هیئت یاوران ولایت

محفـل رهروان ثارالله و شهدا

بیعت قبیله شمر با داعش در عراق + تصویر

بیعت قبیله شمر با داعش در عراق


شاهین کلانتری|فارس


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

بیعت قبیله شمر با داعش در عراق + تصویر

بیعت قبیله شمر با داعش در عراق


شاهین کلانتری|فارس


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

در همایش انس و مودت و تجلیل از فجرآفرینان سپاه شهداء/ خاطرات خلبان امام خمینی(ره) در ارومیه بازگو ش

«مجید دشتبان ابراهیمی» خلبان پرواز حامل امام خمینی(ره) به بهشت زهرا(س) که از اهالی ارومیه است، در همایش انس و مدت بازنشستگان سپاه این شهرستان، خاطرات خود از همراهی امام(ره) را بازگو کرد.

وی می‏‏گوید: «صبح روز دوازده بهمن، ما هم مثل دیگر کارکنان به یگان محل خدمت خود مستقر در پایگاه یکم شکاری آمدیم در آن زمان فرمانده گردان هلیکوپتر نیروی هوایی کاپیتان «بیوک سیدین» بود فرمانده مومن، متعد، نترس، شجاع و استاد خلبان با تجربه‏‏ای بود در بین همه کروی پروازی و خلبانان هلیکوپتر از احترام خاصی برخوردار بود.»

 


سرگرد بازنشسته مجید دشتبان – کمک خلبان

 

یکی از خاطره انگیزترین روزهای زندگیم این روز بود آن روز وقتی به گردان پروازی آمدم کاپیتان سیدین پیشنهاد ماموریتی را به من دادند که قرار شد به طور محرمانه بین ما بماند. از آنجا که در جریان آن ماموریت محرمانه نبودم از ایشان پرسیدم، این ماموریت در حقیقت پیوستن به نیروهای انقلابی است . ما می خواهیم با یک فروند هلیکوپتر در خدمت آیت الله خمینی و همراهانشان باشیم از آنجا که برای یک پرواز هماهنگی‏‏های خاصی صورت می‏‏گیرد آن روز هماهنگی‏‏های معمول پرواز، برای مثال اجازه از برج مراقبت و دریافت شماره پرواز و ... انجام نشد؟

همه مسایل آن پرواز با مسئولیت خودمان بود آن روز کلیه پروازها لغو شده بود و ما مجوز رسمی نداشتیم چون هنوز حکومت بختیار در سر کار بود و اکثر عناصر وابسته به حکومت در راس امور بودند خاطرم است قرار بود تلویزیون مراسم رسمی حضرت امام را بطور زنده پخش کند همه در حال تماشا بودیم که به یک باره با ممانعت عوامل گارد در تلویزیون، پخش مستقیم مراسم قطع شد و سرود شاهنشاهی نواخته شد که این امر خشم عمومی را برانگیخت که البته این خود بزرگترین ضربه بر پیکر حکومت بختیار بود که دم از دموکراسی و آزادی بیان می‏‏زد.

با اقدام عناصر وابسته به تلویزیون، آن دسته از مردمی که تا آن لحظه ورود حضرت امام را از طریق تلویزیون به تماشا نشسته بودند به یک باره براه افتادند و منازل خود را برای استقبال از حضرت امام ترک کردند در زمان اندکی تمامی خیابان‏‏های منتهی به میدان آزادی مملو از جمعیت استقبال کننده شد به طوری که جای سوزن انداختن نبود با اعلان فرود هواپیمای حامل امام شور و شوق عجیبی در فضای فرودگاه مهرآباد به وجود آمد ما هم دل در سینه نداشتیم و سر از پا نمی‏‏شناختیم تا این که هواپیمای حامل امام بر زمین نشست پس از باز شدن در هواپیما و ظاهر شدن سیمای ملکوتی امام با پذیرش تمامی مخاطرات از فرودگاه مهرآباد ما هم با به پرواز در آوردن یکی از ایمن ترین و قدرتمندترین هلیکوپترها به جمع استقبال کنندگان پیوستیم. از فرودگاه مهرآباد تا میدان انقلاب بالای سر ماشین حامل امام در ارتفاع پایین حرکت می‏‏کردیم که هم پوشش هوایی داده باشیم هم پوشش حفاظتی امنیتی، و هم این که اگر در جایی لازم بود و موردی پیش آمد در مناسب‏‏ترین محل بتوانیم سریعاً حضرت امام را به درون هلیکوپتر انتقال دهیم. از آنجایی که بدون اجازه برج مراقبت نمی‏‏توان پرواز کرد.

ولی ما در آن زمان چون در میان کارکنان برج مراقبت و سایر بخش‏‏ها افرادی بودند که دل به خدمت انقلاب اسلامی سپرده بودند مانع نشدند البته به هنگام برخاستن برج برابر روش معمول از ما خواست تا موقعیت خودمان را تشریح کنیم شماره و مجوز پرواز را به برج اعلام کنیم و نوع ماموریت و مقصد را بگوییم ولی ما توجهی نکردیم و قطع باند کردیم و هلیکوپتر را به پرواز درآوردیم در مسیر تردد ماشین حامل حضرت امام (ره) پروازمان را ادامه دادیم تا این که دیدیم جمعیت استتقبال کننده به قدری زیاد است که حرکت به کندی صورت می‏‏گیرد دریایی از انسان‏‏ها همه جا موج می‏‏زد ‏‏ده‏‏ها موتور سوار اتومبیل حامل امام را محافظت می‏‏کردند بر سقف خودرو امام جوانان عضو کمیته استقبال قرار داشتند و از مردم می‏‏خواستند راه را باز کنند.

صدها خبرنگار و عکاس در جلو با اتومبیل‏‏های دیگر عکس می‏‏گرفتند مسیر 33 کیلومتری از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا 4 تا 8 میلیون بیشتر از جمعیت آن زمان تهران بود تخمین می‏‏زدند ده‏‏ها نفر از استان‏‏های مختلف به تهران آمده بودند جناب سیدین گفت اگر ما بخواهیم هم پای با ماشین حضرت امام (ره) حرکت کنیم مشکل سوخت برای هلیکوپتر خواهیم داشت این بود که تصمیم گرفتیم از میدان انقلاب به بعد از کاروان جدا شویم و به بهشت زهرا (س) برویم.

 


کاپیتان سیدین در حال ارزیابی مکان برای فرود

 

از آنجا که از قبل اعلان شده بود امام در قطعه 17 بهشت زهرا سخنرانی خواهند داشت رفتیم در قسمت جنوبی بهشت زهرا (س) بعد از در ورودی یک منطقه‏‏ای بود که تقریباً برای فرود مناسب بود به هنگام فرود عدّه‏‏ای از مردم هجوم آوردند به طرف هلی کوپتر و این شاید به این دلیل بود که مردم از روز 17 شهریور و مسایلی که پیش آمده بود خاطره خوبی نداشتند چون شایع بود که هلی کوپتر در کشتار مردم در این روز شرکت داشتند به هر حال ما نتوانستیم فرود بیاییم چاره‏‏ای اندیشیدیم چه کار کنیم بنظرمان رسید چون با لباس فرم نیروی هوایی هستیم و مردم محبت خاصی نسبت به فرزندان خودشان در نیروی هوایی دارند بهتر است با مردم صحبت کنیم ممکن است مشکل بر طرف شود همین طور هم شد در مرحله دوم به سختی توانستیم بنشینم بعد از آن من پیاده شدم چند نفر از برادرانی که بازوبند انتظامات داشتند آمدند و جمعیت هم پشت سر آن‏‏ها آمدند من لازم دیدم برادران انتظامات را در جریان گذاردم و گفتم هلیکوپتر در اختیار نیروهای انقلابی و حضرت امام (ره) قرار دارد.

از این رو از احتمال صدمه رسیدن به هلیکوپتر جلوگیری کردم و بلافاصله این مسئله از پشت بلندگوهایی که برای سخنرانی حضرت امام در محل تعبیه شده بود اعلام شد و از مردم خواسته شد به هلی کوپتر آسیبی نرسانند بعد از اعلام بلندگوها خود برادران انتظامات محافظت از هلیکوپتر را به عهده گرفتند و چه خوب هم محافظت کردند.

مدتی از فرود ما در بهشت زهرا (س) می‏‏گذشت که هنوز از ماشین حامل حضرت امام (ره) به بهشت زهرا (س) خبری نبود ما ساعاتی منتظر ورود ایشان بودیم از طریق پیک‏‏های موتوری لحظه به لحظه اعلام می‏‏شد که حضرت امام (ره) در چه موقعیتی هستند و نهایتاً حدود یک الی 2 بعد از ظهر بود که اعلام شد ماشین حامل حضرت امام به مقابل در بهشت زهرا (س) رسیده است.

 به علت ازدحام بیش از حد جمعیت، موتور ماشین حامل امام از کار افتاد ماشین خبرنگاران انقلابی رادیو تلویزیون هم دیگر قادر به حرکت نبود در این موقع صحنه جنجالی اتفاق افتاد که برای من و بسیاری مردم تعجب آور بود به محض سوختن موتور ماشین جمعیت مشتاق خودرو حامل حضرت امام (ره) را با آن وزن سنگینی که داشت همچون نگینی در روی دست گرفته و به سمت هلیکوپتر کشاندند چون ما پشت در بهشت زهرا نشسته بودیم از سمت راست هلیکوپتر ماشین حامل امام را آوردند من فوراً درهای سمت چپ هلیکوپتر را بستم تا کسی وارد هلیکوپتر نشود و رفتم پایین، حضرت امام از سمت راست به همراه حاج احمد آقا و 2 نفر دیگر وارد هلیکوپتر شدند.

 


ضلع جنوبی درب بهشت زهرا (س)

 

بعد از سوار شدن حضرت امام، وضع طوری شد که تنها ملخ اصلی هلیکوپتر پیدا بود من دچار احساسات شدید شده بودم باورم نمی‏‏شد در کنار امام باشم به هر حال به محض نشستن حضرت امام در درون هلیکوپتر خدمت ایشان عرض ادب کردم و گفتم در خدمت شما هستیم هر امری داشته باشید هر جایی که خواسته باشید تشریف ببرید، یکی از همراهان گفتند: به قطعه 17 شهدا برویم چون امام می‏‏خواهند در آن جا سخنرانی کنند عرض کردم با توجه به اینکه هلیکوپتر در میان جمعیت گمشده است برخاستن هلیکوپتر خیلی مشکل است و امکان از دست رفتن موتور می‏‏رود.

 


امام در حلقه انبوه جمعیت جهت انتقال به جایگاه سخنرانی

 

بعد از توضیحات من به کاپیتان سیدین، حضرت امام با روحیه بالا و خونسردی خاصی سوال کردند موضوع چیست؟ به حضرت امام عرض کردم با این وضع که مردم از هلیکوپتر آویزان شده‏‏اند اگر بخواهیم موتور را روشن کنیم ممکن است ملخ دوم هلیکوپتر دست و سر و گردن مردم را بزند و بر فرض هم که روشن کنیم با این وضع نمی‏‏توانیم برخیزیم قدرت موتور قادر نیست هلیکوپتر را از جا بکند امام (ره)با اعتماد به نفسی که داشت خیلی راحت فرمودند توکل‏‏تان به خدا باشد هیچ اتفاقی نمی‏‏افتد همین یک جمله برای ما قوت قلب بود من به همکارم گفتم من می‏‏روم پایین شما به محض این که من پیاده شدم تا ده بشمار و بعد استارت بزن من بلافاصله پایین رفتم و افراد را از کنار ملخ هلیکوپتر دور کردم بعد از آن موتور روشن شد ملخ شروع کرد به گشتن من خود روی زمین دراز کشیدم تا مردم به تبعیت از من دراز بکشند به هر حال باد ملخ و سر و صدای موتور باعث شد مردم تا شعاع محدودی از هلیکوپتر فاصله بگیرند من از یک فرصت استفاده کردم رفتم داخل کابین و طی یک پیام رادیویی از طریق گوشی (هدفون) به کاپیتان سیدین اشاره کردم که شرایط ملخ دوم، برای برخاستن مناسب است بلند شویم ایشان گفتند ما مقداری بالا و پایین می‏‏کنیم و همین کار را انجام داد عده‏‏ای که به شیشه‏‏ها چسبیده بودند پایین آمدند و عده‏‏ای هم نتوانستند در مقابل باد هلیکوپتر مقاومت کنند.

ناچار به روی زمین دراز کشیدند یک عده هم تا لحظه آخر روی اسکیت هلیکوپتر ایستاده‏‏اند که به فاصله نیم متری از سطح زمین که رسیدیم آن ها هم خود را از هلیکوپتر رها کردند از در بهشت زهرا تا قطعه شهدا مملو از جمعیت بود حضرت امام ‏‏مدام به جمعیت نگاه می‏‏کردند و به ابراز و احساسات آنان پاسخ می‏‏دادند لحظاتی بعد به قطعه شهدا رسیدیم از طرف کمیته استقبال جایگاهی برای سخنرانی ترتیب یافته بود و برای فرود هلیکوپتر هم مکان دایره شکلی مشخص شده بود که کسی حق نداشت وارد این منطقه شود براحتی در کنار قطعه شهدا نشستیم امام به همراه همراهانشان از هلیکوپتر خارج شدند به محض این که هلیکوپتر نشست شهید مطهری، شهید مفتح و ... به استقبال امام (ره) آمدند و راهی باز شد تا به محل جایگاه تشریف بردند و آن سخنرانی تاریخی خود را بیان کردند. ایشان در این سخنرانی که یکی از پرجمعیت‏‏ترین اجتماعات تاریخ بود، غیرقانونی بودن رژیم سلطنت را با استدلال مطرح کردند و خطوط آینده انقلاب را ترسیم نمودند.

 


عوامل انتظامات امام در حال هدایت هلی کوپتر در قطعه 17 بهشت زهرا (س)

 

امام خمینی در بخش دیگری از سخنانشان در بهشت زهرا (س) استراتژی آینده انقلاب اسلامی را در مورد نظامیان در تحلیلی ساده صمیمی اما معنا دار خطاب به امیران، افسران، همافران و درجه داران اینگونه بیان کردند.

و من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یک ارکان ارتش، یک قشرهایی از ارتش، اما نصیحتی که می‏‏کنم این است که ما می‏‏خواهیم که شما مستقل باشید. ما می‏‏خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. اقای ارتشبد! شما نمی‏‏خواهید؟ شما نمی‏‏خواهید مستقل باشید؟ آقای سرلشکر! شما می خواهید نوکر باشید؟ من به شما نصیحت می‏‏کنم که بیایید در آغوش ملت، همان که ملت می‏‏گوید بگویید، ما باید مستقل باشیم. ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیرفرمان مستشارهای آمریکایی و اجنبی باشد....

و اما تشکر می‏‏کنم از این قشرهایی که متصل شدند به ملت، اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملتشان را اینها حفظ کرده‏‏اند. ‏این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوایی، ‏این ها همه مورد تشکّر و تمجید ما هستند... به اینهایی که متصل نشده‏اند می‏گوییم که متصل بشوند به اینها. اسلام برای شما بهتر از کفر است، ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می‏گوییم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید. رها بکنید این را، خیال نکنید که اگر رها کردید ما می‏آییم شما را به دار می‏زنیم . این چیزهایی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده‏اند.»

دشتبان در ادامه خاطراتش می‏گوید: هنوز سخنرانی تمام نشده بود حاج احمد آقا به ما خبر داد که هلیکوپتر را روشن کنید. ما هم هلیکوپتر را روشن کردیم بعد سخنرانی وضعیتی پیش آمد که بار دیگر هلیکوپتر در میان جمعیت مشتاق گم شد بنا شد ما بلند شویم دو سه بار از زمین برخاستیم و مجدداً در جای دیگری نشستیم در مرحله اوّل یکی از همراهان امام را سوار کردیم و برای هماهنگی که چه کار کنیم و در مرحله دوّم حاج احمد آقا را سوار کردیم تا جای مناسبی را برای سوار کردن حضرت امام پیدا کنیم، به محض این که جایی برای فرود در نظر گرفته می‏شد مردم به آن محل سرازیر می‏شدند و امکان نشستن از ما ذایل می‏شد مردم تصور این را داشتند که امام در داخل هلیکوپتر است برای همین مشتاق زیارت ایشان بودند.

از آنجا که امکان نشستن برای هلیکوپتر فراهم نشد امام سوار یک دستگاه آمبولانس شدند از محل جایگاه حرکت کردند قرار بر این شد که ما از بالای سر آمبولانس حرکت کنیم تا در محلی مناسبی، حضرت امام به هلیکوپتر انتقال یابند همین هم شد ما از بالا، ماشین حامل حضرت امام را تعقیب می‏کردیم به محض این که از بهشت زهرا خارج شد و به سمت پالایشگاه پیچید محل مناسبی پیدا شد و هلیکوپتر سریعاً فرود آمد و هجوم جمعیّت که به یک دو همگانی همچنان شباهت داشت به سمت هلیکوپتر روانه شدند و قبل از اینکه که به ما برسند حضرت امام و آقای ناطق نوری سوار هلیکوپتر شدند و محل را ترک کردیم امام با آرامش در داخل هلیکوپتر ابتدا عمامه را به دور زانوی خود پیچید و بر سر گذاشتند و بعد عبا را مرتب کردند و سپس محاسن خود را شانه زدند.

 


امام در حال ایراد سخنرانی در قطعه 17 بهشت زهرا (س)

 

و با خونسردی تمام به اطراف نگاه می کردند من از آقای ناطق نوری سوال کردم کجا برویم بحث بر سر این بود مقصد بعدی امام کجاست. امام متوجه بحث ما شدند فرمودند مساله چیست به عرض ایشان رساندیم که ما در آسمان تهران هستیم هر جا که می‏فرمایید برویم آقای ناطق نوری گفتند که قرار است برویم مدرسه رفاه احمد آقا گفت: برویم جماران، چون جماران نزدیک کوه بود و درخت زیاد داشت، هلیکوپتر نمی‏توانست بنشیند. خلبان سیدین برگشت با یک شوقی گفت: آقا برویم نیروی هوایی. ناطق نوری گفت: می‏خواهی ما را داخل لانه‏ی زنبور ببری.

خلبان پس کجا برویم؟

ناطق نوری می‏گوید : یک دفعه به ذهنم آمد، صبح که آمدم ماشین را نزدیک بیمارستان امام خمینی پارک کردم حالا از آسمان پایین بیایم و در زمین تصمیم بگیریم که کجا برویم. به خلبان گفتم : «جناب سرگرد می‏توانی بیمارستان هزار تخت خوابی بروی؟» گفت: هر جا بگویی پایین می‏روم، گفتم: پس برویم بیمارستان، خلبان گفت: اتفاقا این بیمارستان به اسم خود آقاست. هلیکوپتر در محوطه بیمارستان نشست. در اثر صدای تق تق هلیکوپتر تمام پزشک ها و‏پرستارها بیرون دویدند تا ببینند چه اتفاقی افتاده است. تصور می‏کردند درگیری و کشتاری شده و عدّه‏ای را آورده‏اند.

 


کروکی نقشه انتقال حضرت امام (ره) به بهشت زهرا (س) تا مدرسه علوی

 

وقتی پیاده شدم پزشکان می‏پرسیدند: چه اتفاقی افتاده؟ من سریعاً درخواست آمبولانس کردم. یکی از پزشکان گفت: این جا بیمارستان است آمبولانس برای چه می‏خواهی؟ گفتم: خیر، نمی‏شود بیمار ما اینجا باشد، باید او را ببریم. آقایان رفتند یک برانکارد آوردند من آن را پرت کردم و گفتم : ما آمبولانس می‏خواهیم، شما برانکارد می‏آورید؟ پزشکی به نام دکتر صدیقی گفت آقا من یک ماشین پژو دارم، بیاوریم؟ گفتم: بیاور، ایشان ماشین را آورد نزدیک هلیکوپتر در هلیکوپتر را باز کردیم، تا پرستارها و پزشکان امام را دیدند همه فریاد کشیدند و با هجوم آن‏ها بساط ما به هم ریخت. خانمی سر آستین امام را گرفته بود و می‏کشید و گریه می‏کرد. با زحمت خانم را جدا کردیم. امام و احمد آقا و آقای طالقانی سوار شدند و ماشین حرکت کرد.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

ظریف می‌گفت: حتی اگر استیضاحم کنید یک کلمه نخواهم گفت/ دولت ما را محرم نمی‌داند

به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، حجت‌الاسلام نبویان در جمع مسئولین بسیجی حوزه های محلات و فعالان بسیجی در حسینیه امام خمینی در مشهد گفت: شعار جمهوری اسلامی ایران دارای چهار بند استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی است.


وی با بیان اینکه تنها می‌خواهم مقوله استقلال را باز کنم افزود: زمانی سفارت‌خانه‌های کشورهای زورگوی امریکا و اسرائیل برای ما شاه یعنی بالاترین مقام مملکت را تعیین می‌کردند.


وی ادامه داد: اسم رضاشاه کافی بود که مو را بر بدن مردم راست کند و همین رضا شاه به دستور این دولت‌های به جزیره موریس تبعید و در آنجا زندگی خود را به پایان رساند.


این نماینده مجلس با بیان اینکه 45 مستشار امریکایی در ایران هر آنچه دلشان می‌خواست انجام می‌دادند افزود: زمانی که یکی از این مستشاران که بر بنادر نفتی ما نظارت داشت قصد ترک ایران در دم‌دم‌های انقلاب را داشت در پاسخ به هدیه شاه که به او قالیچه داده بود جعبه دستمال کاغذی‌های توالت خود را داد این یعنی اوج حقارت شاه ایران و ایرانی.


این نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به توافق‌نامه ژنو اشاره کرد و افزود: امروز دولت جدید توافقنامه‌ای را امضاء کرده است که با استقلال و عزت مردم ما ضربه وارد کرده.


حجت الاسلام نبویان با بیان اینکه پنج جلسه با عراق‌چی دو جلسه با ظریف و دو جلسه با خانم افخم در خصوص مذاکرات جلسه داشتیم گفت‌: اما در نهایت پس از صد ساعت مطالعه برنامه مشترک اقدام فهمیدم که عزت واستقلالمان را خدشه‌دار کرده‌ایم.


وی ادامه داد: سخنرانی شب گذشته مقام معظم رهبری تأکید بر استقلال بود آنچه که در این توافقنامه مورد هجمه دشمن قرار گرفته است.


این نماینده مجلس به بیانات مقام معظم رهبری در ابتدای ژنو یک و دو اشاره کرد و یادآور شد:‌ مقام معظم رهبری در دو جا فرمودند حرکت تیم هسته‌ای به جا نبود، یک تلفنی که جناب روحانی به اوباما و یا اوباما به او زده که هنوز حقیقتش مشخص نیست و دو طولانی شدن مذاکره ظریف با جان کری.


نبویان از قول آقای عراقچی گفت جناب عراقچی در جلسه ای که با ایشان داشتم به من گفت طرح ما در ابتدا سه مولفه داشت یک اینکه اینها بگویند گام اول چیست دوم گام نهایی را برای ما مشخص کنند و سوم اینکه هدف از مذاکره برای هر دو طرف روشن شود.


وی از قول عراقچی ادامه داد: آنچه که ما به دنبال آن بودیم یک بازی برد برد بود برد غربی‌ها این بودکه یقین پیدا کنند که ما به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم و برد ما در دو نقطه نهفته بود اینکه پرونده ما از شورای امنیت برگردد به صورت عادی و اینکه تحریم‌ها را بررسی کند.


نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به 190 کشور الزام شده به تحریم ایران اشاره کرد و گفت: آقای عراق و تیم مذاکره کننده معتقد است تحریم نفت، بانک، کشتیرانی، هواپیمایی، 600 شخصیت حقوقی و شرکت‌های ما به دلیل قطع‌نامه‌های شورای امنیت است.


وی با بیان اینکه مردم ما باید بدانند تحریم‌ها سه بخش دارد افزود: اولین بخش تحریم بعد بین‌المللی آن است که شورای امنیت 190 کشور را بر علیه ما الزام کرده است نوع دوم تحریم حرکت یکجانبه از سوی امریکاست و نوع سوم آن نیز از آن اتحادیه اروپا می‌باشد.


عضو کمیسیون آموزشی مجلس با اشاره به بیان ظریف در صحن علنی مجلس بر اساس اینکه تحریم‌های مشکل ساز همان تحریم های شورای امنیت است افزود: ظریف در صحن مجلس گفت تحریم‌های امریکا کاغذ باطله‌ای بیش نیست و مشکل ما تحریم‌های شورای امنیت است.


نبویان خطاب به مسئولین بسیج حوزه گفت: واجب است شما بدانید شما ملتی که انقلاب کردید که بودجه امروز دولت با مبلغ 793 میلیارد تومان بسته شد.


وی در ادامه به چگونگی بودجه بندی در کشور اشاره کرد و افزود: بودجه دارای دو بخش است عمومی و بودجه شرکت های دولتی ، بودجه عمومی یعنی حقوق کارمندان یک سال مملکت است و علاوه بودجه‌های عمرانی و ....


نماینده مجلس بودجه مورد نیاز در خصوص حقوق کارمندان را 210 تا 220 میلیارد تومان دانست و افزود: باید پرسید که این بودجه از کجا تأمین می‌شود و درآمد دولت از کجاست؟


وی سه چهارم بودجه محل تأمین بودجه را از فروش نفت و میعانات عنوان کرد و افزود: علاوه بر این صادرات غیر نفتی مانند پست و زعفرانه و ... و همچنین مالیاتی که از مردم می‌گیریم و امسال ده الی 20 میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است راه‌های تأمین بودجه می باشد.


نبویان به شیوه تأمین بودجه در سال‌های قبل تحریم اشاره کرد و گفت: ما برای تأمین بودجه نیاز داریم روزانه 2 میلیون 700 بشکه نفت بفروشیم، من بدون مبالغه بگویم از دو تیرماه گذشته تا به الان که صحبت می‌کنم امریکا اجازه نداده است یک دانه کشتی نفتی وارد اسکله ایران شده و یک قطره نفت از کشور ببرد.


وی ادامه داد: من در جلسات غیرعلنی مجلس در زمان احمدی‌نژاد اشک را در چشمان وزیران ایشان دیدم، آقای قاسمی وزیر نفت احمد نژاد تقریبا هفته ای یک دو بار به مجلس می‌آمد و می گفت ما یک دانه کشتی بیشتر نداریم که تا محموله نفت ما را ببرد و بیاورد یک ماه طول می‌کشد.


عضو کمیسیون آموزشی مجلس بابیان اینکه جمع‌بندی این تحریم نفتی مشخصا کمبود بودجه در داخل کشور است گفت: در حال حاضر امریکا اجازه داده است تا ما 650 تا 700 هزار بشکه نفت که همراه با میعانات گازی چیزی قریب به یک میلیون بشکه می‌شود صادر کنیم و این تا آن سقف مورد نظر هنوز فاصله دارد.


این نماینده مجلس با بیان اینکه مشکل تحریم نفتی نیست بلکه تحریم بانکی است افزود: من در جلسه‌ای با یک اقتصادان در مجلس این را فهمیدم که تحریم بانکی یعنی شما دردبه در نیازمند نقد کردن چک  خود از بانک باشید و تمام بانک‌های استان خراسان رضوی تعطیل باشد.


نبویان با انتقاد از بی‌رحمی امریکا واروپا نسبت به ایران گفت: از دو تیرماه گذشته تا به امروز کل بانک‌های دنیا را به روی ایران تعطیل کرده‌اند و ایران مجاز نیست یک دلار از طریق بانک جابه‌جا کند.


وی با طرح سوال که گناهمان چیست و چرا امریکا این همه با ما دشمنی می‌کند ابراز داشت:‌ ما اکنون برای جابه‌جایی پول خود مجبوریم که پول‌ها را در چمدان ریخته و به دولت بیاوریم.


این نماینده مجلس سوریه را برای ما بسیار ارزشمند دانست و بیان داشت‌: خط مقدم ما در منطقه سوریه است، مردم سوریه برای من و شما در حال کشته شدن هستند و آنها دارند تقاص حقانیت ما را می‌پردازند.


نبویان به انتقاد از برخی از افراد که ایران را امتیاز دهنده به سوریه می‌دانند ابراز داشت: اینکه برخی به قول امام خامنه‌ای بی جیر و مواجب حرف دشمن را می‌زنند یاوه گویی بیش نیست این سوریه است که دارد برای ما هزینه می‌دهد نه ایران.


وی به آخرین روزهای دولت احمدی‌نژاد اشاره کرد و بیان داشت:‌ پوتین در سه ماه آخر ریاست جمهوری احمدی‌نژاد به او گفت: درب تمام بانک‌ها روسیه به سوی تو باز است و از سال 2010 تا به امروز حدود چهار سال است که چین و روسیه اجازه نمی‌دهند قطعنامه‌ای در شورای امنیت علیه ما صادر شود.


وی به صحبت‌های عراقچی گریز زد و بیان داشت: عراقچی به من گفت در ابتدای وارد شدن ما برای رسیدن به یک توافق مشترک آقای ظریف و آقای اشتون در یک صبحانه کاری با هم شرکت کردند، خانم اشتون در سر میز صبحانه کاغذی را روی میز گذاشت و خطاب به ظریف گفت ما در نشت ژنو توافق به دنبال راهکاری هستیم و این متن پیش نویس توافقنامه است که اروپایی‌ها نوشته‌اند.


عضو کمیسیون آموزشی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه عراقچی گفت ظریف نامه اشتون را نپذیرفت ادامه داد: عراقچی در آن جلسه به ما توضیح داد که به یکباره مذاکره ما با خانم دیگری به نام وندی شرمن به سرعت جلو افتاد و برای من جای سوال بود که این سرعت به چه علت شکل گرفته است.


نبویان از زبان عراقچی بیان داشت: ما در 90 درصد مذاکرات با شرمن به توافق رسیدیم و تنها ده درصد اختلاف داشتیم و شرمن که دید قضیه تقریبا حل شده می باشد به جان کری زنگ زد تا برای بستن این قرار داد به ژنو بیاید.


وی در ادامه با بیان اینکه عراقچی گفت: جان کری عصر جمعه خودش را به ژنو رساند افزود: ما برای مذاکره با کری در جلسه‌ نشستیم و کری گفت من عصر جمعه آمدم زیرا صبح رفتم دیدن نتانیاهو.


نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به مذاکره‌کنندگان گفت: اینکه می‌گوید اسرائیل اگر توافقنامه مکدر است دیگر چه صیغه‌ای است درحالی که در مذاکرات ژنو شما امنیت کامل را در بستن درب نیروگاه های هسته‌ای ما به اسرائیل داده‌اید.


نبویان در ادامه به حساس شدن صحبت‌های میان عراقچی، افخم و اعضای مجلس اشاره کرد و افزود: آقای عراقچی به ما گفت امریکا در توافق فی‌مابین به 90 درصد تفاهم رسید که تنها ده درصد اختلاف داشت و سه مورد را نیز فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه دارای اشکال دانست.


عضو شورای آموزشی مجلس با بیان اینکه در این لحظه آقای ظریف وارد جلسه شد و آقای بروجردی خطاب به عراقچی گفت به ما بگوید امریکا بر سر کدام 90 درصد به توافق و کدام ده درصد به اختلاف و به سه مورد متذکر شده از سوی فابیوس چه بود؟


این نماینده مجلس از قول عراقچی گفت: در این لحظه سریعا آقای عراقچی به آقای بروجردی گفت اینها همه محرمانه است و شما حق دانستن آن را ندارید.


حجت الاسلام نبویان با انتقاد از این برخورد تیم مذاکره کننده ایران گفت: مردم نامحرم هستند نمایندگان مجلس را چرا محرم نمی‌دانید؟


وی با بیان اینکه ظریف بلافاصله بعد از صحبت عراقچی ادامه داد که شما چه می‌گوید گفت: ظریف خطاب به آقای بروجردی گفت نهایت این است که من را استیضاح کنید و اگر این اتفاق نیز بیفتد من یک کلمه نخواهم گفت.


نماینده مردم تهران در مجلس با بیان این سوال که چگونه می‌شود جان کری، وندی شرمن و اوباما به مردم خود گزارش دهند اما دولت و تیم مذاکره کننده مردم و مجلس را محرم نداند بیان داشت:‌تیم مذاکره کننده کاملا محترمانه به ما گفت به شما ارتباطی ندارد.


وی به بحث بین خود و ظریف اشاره کرد و گفت: من به آقای ظریف گفتم شما به من بگوید آیا نمایندگان قانونا حق دانست این مذاکرات را دارند یا خیر اگر نداریم برای چه نشستیم و اگر داریم شما به چه حق این حق قانونی را سلب می کنید.


نبویان ادامه داد: در نکته دوم به ظریف متذکرم شدم شما به ما حق بدهید تا در برخورد با شما احتیاط کنیم زیرا آن تیمی که قطعنامه 598 را به امام تحمیل کرد همان تیمی بود که در سال 82 نیروگاه‌های هسته‌ای ما را تعلیق کرد و همان تیمی است که قرارداد ژنو را امروز پذیرفته یعنی آقای هاشمی و معاونش آقای روحانی.


عضو کمیسیون آموزشی مجلس بااشاره به اینکه به ظریف گفتم دوستان به تو می‌گویم کسی که کارشناسی ارشد و دکتری خود را در امریکا خوانده و زبان انگلیسی‌اش قوی شده نباید پس از اینکه از پشت درهای بسته بیرون می‌آید با مردم خود با زبان انگلیسی صحبت کند درحالی که خبرنگاران ایرانی نیز باید در این جلسه باید از مترجم کمک بگیرند.


وی ادامه داد: رهبر به ما فرمودند در علم آنقدر رشد کنید که دنیا برای فهم رشد شما مجبور به آموختن زبان فارسی شود اما شما با این حرکتتان هویت فرزندان ما را می‌گیرید.


این نماینده مجلس از قول ظریف گفت: ظریف به من پاسخ داد زمانی که انگلیسی حرف نمی‌زنم مترجم 50 درصد از صحبت من را نمی‌تواند برساند.


نبویان با اشاره به پاسخ خود به ظریف به او گفتم پس 35 سال رهبر و رئیس جمهورهای ما چگونه درمحافل بین المللی حرف می زند نکند مشکل ما این است که نتوانستیم 50 درصد حرفمان را منتقل کنیم.


وی ادامه داد: ظریف در پاسخ من گفت احتمال مشکل ما همین است.


وی در ادامه با بیان اینکه در سه ماه آخر دولت احمدی نژاد ما 18 هزار سانتریفیوژ نصب کردیم اما از ابتدای دولت آقای روحانی تا به امروز تنها چهار عدد سانترفیوژ نصب شده گفت: من بیش از صد ساعت و چهل مرتبه برنامه اقدام مشترک وهمان توافق نامه صورت گرفته میان ایران و غرب را مطالعه کردم و در آن همه داشته های هسته‌ای ما یک به یک برچیده شده است.


نبویان در پایان گفت: بارها از ظریف خواستم تا اجازه بدهد متن توافقنامه را در تلویزیون برای مردم بگویم اما آنها به هیچ عنوان این اجازه را نمی‌دهند تنها نگرانی ما این است که تنها داشته ما در نیروگاه هسته‌ای که دوربین های آفلاین باشد را به روی غرب آنلاین کنند و این یعنی امریکا از داخل کاخ سفید ما را مدیریت کند.
 

۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

در همایش انس و مودت و تجلیل از فجرآفرینان سپاه شهداء/ خاطرات خلبان امام خمینی(ره) در ارومیه بازگو ش

«مجید دشتبان ابراهیمی» خلبان پرواز حامل امام خمینی(ره) به بهشت زهرا(س) که از اهالی ارومیه است، در همایش انس و مدت بازنشستگان سپاه این شهرستان، خاطرات خود از همراهی امام(ره) را بازگو کرد.

وی می‏‏گوید: «صبح روز دوازده بهمن، ما هم مثل دیگر کارکنان به یگان محل خدمت خود مستقر در پایگاه یکم شکاری آمدیم در آن زمان فرمانده گردان هلیکوپتر نیروی هوایی کاپیتان «بیوک سیدین» بود فرمانده مومن، متعد، نترس، شجاع و استاد خلبان با تجربه‏‏ای بود در بین همه کروی پروازی و خلبانان هلیکوپتر از احترام خاصی برخوردار بود.»

 


سرگرد بازنشسته مجید دشتبان – کمک خلبان

 

یکی از خاطره انگیزترین روزهای زندگیم این روز بود آن روز وقتی به گردان پروازی آمدم کاپیتان سیدین پیشنهاد ماموریتی را به من دادند که قرار شد به طور محرمانه بین ما بماند. از آنجا که در جریان آن ماموریت محرمانه نبودم از ایشان پرسیدم، این ماموریت در حقیقت پیوستن به نیروهای انقلابی است . ما می خواهیم با یک فروند هلیکوپتر در خدمت آیت الله خمینی و همراهانشان باشیم از آنجا که برای یک پرواز هماهنگی‏‏های خاصی صورت می‏‏گیرد آن روز هماهنگی‏‏های معمول پرواز، برای مثال اجازه از برج مراقبت و دریافت شماره پرواز و ... انجام نشد؟

همه مسایل آن پرواز با مسئولیت خودمان بود آن روز کلیه پروازها لغو شده بود و ما مجوز رسمی نداشتیم چون هنوز حکومت بختیار در سر کار بود و اکثر عناصر وابسته به حکومت در راس امور بودند خاطرم است قرار بود تلویزیون مراسم رسمی حضرت امام را بطور زنده پخش کند همه در حال تماشا بودیم که به یک باره با ممانعت عوامل گارد در تلویزیون، پخش مستقیم مراسم قطع شد و سرود شاهنشاهی نواخته شد که این امر خشم عمومی را برانگیخت که البته این خود بزرگترین ضربه بر پیکر حکومت بختیار بود که دم از دموکراسی و آزادی بیان می‏‏زد.

با اقدام عناصر وابسته به تلویزیون، آن دسته از مردمی که تا آن لحظه ورود حضرت امام را از طریق تلویزیون به تماشا نشسته بودند به یک باره براه افتادند و منازل خود را برای استقبال از حضرت امام ترک کردند در زمان اندکی تمامی خیابان‏‏های منتهی به میدان آزادی مملو از جمعیت استقبال کننده شد به طوری که جای سوزن انداختن نبود با اعلان فرود هواپیمای حامل امام شور و شوق عجیبی در فضای فرودگاه مهرآباد به وجود آمد ما هم دل در سینه نداشتیم و سر از پا نمی‏‏شناختیم تا این که هواپیمای حامل امام بر زمین نشست پس از باز شدن در هواپیما و ظاهر شدن سیمای ملکوتی امام با پذیرش تمامی مخاطرات از فرودگاه مهرآباد ما هم با به پرواز در آوردن یکی از ایمن ترین و قدرتمندترین هلیکوپترها به جمع استقبال کنندگان پیوستیم. از فرودگاه مهرآباد تا میدان انقلاب بالای سر ماشین حامل امام در ارتفاع پایین حرکت می‏‏کردیم که هم پوشش هوایی داده باشیم هم پوشش حفاظتی امنیتی، و هم این که اگر در جایی لازم بود و موردی پیش آمد در مناسب‏‏ترین محل بتوانیم سریعاً حضرت امام را به درون هلیکوپتر انتقال دهیم. از آنجایی که بدون اجازه برج مراقبت نمی‏‏توان پرواز کرد.

ولی ما در آن زمان چون در میان کارکنان برج مراقبت و سایر بخش‏‏ها افرادی بودند که دل به خدمت انقلاب اسلامی سپرده بودند مانع نشدند البته به هنگام برخاستن برج برابر روش معمول از ما خواست تا موقعیت خودمان را تشریح کنیم شماره و مجوز پرواز را به برج اعلام کنیم و نوع ماموریت و مقصد را بگوییم ولی ما توجهی نکردیم و قطع باند کردیم و هلیکوپتر را به پرواز درآوردیم در مسیر تردد ماشین حامل حضرت امام (ره) پروازمان را ادامه دادیم تا این که دیدیم جمعیت استتقبال کننده به قدری زیاد است که حرکت به کندی صورت می‏‏گیرد دریایی از انسان‏‏ها همه جا موج می‏‏زد ‏‏ده‏‏ها موتور سوار اتومبیل حامل امام را محافظت می‏‏کردند بر سقف خودرو امام جوانان عضو کمیته استقبال قرار داشتند و از مردم می‏‏خواستند راه را باز کنند.

صدها خبرنگار و عکاس در جلو با اتومبیل‏‏های دیگر عکس می‏‏گرفتند مسیر 33 کیلومتری از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا 4 تا 8 میلیون بیشتر از جمعیت آن زمان تهران بود تخمین می‏‏زدند ده‏‏ها نفر از استان‏‏های مختلف به تهران آمده بودند جناب سیدین گفت اگر ما بخواهیم هم پای با ماشین حضرت امام (ره) حرکت کنیم مشکل سوخت برای هلیکوپتر خواهیم داشت این بود که تصمیم گرفتیم از میدان انقلاب به بعد از کاروان جدا شویم و به بهشت زهرا (س) برویم.

 


کاپیتان سیدین در حال ارزیابی مکان برای فرود

 

از آنجا که از قبل اعلان شده بود امام در قطعه 17 بهشت زهرا سخنرانی خواهند داشت رفتیم در قسمت جنوبی بهشت زهرا (س) بعد از در ورودی یک منطقه‏‏ای بود که تقریباً برای فرود مناسب بود به هنگام فرود عدّه‏‏ای از مردم هجوم آوردند به طرف هلی کوپتر و این شاید به این دلیل بود که مردم از روز 17 شهریور و مسایلی که پیش آمده بود خاطره خوبی نداشتند چون شایع بود که هلی کوپتر در کشتار مردم در این روز شرکت داشتند به هر حال ما نتوانستیم فرود بیاییم چاره‏‏ای اندیشیدیم چه کار کنیم بنظرمان رسید چون با لباس فرم نیروی هوایی هستیم و مردم محبت خاصی نسبت به فرزندان خودشان در نیروی هوایی دارند بهتر است با مردم صحبت کنیم ممکن است مشکل بر طرف شود همین طور هم شد در مرحله دوم به سختی توانستیم بنشینم بعد از آن من پیاده شدم چند نفر از برادرانی که بازوبند انتظامات داشتند آمدند و جمعیت هم پشت سر آن‏‏ها آمدند من لازم دیدم برادران انتظامات را در جریان گذاردم و گفتم هلیکوپتر در اختیار نیروهای انقلابی و حضرت امام (ره) قرار دارد.

از این رو از احتمال صدمه رسیدن به هلیکوپتر جلوگیری کردم و بلافاصله این مسئله از پشت بلندگوهایی که برای سخنرانی حضرت امام در محل تعبیه شده بود اعلام شد و از مردم خواسته شد به هلی کوپتر آسیبی نرسانند بعد از اعلام بلندگوها خود برادران انتظامات محافظت از هلیکوپتر را به عهده گرفتند و چه خوب هم محافظت کردند.

مدتی از فرود ما در بهشت زهرا (س) می‏‏گذشت که هنوز از ماشین حامل حضرت امام (ره) به بهشت زهرا (س) خبری نبود ما ساعاتی منتظر ورود ایشان بودیم از طریق پیک‏‏های موتوری لحظه به لحظه اعلام می‏‏شد که حضرت امام (ره) در چه موقعیتی هستند و نهایتاً حدود یک الی 2 بعد از ظهر بود که اعلام شد ماشین حامل حضرت امام به مقابل در بهشت زهرا (س) رسیده است.

 به علت ازدحام بیش از حد جمعیت، موتور ماشین حامل امام از کار افتاد ماشین خبرنگاران انقلابی رادیو تلویزیون هم دیگر قادر به حرکت نبود در این موقع صحنه جنجالی اتفاق افتاد که برای من و بسیاری مردم تعجب آور بود به محض سوختن موتور ماشین جمعیت مشتاق خودرو حامل حضرت امام (ره) را با آن وزن سنگینی که داشت همچون نگینی در روی دست گرفته و به سمت هلیکوپتر کشاندند چون ما پشت در بهشت زهرا نشسته بودیم از سمت راست هلیکوپتر ماشین حامل امام را آوردند من فوراً درهای سمت چپ هلیکوپتر را بستم تا کسی وارد هلیکوپتر نشود و رفتم پایین، حضرت امام از سمت راست به همراه حاج احمد آقا و 2 نفر دیگر وارد هلیکوپتر شدند.

 


ضلع جنوبی درب بهشت زهرا (س)

 

بعد از سوار شدن حضرت امام، وضع طوری شد که تنها ملخ اصلی هلیکوپتر پیدا بود من دچار احساسات شدید شده بودم باورم نمی‏‏شد در کنار امام باشم به هر حال به محض نشستن حضرت امام در درون هلیکوپتر خدمت ایشان عرض ادب کردم و گفتم در خدمت شما هستیم هر امری داشته باشید هر جایی که خواسته باشید تشریف ببرید، یکی از همراهان گفتند: به قطعه 17 شهدا برویم چون امام می‏‏خواهند در آن جا سخنرانی کنند عرض کردم با توجه به اینکه هلیکوپتر در میان جمعیت گمشده است برخاستن هلیکوپتر خیلی مشکل است و امکان از دست رفتن موتور می‏‏رود.

 


امام در حلقه انبوه جمعیت جهت انتقال به جایگاه سخنرانی

 

بعد از توضیحات من به کاپیتان سیدین، حضرت امام با روحیه بالا و خونسردی خاصی سوال کردند موضوع چیست؟ به حضرت امام عرض کردم با این وضع که مردم از هلیکوپتر آویزان شده‏‏اند اگر بخواهیم موتور را روشن کنیم ممکن است ملخ دوم هلیکوپتر دست و سر و گردن مردم را بزند و بر فرض هم که روشن کنیم با این وضع نمی‏‏توانیم برخیزیم قدرت موتور قادر نیست هلیکوپتر را از جا بکند امام (ره)با اعتماد به نفسی که داشت خیلی راحت فرمودند توکل‏‏تان به خدا باشد هیچ اتفاقی نمی‏‏افتد همین یک جمله برای ما قوت قلب بود من به همکارم گفتم من می‏‏روم پایین شما به محض این که من پیاده شدم تا ده بشمار و بعد استارت بزن من بلافاصله پایین رفتم و افراد را از کنار ملخ هلیکوپتر دور کردم بعد از آن موتور روشن شد ملخ شروع کرد به گشتن من خود روی زمین دراز کشیدم تا مردم به تبعیت از من دراز بکشند به هر حال باد ملخ و سر و صدای موتور باعث شد مردم تا شعاع محدودی از هلیکوپتر فاصله بگیرند من از یک فرصت استفاده کردم رفتم داخل کابین و طی یک پیام رادیویی از طریق گوشی (هدفون) به کاپیتان سیدین اشاره کردم که شرایط ملخ دوم، برای برخاستن مناسب است بلند شویم ایشان گفتند ما مقداری بالا و پایین می‏‏کنیم و همین کار را انجام داد عده‏‏ای که به شیشه‏‏ها چسبیده بودند پایین آمدند و عده‏‏ای هم نتوانستند در مقابل باد هلیکوپتر مقاومت کنند.

ناچار به روی زمین دراز کشیدند یک عده هم تا لحظه آخر روی اسکیت هلیکوپتر ایستاده‏‏اند که به فاصله نیم متری از سطح زمین که رسیدیم آن ها هم خود را از هلیکوپتر رها کردند از در بهشت زهرا تا قطعه شهدا مملو از جمعیت بود حضرت امام ‏‏مدام به جمعیت نگاه می‏‏کردند و به ابراز و احساسات آنان پاسخ می‏‏دادند لحظاتی بعد به قطعه شهدا رسیدیم از طرف کمیته استقبال جایگاهی برای سخنرانی ترتیب یافته بود و برای فرود هلیکوپتر هم مکان دایره شکلی مشخص شده بود که کسی حق نداشت وارد این منطقه شود براحتی در کنار قطعه شهدا نشستیم امام به همراه همراهانشان از هلیکوپتر خارج شدند به محض این که هلیکوپتر نشست شهید مطهری، شهید مفتح و ... به استقبال امام (ره) آمدند و راهی باز شد تا به محل جایگاه تشریف بردند و آن سخنرانی تاریخی خود را بیان کردند. ایشان در این سخنرانی که یکی از پرجمعیت‏‏ترین اجتماعات تاریخ بود، غیرقانونی بودن رژیم سلطنت را با استدلال مطرح کردند و خطوط آینده انقلاب را ترسیم نمودند.

 


عوامل انتظامات امام در حال هدایت هلی کوپتر در قطعه 17 بهشت زهرا (س)

 

امام خمینی در بخش دیگری از سخنانشان در بهشت زهرا (س) استراتژی آینده انقلاب اسلامی را در مورد نظامیان در تحلیلی ساده صمیمی اما معنا دار خطاب به امیران، افسران، همافران و درجه داران اینگونه بیان کردند.

و من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یک ارکان ارتش، یک قشرهایی از ارتش، اما نصیحتی که می‏‏کنم این است که ما می‏‏خواهیم که شما مستقل باشید. ما می‏‏خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. اقای ارتشبد! شما نمی‏‏خواهید؟ شما نمی‏‏خواهید مستقل باشید؟ آقای سرلشکر! شما می خواهید نوکر باشید؟ من به شما نصیحت می‏‏کنم که بیایید در آغوش ملت، همان که ملت می‏‏گوید بگویید، ما باید مستقل باشیم. ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیرفرمان مستشارهای آمریکایی و اجنبی باشد....

و اما تشکر می‏‏کنم از این قشرهایی که متصل شدند به ملت، اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملتشان را اینها حفظ کرده‏‏اند. ‏این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوایی، ‏این ها همه مورد تشکّر و تمجید ما هستند... به اینهایی که متصل نشده‏اند می‏گوییم که متصل بشوند به اینها. اسلام برای شما بهتر از کفر است، ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می‏گوییم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید. رها بکنید این را، خیال نکنید که اگر رها کردید ما می‏آییم شما را به دار می‏زنیم . این چیزهایی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده‏اند.»

دشتبان در ادامه خاطراتش می‏گوید: هنوز سخنرانی تمام نشده بود حاج احمد آقا به ما خبر داد که هلیکوپتر را روشن کنید. ما هم هلیکوپتر را روشن کردیم بعد سخنرانی وضعیتی پیش آمد که بار دیگر هلیکوپتر در میان جمعیت مشتاق گم شد بنا شد ما بلند شویم دو سه بار از زمین برخاستیم و مجدداً در جای دیگری نشستیم در مرحله اوّل یکی از همراهان امام را سوار کردیم و برای هماهنگی که چه کار کنیم و در مرحله دوّم حاج احمد آقا را سوار کردیم تا جای مناسبی را برای سوار کردن حضرت امام پیدا کنیم، به محض این که جایی برای فرود در نظر گرفته می‏شد مردم به آن محل سرازیر می‏شدند و امکان نشستن از ما ذایل می‏شد مردم تصور این را داشتند که امام در داخل هلیکوپتر است برای همین مشتاق زیارت ایشان بودند.

از آنجا که امکان نشستن برای هلیکوپتر فراهم نشد امام سوار یک دستگاه آمبولانس شدند از محل جایگاه حرکت کردند قرار بر این شد که ما از بالای سر آمبولانس حرکت کنیم تا در محلی مناسبی، حضرت امام به هلیکوپتر انتقال یابند همین هم شد ما از بالا، ماشین حامل حضرت امام را تعقیب می‏کردیم به محض این که از بهشت زهرا خارج شد و به سمت پالایشگاه پیچید محل مناسبی پیدا شد و هلیکوپتر سریعاً فرود آمد و هجوم جمعیّت که به یک دو همگانی همچنان شباهت داشت به سمت هلیکوپتر روانه شدند و قبل از اینکه که به ما برسند حضرت امام و آقای ناطق نوری سوار هلیکوپتر شدند و محل را ترک کردیم امام با آرامش در داخل هلیکوپتر ابتدا عمامه را به دور زانوی خود پیچید و بر سر گذاشتند و بعد عبا را مرتب کردند و سپس محاسن خود را شانه زدند.

 


امام در حال ایراد سخنرانی در قطعه 17 بهشت زهرا (س)

 

و با خونسردی تمام به اطراف نگاه می کردند من از آقای ناطق نوری سوال کردم کجا برویم بحث بر سر این بود مقصد بعدی امام کجاست. امام متوجه بحث ما شدند فرمودند مساله چیست به عرض ایشان رساندیم که ما در آسمان تهران هستیم هر جا که می‏فرمایید برویم آقای ناطق نوری گفتند که قرار است برویم مدرسه رفاه احمد آقا گفت: برویم جماران، چون جماران نزدیک کوه بود و درخت زیاد داشت، هلیکوپتر نمی‏توانست بنشیند. خلبان سیدین برگشت با یک شوقی گفت: آقا برویم نیروی هوایی. ناطق نوری گفت: می‏خواهی ما را داخل لانه‏ی زنبور ببری.

خلبان پس کجا برویم؟

ناطق نوری می‏گوید : یک دفعه به ذهنم آمد، صبح که آمدم ماشین را نزدیک بیمارستان امام خمینی پارک کردم حالا از آسمان پایین بیایم و در زمین تصمیم بگیریم که کجا برویم. به خلبان گفتم : «جناب سرگرد می‏توانی بیمارستان هزار تخت خوابی بروی؟» گفت: هر جا بگویی پایین می‏روم، گفتم: پس برویم بیمارستان، خلبان گفت: اتفاقا این بیمارستان به اسم خود آقاست. هلیکوپتر در محوطه بیمارستان نشست. در اثر صدای تق تق هلیکوپتر تمام پزشک ها و‏پرستارها بیرون دویدند تا ببینند چه اتفاقی افتاده است. تصور می‏کردند درگیری و کشتاری شده و عدّه‏ای را آورده‏اند.

 


کروکی نقشه انتقال حضرت امام (ره) به بهشت زهرا (س) تا مدرسه علوی

 

وقتی پیاده شدم پزشکان می‏پرسیدند: چه اتفاقی افتاده؟ من سریعاً درخواست آمبولانس کردم. یکی از پزشکان گفت: این جا بیمارستان است آمبولانس برای چه می‏خواهی؟ گفتم: خیر، نمی‏شود بیمار ما اینجا باشد، باید او را ببریم. آقایان رفتند یک برانکارد آوردند من آن را پرت کردم و گفتم : ما آمبولانس می‏خواهیم، شما برانکارد می‏آورید؟ پزشکی به نام دکتر صدیقی گفت آقا من یک ماشین پژو دارم، بیاوریم؟ گفتم: بیاور، ایشان ماشین را آورد نزدیک هلیکوپتر در هلیکوپتر را باز کردیم، تا پرستارها و پزشکان امام را دیدند همه فریاد کشیدند و با هجوم آن‏ها بساط ما به هم ریخت. خانمی سر آستین امام را گرفته بود و می‏کشید و گریه می‏کرد. با زحمت خانم را جدا کردیم. امام و احمد آقا و آقای طالقانی سوار شدند و ماشین حرکت کرد.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

ظریف می‌گفت: حتی اگر استیضاحم کنید یک کلمه نخواهم گفت/ دولت ما را محرم نمی‌داند

به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، حجت‌الاسلام نبویان در جمع مسئولین بسیجی حوزه های محلات و فعالان بسیجی در حسینیه امام خمینی در مشهد گفت: شعار جمهوری اسلامی ایران دارای چهار بند استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی است.


وی با بیان اینکه تنها می‌خواهم مقوله استقلال را باز کنم افزود: زمانی سفارت‌خانه‌های کشورهای زورگوی امریکا و اسرائیل برای ما شاه یعنی بالاترین مقام مملکت را تعیین می‌کردند.


وی ادامه داد: اسم رضاشاه کافی بود که مو را بر بدن مردم راست کند و همین رضا شاه به دستور این دولت‌های به جزیره موریس تبعید و در آنجا زندگی خود را به پایان رساند.


این نماینده مجلس با بیان اینکه 45 مستشار امریکایی در ایران هر آنچه دلشان می‌خواست انجام می‌دادند افزود: زمانی که یکی از این مستشاران که بر بنادر نفتی ما نظارت داشت قصد ترک ایران در دم‌دم‌های انقلاب را داشت در پاسخ به هدیه شاه که به او قالیچه داده بود جعبه دستمال کاغذی‌های توالت خود را داد این یعنی اوج حقارت شاه ایران و ایرانی.


این نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به توافق‌نامه ژنو اشاره کرد و افزود: امروز دولت جدید توافقنامه‌ای را امضاء کرده است که با استقلال و عزت مردم ما ضربه وارد کرده.


حجت الاسلام نبویان با بیان اینکه پنج جلسه با عراق‌چی دو جلسه با ظریف و دو جلسه با خانم افخم در خصوص مذاکرات جلسه داشتیم گفت‌: اما در نهایت پس از صد ساعت مطالعه برنامه مشترک اقدام فهمیدم که عزت واستقلالمان را خدشه‌دار کرده‌ایم.


وی ادامه داد: سخنرانی شب گذشته مقام معظم رهبری تأکید بر استقلال بود آنچه که در این توافقنامه مورد هجمه دشمن قرار گرفته است.


این نماینده مجلس به بیانات مقام معظم رهبری در ابتدای ژنو یک و دو اشاره کرد و یادآور شد:‌ مقام معظم رهبری در دو جا فرمودند حرکت تیم هسته‌ای به جا نبود، یک تلفنی که جناب روحانی به اوباما و یا اوباما به او زده که هنوز حقیقتش مشخص نیست و دو طولانی شدن مذاکره ظریف با جان کری.


نبویان از قول آقای عراقچی گفت جناب عراقچی در جلسه ای که با ایشان داشتم به من گفت طرح ما در ابتدا سه مولفه داشت یک اینکه اینها بگویند گام اول چیست دوم گام نهایی را برای ما مشخص کنند و سوم اینکه هدف از مذاکره برای هر دو طرف روشن شود.


وی از قول عراقچی ادامه داد: آنچه که ما به دنبال آن بودیم یک بازی برد برد بود برد غربی‌ها این بودکه یقین پیدا کنند که ما به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم و برد ما در دو نقطه نهفته بود اینکه پرونده ما از شورای امنیت برگردد به صورت عادی و اینکه تحریم‌ها را بررسی کند.


نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به 190 کشور الزام شده به تحریم ایران اشاره کرد و گفت: آقای عراق و تیم مذاکره کننده معتقد است تحریم نفت، بانک، کشتیرانی، هواپیمایی، 600 شخصیت حقوقی و شرکت‌های ما به دلیل قطع‌نامه‌های شورای امنیت است.


وی با بیان اینکه مردم ما باید بدانند تحریم‌ها سه بخش دارد افزود: اولین بخش تحریم بعد بین‌المللی آن است که شورای امنیت 190 کشور را بر علیه ما الزام کرده است نوع دوم تحریم حرکت یکجانبه از سوی امریکاست و نوع سوم آن نیز از آن اتحادیه اروپا می‌باشد.


عضو کمیسیون آموزشی مجلس با اشاره به بیان ظریف در صحن علنی مجلس بر اساس اینکه تحریم‌های مشکل ساز همان تحریم های شورای امنیت است افزود: ظریف در صحن مجلس گفت تحریم‌های امریکا کاغذ باطله‌ای بیش نیست و مشکل ما تحریم‌های شورای امنیت است.


نبویان خطاب به مسئولین بسیج حوزه گفت: واجب است شما بدانید شما ملتی که انقلاب کردید که بودجه امروز دولت با مبلغ 793 میلیارد تومان بسته شد.


وی در ادامه به چگونگی بودجه بندی در کشور اشاره کرد و افزود: بودجه دارای دو بخش است عمومی و بودجه شرکت های دولتی ، بودجه عمومی یعنی حقوق کارمندان یک سال مملکت است و علاوه بودجه‌های عمرانی و ....


نماینده مجلس بودجه مورد نیاز در خصوص حقوق کارمندان را 210 تا 220 میلیارد تومان دانست و افزود: باید پرسید که این بودجه از کجا تأمین می‌شود و درآمد دولت از کجاست؟


وی سه چهارم بودجه محل تأمین بودجه را از فروش نفت و میعانات عنوان کرد و افزود: علاوه بر این صادرات غیر نفتی مانند پست و زعفرانه و ... و همچنین مالیاتی که از مردم می‌گیریم و امسال ده الی 20 میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است راه‌های تأمین بودجه می باشد.


نبویان به شیوه تأمین بودجه در سال‌های قبل تحریم اشاره کرد و گفت: ما برای تأمین بودجه نیاز داریم روزانه 2 میلیون 700 بشکه نفت بفروشیم، من بدون مبالغه بگویم از دو تیرماه گذشته تا به الان که صحبت می‌کنم امریکا اجازه نداده است یک دانه کشتی نفتی وارد اسکله ایران شده و یک قطره نفت از کشور ببرد.


وی ادامه داد: من در جلسات غیرعلنی مجلس در زمان احمدی‌نژاد اشک را در چشمان وزیران ایشان دیدم، آقای قاسمی وزیر نفت احمد نژاد تقریبا هفته ای یک دو بار به مجلس می‌آمد و می گفت ما یک دانه کشتی بیشتر نداریم که تا محموله نفت ما را ببرد و بیاورد یک ماه طول می‌کشد.


عضو کمیسیون آموزشی مجلس بابیان اینکه جمع‌بندی این تحریم نفتی مشخصا کمبود بودجه در داخل کشور است گفت: در حال حاضر امریکا اجازه داده است تا ما 650 تا 700 هزار بشکه نفت که همراه با میعانات گازی چیزی قریب به یک میلیون بشکه می‌شود صادر کنیم و این تا آن سقف مورد نظر هنوز فاصله دارد.


این نماینده مجلس با بیان اینکه مشکل تحریم نفتی نیست بلکه تحریم بانکی است افزود: من در جلسه‌ای با یک اقتصادان در مجلس این را فهمیدم که تحریم بانکی یعنی شما دردبه در نیازمند نقد کردن چک  خود از بانک باشید و تمام بانک‌های استان خراسان رضوی تعطیل باشد.


نبویان با انتقاد از بی‌رحمی امریکا واروپا نسبت به ایران گفت: از دو تیرماه گذشته تا به امروز کل بانک‌های دنیا را به روی ایران تعطیل کرده‌اند و ایران مجاز نیست یک دلار از طریق بانک جابه‌جا کند.


وی با طرح سوال که گناهمان چیست و چرا امریکا این همه با ما دشمنی می‌کند ابراز داشت:‌ ما اکنون برای جابه‌جایی پول خود مجبوریم که پول‌ها را در چمدان ریخته و به دولت بیاوریم.


این نماینده مجلس سوریه را برای ما بسیار ارزشمند دانست و بیان داشت‌: خط مقدم ما در منطقه سوریه است، مردم سوریه برای من و شما در حال کشته شدن هستند و آنها دارند تقاص حقانیت ما را می‌پردازند.


نبویان به انتقاد از برخی از افراد که ایران را امتیاز دهنده به سوریه می‌دانند ابراز داشت: اینکه برخی به قول امام خامنه‌ای بی جیر و مواجب حرف دشمن را می‌زنند یاوه گویی بیش نیست این سوریه است که دارد برای ما هزینه می‌دهد نه ایران.


وی به آخرین روزهای دولت احمدی‌نژاد اشاره کرد و بیان داشت:‌ پوتین در سه ماه آخر ریاست جمهوری احمدی‌نژاد به او گفت: درب تمام بانک‌ها روسیه به سوی تو باز است و از سال 2010 تا به امروز حدود چهار سال است که چین و روسیه اجازه نمی‌دهند قطعنامه‌ای در شورای امنیت علیه ما صادر شود.


وی به صحبت‌های عراقچی گریز زد و بیان داشت: عراقچی به من گفت در ابتدای وارد شدن ما برای رسیدن به یک توافق مشترک آقای ظریف و آقای اشتون در یک صبحانه کاری با هم شرکت کردند، خانم اشتون در سر میز صبحانه کاغذی را روی میز گذاشت و خطاب به ظریف گفت ما در نشت ژنو توافق به دنبال راهکاری هستیم و این متن پیش نویس توافقنامه است که اروپایی‌ها نوشته‌اند.


عضو کمیسیون آموزشی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه عراقچی گفت ظریف نامه اشتون را نپذیرفت ادامه داد: عراقچی در آن جلسه به ما توضیح داد که به یکباره مذاکره ما با خانم دیگری به نام وندی شرمن به سرعت جلو افتاد و برای من جای سوال بود که این سرعت به چه علت شکل گرفته است.


نبویان از زبان عراقچی بیان داشت: ما در 90 درصد مذاکرات با شرمن به توافق رسیدیم و تنها ده درصد اختلاف داشتیم و شرمن که دید قضیه تقریبا حل شده می باشد به جان کری زنگ زد تا برای بستن این قرار داد به ژنو بیاید.


وی در ادامه با بیان اینکه عراقچی گفت: جان کری عصر جمعه خودش را به ژنو رساند افزود: ما برای مذاکره با کری در جلسه‌ نشستیم و کری گفت من عصر جمعه آمدم زیرا صبح رفتم دیدن نتانیاهو.


نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به مذاکره‌کنندگان گفت: اینکه می‌گوید اسرائیل اگر توافقنامه مکدر است دیگر چه صیغه‌ای است درحالی که در مذاکرات ژنو شما امنیت کامل را در بستن درب نیروگاه های هسته‌ای ما به اسرائیل داده‌اید.


نبویان در ادامه به حساس شدن صحبت‌های میان عراقچی، افخم و اعضای مجلس اشاره کرد و افزود: آقای عراقچی به ما گفت امریکا در توافق فی‌مابین به 90 درصد تفاهم رسید که تنها ده درصد اختلاف داشت و سه مورد را نیز فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه دارای اشکال دانست.


عضو شورای آموزشی مجلس با بیان اینکه در این لحظه آقای ظریف وارد جلسه شد و آقای بروجردی خطاب به عراقچی گفت به ما بگوید امریکا بر سر کدام 90 درصد به توافق و کدام ده درصد به اختلاف و به سه مورد متذکر شده از سوی فابیوس چه بود؟


این نماینده مجلس از قول عراقچی گفت: در این لحظه سریعا آقای عراقچی به آقای بروجردی گفت اینها همه محرمانه است و شما حق دانستن آن را ندارید.


حجت الاسلام نبویان با انتقاد از این برخورد تیم مذاکره کننده ایران گفت: مردم نامحرم هستند نمایندگان مجلس را چرا محرم نمی‌دانید؟


وی با بیان اینکه ظریف بلافاصله بعد از صحبت عراقچی ادامه داد که شما چه می‌گوید گفت: ظریف خطاب به آقای بروجردی گفت نهایت این است که من را استیضاح کنید و اگر این اتفاق نیز بیفتد من یک کلمه نخواهم گفت.


نماینده مردم تهران در مجلس با بیان این سوال که چگونه می‌شود جان کری، وندی شرمن و اوباما به مردم خود گزارش دهند اما دولت و تیم مذاکره کننده مردم و مجلس را محرم نداند بیان داشت:‌تیم مذاکره کننده کاملا محترمانه به ما گفت به شما ارتباطی ندارد.


وی به بحث بین خود و ظریف اشاره کرد و گفت: من به آقای ظریف گفتم شما به من بگوید آیا نمایندگان قانونا حق دانست این مذاکرات را دارند یا خیر اگر نداریم برای چه نشستیم و اگر داریم شما به چه حق این حق قانونی را سلب می کنید.


نبویان ادامه داد: در نکته دوم به ظریف متذکرم شدم شما به ما حق بدهید تا در برخورد با شما احتیاط کنیم زیرا آن تیمی که قطعنامه 598 را به امام تحمیل کرد همان تیمی بود که در سال 82 نیروگاه‌های هسته‌ای ما را تعلیق کرد و همان تیمی است که قرارداد ژنو را امروز پذیرفته یعنی آقای هاشمی و معاونش آقای روحانی.


عضو کمیسیون آموزشی مجلس بااشاره به اینکه به ظریف گفتم دوستان به تو می‌گویم کسی که کارشناسی ارشد و دکتری خود را در امریکا خوانده و زبان انگلیسی‌اش قوی شده نباید پس از اینکه از پشت درهای بسته بیرون می‌آید با مردم خود با زبان انگلیسی صحبت کند درحالی که خبرنگاران ایرانی نیز باید در این جلسه باید از مترجم کمک بگیرند.


وی ادامه داد: رهبر به ما فرمودند در علم آنقدر رشد کنید که دنیا برای فهم رشد شما مجبور به آموختن زبان فارسی شود اما شما با این حرکتتان هویت فرزندان ما را می‌گیرید.


این نماینده مجلس از قول ظریف گفت: ظریف به من پاسخ داد زمانی که انگلیسی حرف نمی‌زنم مترجم 50 درصد از صحبت من را نمی‌تواند برساند.


نبویان با اشاره به پاسخ خود به ظریف به او گفتم پس 35 سال رهبر و رئیس جمهورهای ما چگونه درمحافل بین المللی حرف می زند نکند مشکل ما این است که نتوانستیم 50 درصد حرفمان را منتقل کنیم.


وی ادامه داد: ظریف در پاسخ من گفت احتمال مشکل ما همین است.


وی در ادامه با بیان اینکه در سه ماه آخر دولت احمدی نژاد ما 18 هزار سانتریفیوژ نصب کردیم اما از ابتدای دولت آقای روحانی تا به امروز تنها چهار عدد سانترفیوژ نصب شده گفت: من بیش از صد ساعت و چهل مرتبه برنامه اقدام مشترک وهمان توافق نامه صورت گرفته میان ایران و غرب را مطالعه کردم و در آن همه داشته های هسته‌ای ما یک به یک برچیده شده است.


نبویان در پایان گفت: بارها از ظریف خواستم تا اجازه بدهد متن توافقنامه را در تلویزیون برای مردم بگویم اما آنها به هیچ عنوان این اجازه را نمی‌دهند تنها نگرانی ما این است که تنها داشته ما در نیروگاه هسته‌ای که دوربین های آفلاین باشد را به روی غرب آنلاین کنند و این یعنی امریکا از داخل کاخ سفید ما را مدیریت کند.
 

۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

اگر امتیاز بدهیم می‌گویند پسر شاه هم باید برگردد / خاتمی معتقد بود با افکار امام نمی‌توان پیشرفت کر

به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، مهمترین محورهای سخنان حسن رحیم پور‌ازغدی، استاد حوزه و دانشگاه در دوازدهمین اردوی آموزشی، تشکیلاتی جهاد اکبر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل سراسر کشور که در مشهد مقدس در حال برگزاری است بدین شرح است:

وی در رابطه با تبیین انواع خط فکری هایی که از ابتدای انقلاب تا کنون در کشور موجود بوده است گفت: خطی در مورد اندیشه پیشرفت وجود داشته که از ابتدای انقلاب تا به امروز و حتی قبل از انقلاب مدعی بود پیشرفت را برای ملت ایران می خواهد اما این پیشرفت یک الگو و راه بیشتر ندارد و آن هضم شدن در غرب است با جریان فکری ای که می گفته و می گوید و خواهد گفت که پیشرفت و تعالی بدون هضم شدن در شرق و غرب و بدون از دست دادن عزت و صلابت ملی هم شدنی است و هم تنها راه شدنی است و بقیه حرف است.

او افزود: این خط فکری ای است که می گوید بدون غرب نباید قدم از قدم برداشت، در برابر این ها نباید مقاومت کرد بلکه باید دل آن ها را به دست آورد. باید به غربی ها بگوییم که سلطه شما سلطه جهانی است، ارزشهای شما ارزشهای جهانی است ، تعاریف شما تعاریف ماست و ما هم زیر سایه شما هستیم و چیزی جلوی ما بیندازید و اگر هم توهین کردید ایرادی ندارد. این خط فکری طیفی است که نوع افراطی اش در قاجار ها از مشروطه شروع شده ویک سر آن در رژیم پهلوی، رضاشاه و محمدرضاشاه بود.اینها مستقیم نمی گفتند که ایران می خواهد نوکر شود بلکه می گفتند که می خواهیم پیشرفت کنیم و راه حلشان این بود که اولا ما حاکم باشیم بر این ملت به هرقیمتی، ما بخوریم ولی ملت گرسنه باشند، به وساطت ما ملت تحت سیطره آنها باشد، منابع ما همه در اختیار آنها باشد.

ازغدی همچنین در رابطه با نگاهی که پهلوی اول و دوم به مقوله پیشرفت داشتند بیان کرد: شاه و پدرش هم شعارشان پیشرفت بود و شاه شعار دوازه تمدن بزرگ را می داد و راه حلش هم این بود که با آخوند بازی نمی توان انقلاب کرد و گفت خودم انقلاب می کنم و انقلاب سفید را انجام داد و نامش را گذاشت انقلاب سفید شاه و ملت، رفُرم و اصلاحات آمریکایی را در یران انجام دادند تا انقلاب واقعی صورت نگیرد.

او در رابطه با طیف فکری دیگر ادامه داد:  یک سر دیگر این طیف افرادی بودند بر علیه شاه که به سبک خودشان مبارزه می کردند. و اتفاقا امام انقلاب را به دست آنها سپرد برای آن که به افراطی بودن متهم نشود، اینها سالم ترین جریان ها بودند که هم مذهبی بودند و هم سابقه سیاسی داشتند و هم دکتر و مهندس و خارج رفته بودند و هم موضع صریحی علیه انقلاب و امام نمی گرفتند و احترام می گذاشتند و بنابر این ما بعد از انقلاب با اولین نماد های این تفکر مثل نهضت آزادی و جبهه ملی روبرو شدیم.

ازغدی با اشاره به بخشی از تاریخچه انقلاب گفت:  امام که دولت و انقلاب را به بازرگان سپرد فرمود که من انقلاب را به دست شخص شما سپردم نه حزب و گروه شما و شما باید مشورت کنی با شورای انقلاب و ... و سیاستی را متناسب با شأن کشور به پیش برود و امام گفتند که هرکسی من را قبول دارد این فرد را من سرکارگذاشته ام اما نباید گروهی عمل کند و باید به انقلاب پایبند باشد. اما به این دو مورد پایبند نبودند و دولت موقت را تبدیل کردند به شاخه ای از شاخه حزبی نهضت آزادی و جبهه ملی،بعد از چندماهی این ها اصطکاک پیدا کردند با امام و خط اصلی انقلاب؛ حرفهایشان در روزنامه های سال 58-59 هست، همین حرفها را که آن موقع می زدند الان هم زده می شود. می گفتند که انقلاب تمام شده است دیگر تداوم و گسترش و صدور آن برای چه است؟!

او افزود: ضمن اینکه اینها آن موقع هم هیچوقت نگفته بودند رژیم شاه برود بلکه می گفتند سلطنت باشد ولی شاه اصلاح بشود. و یا در بدترین حالت شاه برود و بچه هایش بیایند و یک سری اصلاحاتی برقرار شود، نظام سلطنت وجود داشته باشد اما دموکراتیک تر شود. این ها اسلام را نمی فهمیدند. نزدیکهای انقلاب هم رفتند پاریس و به امام گفتند: که شما در ایران نیستید و نمی دانید وضع چطور است خیلی سخت است و تغییر رژیم نشدنی است. نگویید شاه برود و نظام سلطنت بماند بگویید نظام سلطنت و شاه بماند فقط کمی دموکراتیک باشد و پارلمان آزاد باشد و ....امام در پاسخ گفت هرکس که معتقد است رژیم شاه باید بماند به او اجازه ملاقات نمی دهم. ما خطمان با شما فرق می کند و همانگونه که امام گفتند رژیم شاه براندازی شد.

ازغدی گفت:  این موقع امام دو راه بیشتر نداشت یا اینکه روحانی های انقلابی را روی کار بیاورد که معنی اش این می شد که آخوند ها می خواستند شاه را بردارند و خودشان بیایند سرکار یا اینکه جریانهایی که به امام و دولت نزدیک بودند از جریانهای مردم هم بودند را روی کار بیاورد ولی در مسیر درست باشند که راه دوم عاقلانه تر بود.

بعد از مدتی همین گروه دوم که روی کار آمدند شروع کردند به چانه زنی با امام و غر زدن و اعتراض که اگر ما دولتیم پس نهادهای انقلابی برای چه است. این نهاد های انقلابی همان دانشجوها و بچه های انجمن اسلامی بودند که خطشان خط امام بود و هشتاد یا نود درصد کسانی که اعضای سپاه و دیگر نهادهای انقلابی را تشکیل می دادند همین بچه های دانشجو بودند و بعد هم رفتند جبهه و فرمانده لشکر شدند.

 بازرگان گفت اینگونه نمی توان کار کرد، باید بیاییم سرکار ببینیم چه می شود کرد، و از همان اول شروع کردند به توطئه برای براندازی و شروع کردند به اعتراض که نهادهای انقلابی نباید در کارما دخالت کنند و ما هرکار بخواهیم می کنیم مثل همان قضایای مصر که مردم انقلاب کردند و رأس عوض شد اما بدنه همان بود و با یک کودتا رأس رابرانداختند و تمام شد. این ها می خواستند ایران هم همانطوری شود. امام در موازات تمام نهادهای اصلی حکومتی شاه نهادهای انقلابی درست کرد در کنار وزارت مسکن بنیاد مسکن، در کنار ارتش سپاه و در کنار نهاهای توسعه در کشور جهاد سازندگی را درست کرد و همینطور در کنار هرکدام نهادی انقلابی گذاشتند و اجازه نداند که انقلاب در شکم سیستم شاه هضم شود. و این ها می گفتند ما این سیستم را قبول نداریم و حتی بعدها بازرگان آمد و گفت که امام مثل بنز و بولدوزر می رود وما نمی توانیم ما آرام آرام می رویم.

 بازرگان در مورد شعار دادن علیه آمریکا هم می گفتند چرا می گویید مرگ بر آمریکا ما بدون آمریکا اصلا نمی توانیم نفس بکشیم نوع رابطه مان آن موقع نوکری کامل بود الان نوکری نباشد بلکه زیر سایه آمریکا باشیم، آن زمان سلطنت بود الان کمی دموکراتیک تر باشد.

سر مسئله اسرائیل و فلسطین می گفت که اصلا شعار آزادی فلسطین ربطی به ما ندارد. من دلم می خواهد فلسطین آزاد شود اما اصلا ربطی به من ندارد.سر خیلی مسائل، سر مسئله اسلام و اسلام گرایی، سر مسئله عدالت اجتماعی و اقتصادی، سر مسئله فقر و سرمایه داری و سر مسئله نسبت با گروههای دیگر کم کم زاویه ها پیدا شد و مشخص شد. بنابر این نمی توانیم بگوییم همه حرفهایشان اشتباه بوده است. نه ، حرفهای خوب وده در حرفهایشان اما در این مسائل زاویه و اختلاف داشتند.

این استاد حوزه و دانشگاه همچنین اضافه کرد: بنی صدر هم شکل دیگری از بچه های انقلابی بود که فرزند روحانی بود ولی اصطکاک پیدا کرد با امام و انقلاب. بعد از او هم مثال ها و نمونه هایی بودند تا می رسیم به زمان خودمان، در این دوره کنونی بعضی از افرادی که آنروز در مقابل امثال بنی صدر و او موضع تند می گرفتند خودشان درست همان حرفها را می زنند. که در دهه هفتاد به نوعی گفته شد و الان هم به نوعی گفته می شود. مذهبی بودن نیازمند مطالعات اسلامی، تاریخی، جریان شناسی و شناخت شاخص هاست به ادا و اصول و شعار و ریش و چادر نیست، لازم است ولی کافی نیست. امام صادق علیه السلام می فرمایند: " دوست ندارم هیچ جوان شیعه و مسلمانی از شما را الا در یکی از این 2 حال ببینم :1. آموختن از دانایان، در حال آگاه شدن، ارتقاء آگاهی 2. آموختن به نادانان ، نشر آگاهی" خط ما خط آگاهی است، خط جهل و حماقت، تعصب، افراط و تفریط، شعار تو خالی، احساسات بدون اندیشه نیست. اگر جوانانی باشند که برنامه ریزی برای رشد فکری و اعتقادی، تفقه در دین خودشان، شعور اجتماعی و سیاسی نداشته باشند، تفریط می کنند، کوتاهی می کنند وعقب می مانند.ضایع می‌کنند هم خود و هم جامعه شان را و اگر این اتفاق بیفتد به گناه می افتند، که فقط شخصی هم نیست، فقط اخلاقی و جنسی نیست، اینها تا حدودی خصوصی تر است .. گناهانی مثل فروختن سرنوشت جامعه به دشمن، ذلت پذیری یک جامعه، انحرافات بزرگ عقیدتی، داشتن جامعه ضعیف و وابسته و آسیب پذیر، گناهانی اجتماعی هستند که ضررشان بیشتر است سرنوشتشان آتش است.باید وقت بگذارید روی مطالعات اسلامی و شناختن دلایل صف بندی ها که بدانیم با چه کسی موافق و مخالف هستیم و چرا!

رحیم پور ادامه داد:  اول اینکه پیشرفت می شود بدون پذیرش سلطه و تحقیر دیگران ؟ همین روزها در رسانه ها چقدر تحقیر می کنند، امریکایی ها اعلام می کنند که با پولی که از ما گرفته اند ملت گرسنه ایران را سیر میکنند و اتفاقا خوب است که عده ای که شعور ندارند بشناسند . میگویند تقصیر ماست که با آمریکا مشکل داریم آنها می خواهند مشکل را حل کنند ما نمی گذاریم .. اگر امتیاز بدهیم می گویند که پسر شاه باید برگردد و عذر خواهی کنید که به ما خسارت زده اید و باید جبران کنید .. ! و تحقیرمان میکنند و اگر کوتاه بیایییم پرتوقع تر و وقیح تر می شوند ما باید بیدار باشیم واقعیت این است من با حسن نیت به موضوعات نگاه میکنم.

او در تبیین دو خط فگکر موجود در رابطه با نگاه به آمریکا گفت: در خط فکری اول تا الآن این طرز فکر بوده است که آن ها جهان را متعلق به خودشان می دانند خود را رئیس و قدرت رسانه و دانشگاه و حدود 100، 150 سال حاکم اند .عده ای آرزو دارند جزئی از آمریکا باشند و هرچه آنها صلاح بدانند به ما بدهید منتها عین زمان شاه آنطور دیکتاتوری وقیح و بدون هیچ انتخابات و ظلم و فحشای علنی نباشد .. افراد مختلفی آمدند و حرفشان همین بود می گفتند ما نمی توانیم پیشرفت کنیم مگر اینکه بپذیریم که نمی توانیم.

خط فکری دوم که همان خط امام و انقلاب ،عبارت است از پیشرفت، دعوا هم نداریم و به توصیه قرآن با همه رابطه دوستانه داریم تا حدی که از موضع برابر باشد نه ارباب و رعیتی، تجارت جهانی را قبول داریم ولی در دل یک کمپانی صهیونیست نباشیم. پیشرفت توام با استقلال و عزت ، می شود ممکن است محال نیست هزینه میخواهد اما تقدیر مارو تغییر خواهد داد و ملت ما را از یک ملت درجه 3و4 تبدیل خواهد کرد به یک ملت درجه 1 و این خودش شروع یک تمدن اسلامی جدید است.هرچقدر این طرف دارد کوتاه میاید آن طرف پرو تر و وقیح تر می شود. این یک واقعیت است.

وی ادامه داد:  برخی برای مفهوم قدیمی استعمار، اسم های روشن فکری، تبلیغاتی انتخاب می کنند تا بدین وسیله سیطره استعماری را توجیه کنند چرا که آن ها جهان را یک دهکده جهانی می دانند که این دهکده یک کدخدا دارد و اگر بخواهی با این کدخدا بر سر جنگ باشی ضرر میکنی و باید خضوع کنی و بگویی هرچه شما بگویید و خانه ما خانه شماست، ناموس ما ناموس شماست همه چیز ما در اختیار شماست اگر شما اجازه بدهید ما هم زندگی کنیم این یک تفکر است که از اول انقلاب وجود داشته است و از همان ابتدا همین را می گفتند و هنوز هم می گویند.

ما با استفاده از تکنولوژی غرب، انتقال مهارت ها، آموزش و روابط متقابل دوستانه با غرب و شرق و انتقال تجربیات دیگران به کشور هرگز مخالفت نداریم بلکه تشویق شرعی در این باب داریم که بیان می کند اگر علم و حکمت یافتید حتی از غیر مسلمین بیاموزید که این آموزش باید بدون تعصب اما با تحقیق باشد. پیامبر فرمودند اگر مشرکی حرف درستی زد که با عقل و وحی جور می آید قبول کن زیرا این طور نیست که هرچه مشرکین گفتند حتما مشرکانه است.

در منطق انقلاب اسلامی ما کار به محتوای حرف داریم نه اینکه چه کسی می گوید و اگر مقبول و مشروع باشد و به نفع بشر باشد قبول می کنیم پس ما این فوبیا به غرب را که بگوییم هرچه از غرب بیاید نجس است و بستن درها و دروازه های ارتباط و حرف زدن و نشنیدن را جز منطق انقلاب اسلامی نمی دانیم. در منطق انقلاب اسلامی عزت مند بودن و عزت مند نبودن رابطه مهم است و صحبت ما بر سر این است که این ارتباط منفعلانه و از موضع فرودست بشاد یا فعالانه باشد و از موضع تصمیم گیری.
 

او گفت: ما می گوییم روابط باید به شرط عزت و استدلال باشد ولی آن ها این را نمی گویند اگر روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تبدیل به تحکم یک طرفه و زمینه ساز سیطره کشور های دیگر بر ما با شیوه های جدید باشد یعنی رابطه بهانه ای بشود برای استثمار اقتصادی مسلمین و تهاجم به فرهنگ اسلام و سبک زندگی اسلامی برای سلطه بر جوامع اسلامی این جهانی گری با قائده قرآنی نفی سبیل جور نیست. قائده نفی سبیل این است که خداوند چنین اجازه ای نداده است که کفار بر مومنین مسلط شوند و آینده آن ها را دیگران از بیرون تعیین کنند.

هر نوع رابطه ای که منجر به نوعی سلطه آن ها بر ما بشود ما با این رابطه مخالف هستیم ولی با رابطه ای که منجر به سلطه نشود هیچ کس مخالف نیست. آن ها می گویند سلطه هم شد اشکالی ندارد چون نمی شود از سلطه فرار کرد و این ها خدایان این دوره هستند و باید تسلیم شد ولی ما معتقدیم هرجا سلطه است باید جهاد باشد. بنابراین کینه علیه غرب و غیر مسلمانان یا ترس روانی از هرکس که غیر خودی است ترس روانی از ارتباط با دیگران، این وصله هایی است که به انقلاب نمی چسبد.

این استاد دانشگاه همچنین افزود: هدف شعار انقلاب عزت امت اسلامی است نه عقده گشایی، دیگر گریزی و تشکیل جامعه‌های محدود جزیره‌ای. این حساسیت به دلایل اسلامی و انسانی فقط برای حفظ شرافت انسانی و کرامات اسلامی مردم و دفاع از مصالح این مردم است و مقاومت علیه انواع جدید بردگی است که اسم های روشن فکری بر روی آن میگذارند. بعضی افرادی که اسم هایشان را می شناسید در همین روزها هم نیز از هین حرف های می زنند اینقدر وقیح هستند که می گویند که اصلا کلمه استقلال و وابستگی توهم است. استقلال معنی ندارد و وابستگی یک امر طبیعی است و همه به هم وابسته است. این ها معمولا برای اینکه مفاهیم انقلابی را خراب کنند اول تحریف می کنند و آن را یک جور دیگری بیان می کنند و سپس خراب می کنند استقلال را می گویند انزوا خوب نیست و بسیار بد است، تا می گویی عزت می گویند تکبر کار درستی نیست و چرا با همه دنیا جنگ دارید. شما هر چیزی می گویید او یک معنای دیگری می کند و آن را خراب می کنند چون شفاف نمی تواند حرف تو را مورد حمله قرار بدهد تا می گویی استقلال می گوید انزوا تا می گویی عزت می گوید این ها می خواهند با دنیا بجنگند می گویی صلابت اعتقادی می گویند این ها متعصب هستند و این ها اصلا با علم مخالف هستند.

چهار کشور اسلامی در همین ایام اشغال شد. مقاومت ما باعث شد این ها نتوانند مستقر شوند. اگر انقلاب اسلامی نبود هیجکدام از این کشورها نه از افغانستان میرفتن بیرون نه از عراق حاضر بودن بروند بیرون. سوریه را هم از بین می بردند . از لبنان هم بیرون نمی رفتند. فلسطین هم مقاوتی نمی کردند. و همه این مقاومت ها تحت تاثیر انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی در عراق و سوریه، فلسطین و لبنان بینی این ها را به خاک مالید. وگرنه خیلی اعتقاد داشتند که اشغال کار درستی نیست ولی اتفاقی است که افتاده است.

 این تفکر در زمان جنگ هم اگر امام نمی ایستاد می گفتند حالا دیگر خوزستان رفت نباید می رفت. ولی از دست رفته است. واقع بین باشید واقعیت را بپذیرید. واقعیت از نگاه این ها این است که اگر تو فداکاری کنی تو پیروز می شوی. نگاه واقع بینانه این است که اگر تسلیم شوی شکست می خوریم. این ها به واقعیت اول ک فداکاری کنی اعتقاد دارند. و عمل به واقعیت دوم را سخت می دانند. چون هزینه دارد

او در رابطه با مقوله جهانی شدن و نگاه خطوط فکری گوناگون به آن گفت: جهانی شدن را از دیدگاه برخی مساوی با آمریکانی شدن است.  آنها از یک طرف از حقوق بشر و مناسبات جهانی و توسعه بحث می کنند ولی در عمل با عدالت جهانی و حقوق بشر جهان مخالفت می کنند و هدف از جهانی شدن هم امریکایی شدن جهان است. هدف جهانی شدن غرب و غربی شدن جهان است. یعنی اقتصاد های همه جهان در کمپانی های صهیونیستی غرق باشد. جهانی شدن از دیگاه این ها یعنی همه فرهنگ جهان تابع فرهنگ لیبرال مادی غرب باشد. همه در خدمت صهیونیست باشند. این ها تعبیرهایی است که از جهانی شدن حاصل می شود.

هویت ما مانع توسعه و پیشرفت است و به این جامعه همچون جامعه مذهبی اتقلابی هم امیدی نیست. بنابراین باید دولت را گرفت و از دولت شروع کرد. عامرانه اصلاح کرد. شخصیت این مردم خراب است. و مناسب با توسعه نیست. مشکل توسعه نیافتگی ایران حتی با اصلاح افکار این مردم هم حل نمی شود. بخش قابل توجهی از مسایل این مردم ناشی از بحران شخصیتی خودشان است. وگرنه از زمان مشروطه افکار غربی ایران آمد . شخصیات و خلقیات مردم خراب است. و تا زمانی که تحول شخصیتی ایجاد نشود نمی توان اصلاحات ایجاد کرد. تا وقتی ساختارهایی که منتهی به شخصیت می شود در جامعه تغییر نکند، نمی توانیم ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را درست کنیم.

او ادامه داد: این ملتی که طی صد سال سه انقلاب رو تجربه کرده ، می تواند ملتی استبداد زده باشد؟ کدام ملت همانند ملت ما این همه علیه استبداد شورش کرده است. این ملت یکی از رشیدترین ملت ها و ضد استبدادی ترین ملت هاست. در دهه هفتاد هم یک عده از مسیولین این تفکر را داشتند که این ملت استبداد زده است. و ملت آمریکا را دموکرات می دانستند.این ملت شخصیتش خراب است . تا وقتی این ملت خلقیات خودش را حفظ کند و ادم نشود، پیشرفت نخواهد کرد چون با این روحیات مدام مقاومت می کند.پیشنهاد دوم: چون با این ملت نمی توان پیشرفت کرد ، باید دولتی باقتدار سرکار بیاید که شخصیت مردم را تغییر بدهد. از این فرهنگ باید هویت زدایی بکنیم. هویت ما مانع توسعه است. مسیولیت این تحول ملت انقلابی و عقب افتاده با کی است؟

این ها اعتقاد دارند با توجه به این که ما نظام حزبی به سبک غربی نداریم ، ملت یک ملت ضعیف عقب مانده است، باید یک دولت مسیولیت این تحول را بر عهده بگیرد. و کلید توسعه همین است.امید است در نیم قرن آینده جامعه قوی شود . از این جامعه مذهبی انقلابی به یک جامعه مدنی برسد. تا این فرهنگ شخصیتی مردم تغییر نکند هر کسی هر چیزی راجع به این ملت ها می گوید توهم است.3- بدون هضم در اردوگاه غرب نمی توان پیشرفت کرد. برنامه ریزی باید در درون ما انجام شود اما اصل را باید ارتباط جهانی و حاکمیت جهانی قرار داد. ما لایه های مختلف فکری داریم . دین ، ایران و جهانی شدن به مفهوم قوی شدن. دین ما در خانه های ما هست، نماز روز ه حج...ایرانی بودنمان هم در شناسنامه هامان باشد . اما فرهنگ را باید تغییر داد...باید هنرمندانه و اگاهانه از وضعیت موجود جهانی بهره برداری کنیم.

ازغدی در گریزی به جریانات سال های ریاست جمهوری خاتمی گفت: خیلی از افراد دهه هفتاد و هشتاد زمان اقای خاتمی این حرف ها را صریح گفتند. مسئولین حکومت جمهوری اسلامی خیلی صریح گفتند که ما باید بپذیریم امام اشتباه کرد. به امام علاقه خصوصی و شخصی داریم اما امام اشتباه کرد. ما را به مسیر نادرستی برد. یکی از مسئولان آن زمان به خود من گفت که این اسلامیات و مذهبیات و احادیث به درد حکومت کردن نمی خورد . فقط به درد انقلاب کردن می خورد. و صریح می گفت : این جامعه تا متوجه نشود که سقف پیشرفت نظام لیبرالیسم غرب استف تلاش و تکاپوی بیهوده می کند و دور خود می چرخد . مدینه فاضله بشری ممکن، نظام لیبرالیسم سرمایه داری غربی است. اسلام را امام زمان هروقت امد انجام دهد. خط پایان حرکت ما نظام لیبرالیسم غربی است.

خاتمی می گفت، من به امام شخصا علاقه داشتم و هنوز در قلبم جایگاه ارزشمندی دارد. اما این افکاری که امام به ما یاد داد، با این افکار نمی توان پیشرفت کرد و جامعه را ساخت!

 ادعای این ها این است که همه ما باید گروه های تصمیم گیر را به اجماع برسانیم و یک استراتژیک ملی داشته باشیم و همه بپذیریم که فرمول شبکه توسعه یافتگی رسیدن به نظام لیبرال غربی است. در عین حال ایرانی باشیم. معرفت دینی داشته باشیم بحران مشروعیت مطلقه و روش دموکراسی غرب اهاله بدهیم و هدف اصلی ما فقط انباشت اقتصادی باشد . به مسایل فرهنگی و اعتقادی کاری نداشته باشیم . روابط معقول منطقی با محیط بین المل داشته باشیم . یعنی هرچه قدرت های جهانی می گویند قبول کنیم . چون زور می گویند و قدرت دارند. منطقی نیست که حرف از برابر در مقابل قدرت های جهانی بزنیم می گویند، فرهنگ سیاسی ما منشا خرابی است و دولت باید اصلاح شود. ما هنوز نفهمیدیم انرژی اصلی توسعه در ایران کجاست. باید اجماع صورت گیرد یعنی مخالفین این تفکر از سطح تصمیم گیری در حکومت حذف شوند. از حاکمیت حذف شوند و اگر شد محو شوند.

وی همچنین خاطر نشان کرد: طرح میان مدت تحول در لایه های فرهنگی توسط دولت از طریق آموزش و پرورش و شستشوی مغزی از طریق دانشگاه و رسانه ها ایجاد شود. این نسل که از دست رفت . نسل بعدی را آدم تربیت کنیم که بفهمد جز زیر سایه غرب غلطی نمی توان کرد . دولت کارامد مسایل روزمره را طوری مدیریت کند که این شخصیت گردنکش ایرانی اصلاح شود تا بتوان ساختارهای دیگر را اصلاح کرد. تا ایران در مرض تفکر و روش های غربی نباشد، روش استراتزیک برای تطبیق با شرایط جهانی پیدا نخواهد شد. یعنی سرتاسر نظام آموزشی و رسانه ای ما غربی تر از اینی که هست بشود. کاملا مغزها غربی و غرب زده تربیت شود. در این زمان می توانیم درست مثل آدم رفتار کنیم. سرمان را پایین میندازیم و در خطی که ان ها تعیین می کنند جلو می رویم. تطبیق معقول با این شرایظ نداریم. ما تفکر استراتژیک لازم داریم . مقدورات واقعی خورد را نمی شناسیم واقعیت های جهانی را نمی شناسیم . سطح استاندارد زندگی باید طبق تعریف غربی صورت بگیرد. باید طوری که آن ها می گویند رفتار کنیم. سیستم را باید رو به غرب بخوابانیم طوری که برگشت پذیر نباشد. منتها یک تو صیه دارند که نهضت ازادی هم این توصیه را داشت، که در چشم مرد نمی توان نگاه کرد و گفت نوکری بهتر از استقلال است. لاییک فکر کنید نه اسلامی! ما باید تغییر تدریجی ایجاد کنیم نه ناگهانی یعنی سکولاریزم مهندسی شده ساختار شکن. زیر پوستی و باید با پنبه سر برید. می گویند، اگر به مقدسات این ها اهانت کنی عصبانی می شوند و همانند سال 88 ترتیب ما را می دهند. این ها را باید غیر مستقیم تغییر داد. در چشمشان نباید نگاه کرد. سر را به زیر انداخت و لبخند زد. و کار خود را انجام داد. سیستم اجتماعی باید به نحوی تفسیر شود که کنترل بسیار غیر مستقیم، حفظ امنیت از موضع روانشناسی افراد وگروه ها و جامعه ، هیچ کس را عصبانی نکنید . صریح حرف نزنید، مودبانه صحبت کنید تا تحریک و عصبی نشوند. به این شیوه عقلانیت با تعریف ما بسط پیدا می کند. و تناقض بین شخصیت و افکار ایرانی را به حداقل برسانیم. واقعیت ها را یاد بدهیم. طوری برنامه ریزی کنیم که از وضع موجود به سمت وضع مطلوب حرکت کنند. هر حکومتی دیده بان می خواهد تا افق را ببینید. ما باد دیده بان را بدست بیاوریم.

اتاق دیده بان جایی است که چشم انداز کشور را تعیین می کند. اهداف را تعیین می کند. آینده را تفسیر می کند. باید کاری کنیم بدون این که این مردم بفهمند های جکت کتیم هواپیما را برباییم بدون اینکه متوجه شوند. روش خط لیبرال مذهبی از اول انقلاب این روش بوده الان هم این روش است. به اسم عقلانیت و واقع بینی ساختار سازی و تغییر ساختارها را انجام دهیم

۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

اگر امتیاز بدهیم می‌گویند پسر شاه هم باید برگردد / خاتمی معتقد بود با افکار امام نمی‌توان پیشرفت کر

به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، مهمترین محورهای سخنان حسن رحیم پور‌ازغدی، استاد حوزه و دانشگاه در دوازدهمین اردوی آموزشی، تشکیلاتی جهاد اکبر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل سراسر کشور که در مشهد مقدس در حال برگزاری است بدین شرح است:

وی در رابطه با تبیین انواع خط فکری هایی که از ابتدای انقلاب تا کنون در کشور موجود بوده است گفت: خطی در مورد اندیشه پیشرفت وجود داشته که از ابتدای انقلاب تا به امروز و حتی قبل از انقلاب مدعی بود پیشرفت را برای ملت ایران می خواهد اما این پیشرفت یک الگو و راه بیشتر ندارد و آن هضم شدن در غرب است با جریان فکری ای که می گفته و می گوید و خواهد گفت که پیشرفت و تعالی بدون هضم شدن در شرق و غرب و بدون از دست دادن عزت و صلابت ملی هم شدنی است و هم تنها راه شدنی است و بقیه حرف است.

او افزود: این خط فکری ای است که می گوید بدون غرب نباید قدم از قدم برداشت، در برابر این ها نباید مقاومت کرد بلکه باید دل آن ها را به دست آورد. باید به غربی ها بگوییم که سلطه شما سلطه جهانی است، ارزشهای شما ارزشهای جهانی است ، تعاریف شما تعاریف ماست و ما هم زیر سایه شما هستیم و چیزی جلوی ما بیندازید و اگر هم توهین کردید ایرادی ندارد. این خط فکری طیفی است که نوع افراطی اش در قاجار ها از مشروطه شروع شده ویک سر آن در رژیم پهلوی، رضاشاه و محمدرضاشاه بود.اینها مستقیم نمی گفتند که ایران می خواهد نوکر شود بلکه می گفتند که می خواهیم پیشرفت کنیم و راه حلشان این بود که اولا ما حاکم باشیم بر این ملت به هرقیمتی، ما بخوریم ولی ملت گرسنه باشند، به وساطت ما ملت تحت سیطره آنها باشد، منابع ما همه در اختیار آنها باشد.

ازغدی همچنین در رابطه با نگاهی که پهلوی اول و دوم به مقوله پیشرفت داشتند بیان کرد: شاه و پدرش هم شعارشان پیشرفت بود و شاه شعار دوازه تمدن بزرگ را می داد و راه حلش هم این بود که با آخوند بازی نمی توان انقلاب کرد و گفت خودم انقلاب می کنم و انقلاب سفید را انجام داد و نامش را گذاشت انقلاب سفید شاه و ملت، رفُرم و اصلاحات آمریکایی را در یران انجام دادند تا انقلاب واقعی صورت نگیرد.

او در رابطه با طیف فکری دیگر ادامه داد:  یک سر دیگر این طیف افرادی بودند بر علیه شاه که به سبک خودشان مبارزه می کردند. و اتفاقا امام انقلاب را به دست آنها سپرد برای آن که به افراطی بودن متهم نشود، اینها سالم ترین جریان ها بودند که هم مذهبی بودند و هم سابقه سیاسی داشتند و هم دکتر و مهندس و خارج رفته بودند و هم موضع صریحی علیه انقلاب و امام نمی گرفتند و احترام می گذاشتند و بنابر این ما بعد از انقلاب با اولین نماد های این تفکر مثل نهضت آزادی و جبهه ملی روبرو شدیم.

ازغدی با اشاره به بخشی از تاریخچه انقلاب گفت:  امام که دولت و انقلاب را به بازرگان سپرد فرمود که من انقلاب را به دست شخص شما سپردم نه حزب و گروه شما و شما باید مشورت کنی با شورای انقلاب و ... و سیاستی را متناسب با شأن کشور به پیش برود و امام گفتند که هرکسی من را قبول دارد این فرد را من سرکارگذاشته ام اما نباید گروهی عمل کند و باید به انقلاب پایبند باشد. اما به این دو مورد پایبند نبودند و دولت موقت را تبدیل کردند به شاخه ای از شاخه حزبی نهضت آزادی و جبهه ملی،بعد از چندماهی این ها اصطکاک پیدا کردند با امام و خط اصلی انقلاب؛ حرفهایشان در روزنامه های سال 58-59 هست، همین حرفها را که آن موقع می زدند الان هم زده می شود. می گفتند که انقلاب تمام شده است دیگر تداوم و گسترش و صدور آن برای چه است؟!

او افزود: ضمن اینکه اینها آن موقع هم هیچوقت نگفته بودند رژیم شاه برود بلکه می گفتند سلطنت باشد ولی شاه اصلاح بشود. و یا در بدترین حالت شاه برود و بچه هایش بیایند و یک سری اصلاحاتی برقرار شود، نظام سلطنت وجود داشته باشد اما دموکراتیک تر شود. این ها اسلام را نمی فهمیدند. نزدیکهای انقلاب هم رفتند پاریس و به امام گفتند: که شما در ایران نیستید و نمی دانید وضع چطور است خیلی سخت است و تغییر رژیم نشدنی است. نگویید شاه برود و نظام سلطنت بماند بگویید نظام سلطنت و شاه بماند فقط کمی دموکراتیک باشد و پارلمان آزاد باشد و ....امام در پاسخ گفت هرکس که معتقد است رژیم شاه باید بماند به او اجازه ملاقات نمی دهم. ما خطمان با شما فرق می کند و همانگونه که امام گفتند رژیم شاه براندازی شد.

ازغدی گفت:  این موقع امام دو راه بیشتر نداشت یا اینکه روحانی های انقلابی را روی کار بیاورد که معنی اش این می شد که آخوند ها می خواستند شاه را بردارند و خودشان بیایند سرکار یا اینکه جریانهایی که به امام و دولت نزدیک بودند از جریانهای مردم هم بودند را روی کار بیاورد ولی در مسیر درست باشند که راه دوم عاقلانه تر بود.

بعد از مدتی همین گروه دوم که روی کار آمدند شروع کردند به چانه زنی با امام و غر زدن و اعتراض که اگر ما دولتیم پس نهادهای انقلابی برای چه است. این نهاد های انقلابی همان دانشجوها و بچه های انجمن اسلامی بودند که خطشان خط امام بود و هشتاد یا نود درصد کسانی که اعضای سپاه و دیگر نهادهای انقلابی را تشکیل می دادند همین بچه های دانشجو بودند و بعد هم رفتند جبهه و فرمانده لشکر شدند.

 بازرگان گفت اینگونه نمی توان کار کرد، باید بیاییم سرکار ببینیم چه می شود کرد، و از همان اول شروع کردند به توطئه برای براندازی و شروع کردند به اعتراض که نهادهای انقلابی نباید در کارما دخالت کنند و ما هرکار بخواهیم می کنیم مثل همان قضایای مصر که مردم انقلاب کردند و رأس عوض شد اما بدنه همان بود و با یک کودتا رأس رابرانداختند و تمام شد. این ها می خواستند ایران هم همانطوری شود. امام در موازات تمام نهادهای اصلی حکومتی شاه نهادهای انقلابی درست کرد در کنار وزارت مسکن بنیاد مسکن، در کنار ارتش سپاه و در کنار نهاهای توسعه در کشور جهاد سازندگی را درست کرد و همینطور در کنار هرکدام نهادی انقلابی گذاشتند و اجازه نداند که انقلاب در شکم سیستم شاه هضم شود. و این ها می گفتند ما این سیستم را قبول نداریم و حتی بعدها بازرگان آمد و گفت که امام مثل بنز و بولدوزر می رود وما نمی توانیم ما آرام آرام می رویم.

 بازرگان در مورد شعار دادن علیه آمریکا هم می گفتند چرا می گویید مرگ بر آمریکا ما بدون آمریکا اصلا نمی توانیم نفس بکشیم نوع رابطه مان آن موقع نوکری کامل بود الان نوکری نباشد بلکه زیر سایه آمریکا باشیم، آن زمان سلطنت بود الان کمی دموکراتیک تر باشد.

سر مسئله اسرائیل و فلسطین می گفت که اصلا شعار آزادی فلسطین ربطی به ما ندارد. من دلم می خواهد فلسطین آزاد شود اما اصلا ربطی به من ندارد.سر خیلی مسائل، سر مسئله اسلام و اسلام گرایی، سر مسئله عدالت اجتماعی و اقتصادی، سر مسئله فقر و سرمایه داری و سر مسئله نسبت با گروههای دیگر کم کم زاویه ها پیدا شد و مشخص شد. بنابر این نمی توانیم بگوییم همه حرفهایشان اشتباه بوده است. نه ، حرفهای خوب وده در حرفهایشان اما در این مسائل زاویه و اختلاف داشتند.

این استاد حوزه و دانشگاه همچنین اضافه کرد: بنی صدر هم شکل دیگری از بچه های انقلابی بود که فرزند روحانی بود ولی اصطکاک پیدا کرد با امام و انقلاب. بعد از او هم مثال ها و نمونه هایی بودند تا می رسیم به زمان خودمان، در این دوره کنونی بعضی از افرادی که آنروز در مقابل امثال بنی صدر و او موضع تند می گرفتند خودشان درست همان حرفها را می زنند. که در دهه هفتاد به نوعی گفته شد و الان هم به نوعی گفته می شود. مذهبی بودن نیازمند مطالعات اسلامی، تاریخی، جریان شناسی و شناخت شاخص هاست به ادا و اصول و شعار و ریش و چادر نیست، لازم است ولی کافی نیست. امام صادق علیه السلام می فرمایند: " دوست ندارم هیچ جوان شیعه و مسلمانی از شما را الا در یکی از این 2 حال ببینم :1. آموختن از دانایان، در حال آگاه شدن، ارتقاء آگاهی 2. آموختن به نادانان ، نشر آگاهی" خط ما خط آگاهی است، خط جهل و حماقت، تعصب، افراط و تفریط، شعار تو خالی، احساسات بدون اندیشه نیست. اگر جوانانی باشند که برنامه ریزی برای رشد فکری و اعتقادی، تفقه در دین خودشان، شعور اجتماعی و سیاسی نداشته باشند، تفریط می کنند، کوتاهی می کنند وعقب می مانند.ضایع می‌کنند هم خود و هم جامعه شان را و اگر این اتفاق بیفتد به گناه می افتند، که فقط شخصی هم نیست، فقط اخلاقی و جنسی نیست، اینها تا حدودی خصوصی تر است .. گناهانی مثل فروختن سرنوشت جامعه به دشمن، ذلت پذیری یک جامعه، انحرافات بزرگ عقیدتی، داشتن جامعه ضعیف و وابسته و آسیب پذیر، گناهانی اجتماعی هستند که ضررشان بیشتر است سرنوشتشان آتش است.باید وقت بگذارید روی مطالعات اسلامی و شناختن دلایل صف بندی ها که بدانیم با چه کسی موافق و مخالف هستیم و چرا!

رحیم پور ادامه داد:  اول اینکه پیشرفت می شود بدون پذیرش سلطه و تحقیر دیگران ؟ همین روزها در رسانه ها چقدر تحقیر می کنند، امریکایی ها اعلام می کنند که با پولی که از ما گرفته اند ملت گرسنه ایران را سیر میکنند و اتفاقا خوب است که عده ای که شعور ندارند بشناسند . میگویند تقصیر ماست که با آمریکا مشکل داریم آنها می خواهند مشکل را حل کنند ما نمی گذاریم .. اگر امتیاز بدهیم می گویند که پسر شاه باید برگردد و عذر خواهی کنید که به ما خسارت زده اید و باید جبران کنید .. ! و تحقیرمان میکنند و اگر کوتاه بیایییم پرتوقع تر و وقیح تر می شوند ما باید بیدار باشیم واقعیت این است من با حسن نیت به موضوعات نگاه میکنم.

او در تبیین دو خط فگکر موجود در رابطه با نگاه به آمریکا گفت: در خط فکری اول تا الآن این طرز فکر بوده است که آن ها جهان را متعلق به خودشان می دانند خود را رئیس و قدرت رسانه و دانشگاه و حدود 100، 150 سال حاکم اند .عده ای آرزو دارند جزئی از آمریکا باشند و هرچه آنها صلاح بدانند به ما بدهید منتها عین زمان شاه آنطور دیکتاتوری وقیح و بدون هیچ انتخابات و ظلم و فحشای علنی نباشد .. افراد مختلفی آمدند و حرفشان همین بود می گفتند ما نمی توانیم پیشرفت کنیم مگر اینکه بپذیریم که نمی توانیم.

خط فکری دوم که همان خط امام و انقلاب ،عبارت است از پیشرفت، دعوا هم نداریم و به توصیه قرآن با همه رابطه دوستانه داریم تا حدی که از موضع برابر باشد نه ارباب و رعیتی، تجارت جهانی را قبول داریم ولی در دل یک کمپانی صهیونیست نباشیم. پیشرفت توام با استقلال و عزت ، می شود ممکن است محال نیست هزینه میخواهد اما تقدیر مارو تغییر خواهد داد و ملت ما را از یک ملت درجه 3و4 تبدیل خواهد کرد به یک ملت درجه 1 و این خودش شروع یک تمدن اسلامی جدید است.هرچقدر این طرف دارد کوتاه میاید آن طرف پرو تر و وقیح تر می شود. این یک واقعیت است.

وی ادامه داد:  برخی برای مفهوم قدیمی استعمار، اسم های روشن فکری، تبلیغاتی انتخاب می کنند تا بدین وسیله سیطره استعماری را توجیه کنند چرا که آن ها جهان را یک دهکده جهانی می دانند که این دهکده یک کدخدا دارد و اگر بخواهی با این کدخدا بر سر جنگ باشی ضرر میکنی و باید خضوع کنی و بگویی هرچه شما بگویید و خانه ما خانه شماست، ناموس ما ناموس شماست همه چیز ما در اختیار شماست اگر شما اجازه بدهید ما هم زندگی کنیم این یک تفکر است که از اول انقلاب وجود داشته است و از همان ابتدا همین را می گفتند و هنوز هم می گویند.

ما با استفاده از تکنولوژی غرب، انتقال مهارت ها، آموزش و روابط متقابل دوستانه با غرب و شرق و انتقال تجربیات دیگران به کشور هرگز مخالفت نداریم بلکه تشویق شرعی در این باب داریم که بیان می کند اگر علم و حکمت یافتید حتی از غیر مسلمین بیاموزید که این آموزش باید بدون تعصب اما با تحقیق باشد. پیامبر فرمودند اگر مشرکی حرف درستی زد که با عقل و وحی جور می آید قبول کن زیرا این طور نیست که هرچه مشرکین گفتند حتما مشرکانه است.

در منطق انقلاب اسلامی ما کار به محتوای حرف داریم نه اینکه چه کسی می گوید و اگر مقبول و مشروع باشد و به نفع بشر باشد قبول می کنیم پس ما این فوبیا به غرب را که بگوییم هرچه از غرب بیاید نجس است و بستن درها و دروازه های ارتباط و حرف زدن و نشنیدن را جز منطق انقلاب اسلامی نمی دانیم. در منطق انقلاب اسلامی عزت مند بودن و عزت مند نبودن رابطه مهم است و صحبت ما بر سر این است که این ارتباط منفعلانه و از موضع فرودست بشاد یا فعالانه باشد و از موضع تصمیم گیری.
 

او گفت: ما می گوییم روابط باید به شرط عزت و استدلال باشد ولی آن ها این را نمی گویند اگر روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تبدیل به تحکم یک طرفه و زمینه ساز سیطره کشور های دیگر بر ما با شیوه های جدید باشد یعنی رابطه بهانه ای بشود برای استثمار اقتصادی مسلمین و تهاجم به فرهنگ اسلام و سبک زندگی اسلامی برای سلطه بر جوامع اسلامی این جهانی گری با قائده قرآنی نفی سبیل جور نیست. قائده نفی سبیل این است که خداوند چنین اجازه ای نداده است که کفار بر مومنین مسلط شوند و آینده آن ها را دیگران از بیرون تعیین کنند.

هر نوع رابطه ای که منجر به نوعی سلطه آن ها بر ما بشود ما با این رابطه مخالف هستیم ولی با رابطه ای که منجر به سلطه نشود هیچ کس مخالف نیست. آن ها می گویند سلطه هم شد اشکالی ندارد چون نمی شود از سلطه فرار کرد و این ها خدایان این دوره هستند و باید تسلیم شد ولی ما معتقدیم هرجا سلطه است باید جهاد باشد. بنابراین کینه علیه غرب و غیر مسلمانان یا ترس روانی از هرکس که غیر خودی است ترس روانی از ارتباط با دیگران، این وصله هایی است که به انقلاب نمی چسبد.

این استاد دانشگاه همچنین افزود: هدف شعار انقلاب عزت امت اسلامی است نه عقده گشایی، دیگر گریزی و تشکیل جامعه‌های محدود جزیره‌ای. این حساسیت به دلایل اسلامی و انسانی فقط برای حفظ شرافت انسانی و کرامات اسلامی مردم و دفاع از مصالح این مردم است و مقاومت علیه انواع جدید بردگی است که اسم های روشن فکری بر روی آن میگذارند. بعضی افرادی که اسم هایشان را می شناسید در همین روزها هم نیز از هین حرف های می زنند اینقدر وقیح هستند که می گویند که اصلا کلمه استقلال و وابستگی توهم است. استقلال معنی ندارد و وابستگی یک امر طبیعی است و همه به هم وابسته است. این ها معمولا برای اینکه مفاهیم انقلابی را خراب کنند اول تحریف می کنند و آن را یک جور دیگری بیان می کنند و سپس خراب می کنند استقلال را می گویند انزوا خوب نیست و بسیار بد است، تا می گویی عزت می گویند تکبر کار درستی نیست و چرا با همه دنیا جنگ دارید. شما هر چیزی می گویید او یک معنای دیگری می کند و آن را خراب می کنند چون شفاف نمی تواند حرف تو را مورد حمله قرار بدهد تا می گویی استقلال می گوید انزوا تا می گویی عزت می گوید این ها می خواهند با دنیا بجنگند می گویی صلابت اعتقادی می گویند این ها متعصب هستند و این ها اصلا با علم مخالف هستند.

چهار کشور اسلامی در همین ایام اشغال شد. مقاومت ما باعث شد این ها نتوانند مستقر شوند. اگر انقلاب اسلامی نبود هیجکدام از این کشورها نه از افغانستان میرفتن بیرون نه از عراق حاضر بودن بروند بیرون. سوریه را هم از بین می بردند . از لبنان هم بیرون نمی رفتند. فلسطین هم مقاوتی نمی کردند. و همه این مقاومت ها تحت تاثیر انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی در عراق و سوریه، فلسطین و لبنان بینی این ها را به خاک مالید. وگرنه خیلی اعتقاد داشتند که اشغال کار درستی نیست ولی اتفاقی است که افتاده است.

 این تفکر در زمان جنگ هم اگر امام نمی ایستاد می گفتند حالا دیگر خوزستان رفت نباید می رفت. ولی از دست رفته است. واقع بین باشید واقعیت را بپذیرید. واقعیت از نگاه این ها این است که اگر تو فداکاری کنی تو پیروز می شوی. نگاه واقع بینانه این است که اگر تسلیم شوی شکست می خوریم. این ها به واقعیت اول ک فداکاری کنی اعتقاد دارند. و عمل به واقعیت دوم را سخت می دانند. چون هزینه دارد

او در رابطه با مقوله جهانی شدن و نگاه خطوط فکری گوناگون به آن گفت: جهانی شدن را از دیدگاه برخی مساوی با آمریکانی شدن است.  آنها از یک طرف از حقوق بشر و مناسبات جهانی و توسعه بحث می کنند ولی در عمل با عدالت جهانی و حقوق بشر جهان مخالفت می کنند و هدف از جهانی شدن هم امریکایی شدن جهان است. هدف جهانی شدن غرب و غربی شدن جهان است. یعنی اقتصاد های همه جهان در کمپانی های صهیونیستی غرق باشد. جهانی شدن از دیگاه این ها یعنی همه فرهنگ جهان تابع فرهنگ لیبرال مادی غرب باشد. همه در خدمت صهیونیست باشند. این ها تعبیرهایی است که از جهانی شدن حاصل می شود.

هویت ما مانع توسعه و پیشرفت است و به این جامعه همچون جامعه مذهبی اتقلابی هم امیدی نیست. بنابراین باید دولت را گرفت و از دولت شروع کرد. عامرانه اصلاح کرد. شخصیت این مردم خراب است. و مناسب با توسعه نیست. مشکل توسعه نیافتگی ایران حتی با اصلاح افکار این مردم هم حل نمی شود. بخش قابل توجهی از مسایل این مردم ناشی از بحران شخصیتی خودشان است. وگرنه از زمان مشروطه افکار غربی ایران آمد . شخصیات و خلقیات مردم خراب است. و تا زمانی که تحول شخصیتی ایجاد نشود نمی توان اصلاحات ایجاد کرد. تا وقتی ساختارهایی که منتهی به شخصیت می شود در جامعه تغییر نکند، نمی توانیم ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را درست کنیم.

او ادامه داد: این ملتی که طی صد سال سه انقلاب رو تجربه کرده ، می تواند ملتی استبداد زده باشد؟ کدام ملت همانند ملت ما این همه علیه استبداد شورش کرده است. این ملت یکی از رشیدترین ملت ها و ضد استبدادی ترین ملت هاست. در دهه هفتاد هم یک عده از مسیولین این تفکر را داشتند که این ملت استبداد زده است. و ملت آمریکا را دموکرات می دانستند.این ملت شخصیتش خراب است . تا وقتی این ملت خلقیات خودش را حفظ کند و ادم نشود، پیشرفت نخواهد کرد چون با این روحیات مدام مقاومت می کند.پیشنهاد دوم: چون با این ملت نمی توان پیشرفت کرد ، باید دولتی باقتدار سرکار بیاید که شخصیت مردم را تغییر بدهد. از این فرهنگ باید هویت زدایی بکنیم. هویت ما مانع توسعه است. مسیولیت این تحول ملت انقلابی و عقب افتاده با کی است؟

این ها اعتقاد دارند با توجه به این که ما نظام حزبی به سبک غربی نداریم ، ملت یک ملت ضعیف عقب مانده است، باید یک دولت مسیولیت این تحول را بر عهده بگیرد. و کلید توسعه همین است.امید است در نیم قرن آینده جامعه قوی شود . از این جامعه مذهبی انقلابی به یک جامعه مدنی برسد. تا این فرهنگ شخصیتی مردم تغییر نکند هر کسی هر چیزی راجع به این ملت ها می گوید توهم است.3- بدون هضم در اردوگاه غرب نمی توان پیشرفت کرد. برنامه ریزی باید در درون ما انجام شود اما اصل را باید ارتباط جهانی و حاکمیت جهانی قرار داد. ما لایه های مختلف فکری داریم . دین ، ایران و جهانی شدن به مفهوم قوی شدن. دین ما در خانه های ما هست، نماز روز ه حج...ایرانی بودنمان هم در شناسنامه هامان باشد . اما فرهنگ را باید تغییر داد...باید هنرمندانه و اگاهانه از وضعیت موجود جهانی بهره برداری کنیم.

ازغدی در گریزی به جریانات سال های ریاست جمهوری خاتمی گفت: خیلی از افراد دهه هفتاد و هشتاد زمان اقای خاتمی این حرف ها را صریح گفتند. مسئولین حکومت جمهوری اسلامی خیلی صریح گفتند که ما باید بپذیریم امام اشتباه کرد. به امام علاقه خصوصی و شخصی داریم اما امام اشتباه کرد. ما را به مسیر نادرستی برد. یکی از مسئولان آن زمان به خود من گفت که این اسلامیات و مذهبیات و احادیث به درد حکومت کردن نمی خورد . فقط به درد انقلاب کردن می خورد. و صریح می گفت : این جامعه تا متوجه نشود که سقف پیشرفت نظام لیبرالیسم غرب استف تلاش و تکاپوی بیهوده می کند و دور خود می چرخد . مدینه فاضله بشری ممکن، نظام لیبرالیسم سرمایه داری غربی است. اسلام را امام زمان هروقت امد انجام دهد. خط پایان حرکت ما نظام لیبرالیسم غربی است.

خاتمی می گفت، من به امام شخصا علاقه داشتم و هنوز در قلبم جایگاه ارزشمندی دارد. اما این افکاری که امام به ما یاد داد، با این افکار نمی توان پیشرفت کرد و جامعه را ساخت!

 ادعای این ها این است که همه ما باید گروه های تصمیم گیر را به اجماع برسانیم و یک استراتژیک ملی داشته باشیم و همه بپذیریم که فرمول شبکه توسعه یافتگی رسیدن به نظام لیبرال غربی است. در عین حال ایرانی باشیم. معرفت دینی داشته باشیم بحران مشروعیت مطلقه و روش دموکراسی غرب اهاله بدهیم و هدف اصلی ما فقط انباشت اقتصادی باشد . به مسایل فرهنگی و اعتقادی کاری نداشته باشیم . روابط معقول منطقی با محیط بین المل داشته باشیم . یعنی هرچه قدرت های جهانی می گویند قبول کنیم . چون زور می گویند و قدرت دارند. منطقی نیست که حرف از برابر در مقابل قدرت های جهانی بزنیم می گویند، فرهنگ سیاسی ما منشا خرابی است و دولت باید اصلاح شود. ما هنوز نفهمیدیم انرژی اصلی توسعه در ایران کجاست. باید اجماع صورت گیرد یعنی مخالفین این تفکر از سطح تصمیم گیری در حکومت حذف شوند. از حاکمیت حذف شوند و اگر شد محو شوند.

وی همچنین خاطر نشان کرد: طرح میان مدت تحول در لایه های فرهنگی توسط دولت از طریق آموزش و پرورش و شستشوی مغزی از طریق دانشگاه و رسانه ها ایجاد شود. این نسل که از دست رفت . نسل بعدی را آدم تربیت کنیم که بفهمد جز زیر سایه غرب غلطی نمی توان کرد . دولت کارامد مسایل روزمره را طوری مدیریت کند که این شخصیت گردنکش ایرانی اصلاح شود تا بتوان ساختارهای دیگر را اصلاح کرد. تا ایران در مرض تفکر و روش های غربی نباشد، روش استراتزیک برای تطبیق با شرایط جهانی پیدا نخواهد شد. یعنی سرتاسر نظام آموزشی و رسانه ای ما غربی تر از اینی که هست بشود. کاملا مغزها غربی و غرب زده تربیت شود. در این زمان می توانیم درست مثل آدم رفتار کنیم. سرمان را پایین میندازیم و در خطی که ان ها تعیین می کنند جلو می رویم. تطبیق معقول با این شرایظ نداریم. ما تفکر استراتژیک لازم داریم . مقدورات واقعی خورد را نمی شناسیم واقعیت های جهانی را نمی شناسیم . سطح استاندارد زندگی باید طبق تعریف غربی صورت بگیرد. باید طوری که آن ها می گویند رفتار کنیم. سیستم را باید رو به غرب بخوابانیم طوری که برگشت پذیر نباشد. منتها یک تو صیه دارند که نهضت ازادی هم این توصیه را داشت، که در چشم مرد نمی توان نگاه کرد و گفت نوکری بهتر از استقلال است. لاییک فکر کنید نه اسلامی! ما باید تغییر تدریجی ایجاد کنیم نه ناگهانی یعنی سکولاریزم مهندسی شده ساختار شکن. زیر پوستی و باید با پنبه سر برید. می گویند، اگر به مقدسات این ها اهانت کنی عصبانی می شوند و همانند سال 88 ترتیب ما را می دهند. این ها را باید غیر مستقیم تغییر داد. در چشمشان نباید نگاه کرد. سر را به زیر انداخت و لبخند زد. و کار خود را انجام داد. سیستم اجتماعی باید به نحوی تفسیر شود که کنترل بسیار غیر مستقیم، حفظ امنیت از موضع روانشناسی افراد وگروه ها و جامعه ، هیچ کس را عصبانی نکنید . صریح حرف نزنید، مودبانه صحبت کنید تا تحریک و عصبی نشوند. به این شیوه عقلانیت با تعریف ما بسط پیدا می کند. و تناقض بین شخصیت و افکار ایرانی را به حداقل برسانیم. واقعیت ها را یاد بدهیم. طوری برنامه ریزی کنیم که از وضع موجود به سمت وضع مطلوب حرکت کنند. هر حکومتی دیده بان می خواهد تا افق را ببینید. ما باد دیده بان را بدست بیاوریم.

اتاق دیده بان جایی است که چشم انداز کشور را تعیین می کند. اهداف را تعیین می کند. آینده را تفسیر می کند. باید کاری کنیم بدون این که این مردم بفهمند های جکت کتیم هواپیما را برباییم بدون اینکه متوجه شوند. روش خط لیبرال مذهبی از اول انقلاب این روش بوده الان هم این روش است. به اسم عقلانیت و واقع بینی ساختار سازی و تغییر ساختارها را انجام دهیم

۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

بن‌مایه‌های نگاه معرفتی در پایان‌نامه‌ها به وجود آمده است / انتقاد شدید از گسترش اندیشه چینی

به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از شیراز، حسن عباسی عصر امروز در تالار فجر دانشگاه شیراز در نشست «چالش‌ های استراتژیک جمهوری اسلامی» که به همت انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه برگزار شد، به ایراد سخن پرداخت که در زیر به صورت مشروح سخنان وی آمده است:


زمانی که به مباحث آینده شناسی نگاه می‌کنیم به طرح‌ها و برنامه‌های 20 تا 50 ساله بر می‌خوریم.


ملتی که امکان دسترسی به افق‌های آینده را داشته باشد قطعا در آینده موفق عمل می‌کند.


امروز طرح‌ها و برنامه‌های دراز مدت با جوانان کشور به بررسی گذاشته می‎شود؛ این در حالی که این مهم در دیگر کشورها به چشم نمی‌خورد.


آنچه که در نسل ما پس از دوره جنگ تحمیلی رخ داد نوعی روزمرگی در ساز و کار آنان مشاهد می‌شود، اگر نتوانیم نسل بعد را صاحب چشم انداز عمیق و دقیق کنیم قطعا باخته‌ایم؛ امروز دوران آزمون و سعی و خطا گذشته است


عنوان دهه چهارم به دهه پیشرفت و عدالت، عنوانی شعاری نبود؛ چرا که باید زیرساخت‌های پیشرفت به وجود می‌آمد.


در طول 35 سال گذشته حرکت‌های رو به جلو در کشور برداشته شده اما کافی نیست و حاکی از این است که با این منابع عظیم موجود در کشور باید بیشتر از اینها پیشرفت می‌کردیم، علت این مهم این است که یا نظام برنامه‌ریزی ما مخدوش بوده و الگوی مطلوب پیشرفت نداشته‌ایم و یا مبانی نظری ما مخدوش بوده است.


انواع ساز و کارهای سه ریشه‌ای در مبنای معرفت مدرن، پارادایم معرفت امروزی است که ساختاری سه وجهی و ریشه در درخت فلسفه دارد.


شاهکار قرآن در سندیت‌های توحیدی است، یعنی همه ساز و کارها در این سندیت صفر است و حد وسط ندارد و به طور کلی همه چیز مطلق است.


در سندیت توحیدی، حیات و زندگی چیزی جز تشخیص حق و باطل توسط انسان نیست.


اندیشه چینی در سندیت توحیدی دچار اشکالی اساسی است.


اگر اندیشه و مبانی ما سندیت توحیدی نشود، امکان ساختن جامعه توحیدی نداریم.


وقتی صحبت از اعتدال ناب می‌شود این است که مسیر دقیق را شناسایی کنیم.


وقتی متدولوژی اشکال داشته باشد و الگوی غلط  را به اندیشه وارد کنیم آن را به اشتباه خط و جهت داده‌ایم.


امروز در جامعه با سیل عظیمی از انیمیشن‌هایی رو به رو هستیم که مصرانه اندیشه سندیت چینی را القا می‌کنند.


هر کس در دورن خود ضرورت دارد که وجه شرع داشته باشد اگر کسی آن را زدود، ابله می‌شود.


آنچه غربی‌ها مطالعه می‌کنند رو گرفت طبیعت و جعل است.


زمانی که پاردایم معرفتی خود را اصلاح کنیم نظام اجتماعی صحیحی را می‌توانیم رقم بزنیم.


روش سندیت در معرفت به بن‌بست رسیده و امروز آن را می‌بینیم.


دانشجویانی که مربوط به آینده تمدن کهن ما هستند و میراث‌دار خاندان عصمت و طهارت - باید بدانند که معرفت چگونه رقم می‌خورد، اگر این محقق شد می‌توانیم الگوی مطلوبی را ارائه کنیم.


خوشبختانه دانشجویان ما در دهه پیشرفت و عدالت بن مایه‌های نگاه معرفتی را در سال‌های اخیر در پایان نامه‌های کارشناسی ارشد دکترای خود آفریده‌اند.


امروز هشت کشور جامعه سازی خود را تمام کرده‌اند که عمدتا جزء کشورهای غربی هستند و در آسیا هنوز یک مورد به وجود نیامده است.


بخشی از دولت سازی و ملت سازی در ایران اتفاق افتاده و امروز در مرحله وصل این دو مورد قرار داریم.


ایران با دو مرحله نظام سازی و ملک سازی برای جامعه سازی فاصله دارد. ما از رفتار توده‌ای خارج شده و تبدیل به چینش ملت شده‌ایم.


ما در قضیه جامعه سازی مرحله نظام سازی را آغاز کرده‌ایم اما مشکل امروز ما این است که هنوز نظام سازی به وقوع نپیوسته است.


نظام سازی در ایران از سال 90 اغاز شده اما باید در 30 سال آینده این پروژه‌ها را تمام کنیم.

۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

بن‌مایه‌های نگاه معرفتی در پایان‌نامه‌ها به وجود آمده است / انتقاد شدید از گسترش اندیشه چینی

به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از شیراز، حسن عباسی عصر امروز در تالار فجر دانشگاه شیراز در نشست «چالش‌ های استراتژیک جمهوری اسلامی» که به همت انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه برگزار شد، به ایراد سخن پرداخت که در زیر به صورت مشروح سخنان وی آمده است:


زمانی که به مباحث آینده شناسی نگاه می‌کنیم به طرح‌ها و برنامه‌های 20 تا 50 ساله بر می‌خوریم.


ملتی که امکان دسترسی به افق‌های آینده را داشته باشد قطعا در آینده موفق عمل می‌کند.


امروز طرح‌ها و برنامه‌های دراز مدت با جوانان کشور به بررسی گذاشته می‎شود؛ این در حالی که این مهم در دیگر کشورها به چشم نمی‌خورد.


آنچه که در نسل ما پس از دوره جنگ تحمیلی رخ داد نوعی روزمرگی در ساز و کار آنان مشاهد می‌شود، اگر نتوانیم نسل بعد را صاحب چشم انداز عمیق و دقیق کنیم قطعا باخته‌ایم؛ امروز دوران آزمون و سعی و خطا گذشته است


عنوان دهه چهارم به دهه پیشرفت و عدالت، عنوانی شعاری نبود؛ چرا که باید زیرساخت‌های پیشرفت به وجود می‌آمد.


در طول 35 سال گذشته حرکت‌های رو به جلو در کشور برداشته شده اما کافی نیست و حاکی از این است که با این منابع عظیم موجود در کشور باید بیشتر از اینها پیشرفت می‌کردیم، علت این مهم این است که یا نظام برنامه‌ریزی ما مخدوش بوده و الگوی مطلوب پیشرفت نداشته‌ایم و یا مبانی نظری ما مخدوش بوده است.


انواع ساز و کارهای سه ریشه‌ای در مبنای معرفت مدرن، پارادایم معرفت امروزی است که ساختاری سه وجهی و ریشه در درخت فلسفه دارد.


شاهکار قرآن در سندیت‌های توحیدی است، یعنی همه ساز و کارها در این سندیت صفر است و حد وسط ندارد و به طور کلی همه چیز مطلق است.


در سندیت توحیدی، حیات و زندگی چیزی جز تشخیص حق و باطل توسط انسان نیست.


اندیشه چینی در سندیت توحیدی دچار اشکالی اساسی است.


اگر اندیشه و مبانی ما سندیت توحیدی نشود، امکان ساختن جامعه توحیدی نداریم.


وقتی صحبت از اعتدال ناب می‌شود این است که مسیر دقیق را شناسایی کنیم.


وقتی متدولوژی اشکال داشته باشد و الگوی غلط  را به اندیشه وارد کنیم آن را به اشتباه خط و جهت داده‌ایم.


امروز در جامعه با سیل عظیمی از انیمیشن‌هایی رو به رو هستیم که مصرانه اندیشه سندیت چینی را القا می‌کنند.


هر کس در دورن خود ضرورت دارد که وجه شرع داشته باشد اگر کسی آن را زدود، ابله می‌شود.


آنچه غربی‌ها مطالعه می‌کنند رو گرفت طبیعت و جعل است.


زمانی که پاردایم معرفتی خود را اصلاح کنیم نظام اجتماعی صحیحی را می‌توانیم رقم بزنیم.


روش سندیت در معرفت به بن‌بست رسیده و امروز آن را می‌بینیم.


دانشجویانی که مربوط به آینده تمدن کهن ما هستند و میراث‌دار خاندان عصمت و طهارت - باید بدانند که معرفت چگونه رقم می‌خورد، اگر این محقق شد می‌توانیم الگوی مطلوبی را ارائه کنیم.


خوشبختانه دانشجویان ما در دهه پیشرفت و عدالت بن مایه‌های نگاه معرفتی را در سال‌های اخیر در پایان نامه‌های کارشناسی ارشد دکترای خود آفریده‌اند.


امروز هشت کشور جامعه سازی خود را تمام کرده‌اند که عمدتا جزء کشورهای غربی هستند و در آسیا هنوز یک مورد به وجود نیامده است.


بخشی از دولت سازی و ملت سازی در ایران اتفاق افتاده و امروز در مرحله وصل این دو مورد قرار داریم.


ایران با دو مرحله نظام سازی و ملک سازی برای جامعه سازی فاصله دارد. ما از رفتار توده‌ای خارج شده و تبدیل به چینش ملت شده‌ایم.


ما در قضیه جامعه سازی مرحله نظام سازی را آغاز کرده‌ایم اما مشکل امروز ما این است که هنوز نظام سازی به وقوع نپیوسته است.


نظام سازی در ایران از سال 90 اغاز شده اما باید در 30 سال آینده این پروژه‌ها را تمام کنیم.

۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا: برنامه ایران افزایش نفوذ در عراق و افغانستان است +دانلود سند

گروه جنگ نرم مشرق - رئیس جامعه اطلاعاتی آمریکا در گزارشی اعلام کرد ایران به حمایت های خود از گروه‌های مبارز فلسطینی، مبارزان شیعه و ارتش سوریه در سال 2014 ا دامه خواهد داد.

جیمز کلپر در این گزارش اعلام کرده به رغم امضای تفاهمنامه هسته‌ای، ایران سیاست‌های خارجی خود را دقیقا در تقابل با منافع آمریکا پیش خواهد برد.

این گزارش ادامه می‌دهد که ایران همچنان به حمایت از دولت بشار اسد در سوریه ادامه خواهد داد زیرا مقامات ایرانی معتقدند که حمایت آنها عامل حیاتی در تداوم دولت بشار اسد خواهد بود.

ادامه حمایت‌های مادی و معنوی از گروه‌های مبارز فلسطینی، یمنی و بحرینی، ادعای دیگری است که رئیس جامعه اطلاعاتی آمریکا در گزارش خود بیان کرده است.

برنامه ایران افزایش نفوذ در عراق و افغانستان است+دانلود//آماده

طبق این گزارش، افزایش نفوذ در عراق و افغانستان، دیگر برنامه ایران در خاورمیانه است. رئیس جامعه اطلاعاتی امریکا مدعی شده که ایران به حمایت از گروه‌های شیعه در عراق ادامه خواهد داد و از نامزدی افراد مطلوب خود در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، حمایت خواهد کرد.

جامعه اطلاعایت آمریکا هیئتی به منظور هماهنگی میان 17 آژانس اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا است که به طور مستقل از یکدیگر فعالیت می‌کنند.

برای دانلود این گزارشکلیک کنید.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا: برنامه ایران افزایش نفوذ در عراق و افغانستان است +دانلود سند

گروه جنگ نرم مشرق - رئیس جامعه اطلاعاتی آمریکا در گزارشی اعلام کرد ایران به حمایت های خود از گروه‌های مبارز فلسطینی، مبارزان شیعه و ارتش سوریه در سال 2014 ا دامه خواهد داد.

جیمز کلپر در این گزارش اعلام کرده به رغم امضای تفاهمنامه هسته‌ای، ایران سیاست‌های خارجی خود را دقیقا در تقابل با منافع آمریکا پیش خواهد برد.

این گزارش ادامه می‌دهد که ایران همچنان به حمایت از دولت بشار اسد در سوریه ادامه خواهد داد زیرا مقامات ایرانی معتقدند که حمایت آنها عامل حیاتی در تداوم دولت بشار اسد خواهد بود.

ادامه حمایت‌های مادی و معنوی از گروه‌های مبارز فلسطینی، یمنی و بحرینی، ادعای دیگری است که رئیس جامعه اطلاعاتی آمریکا در گزارش خود بیان کرده است.

برنامه ایران افزایش نفوذ در عراق و افغانستان است+دانلود//آماده

طبق این گزارش، افزایش نفوذ در عراق و افغانستان، دیگر برنامه ایران در خاورمیانه است. رئیس جامعه اطلاعاتی امریکا مدعی شده که ایران به حمایت از گروه‌های شیعه در عراق ادامه خواهد داد و از نامزدی افراد مطلوب خود در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، حمایت خواهد کرد.

جامعه اطلاعایت آمریکا هیئتی به منظور هماهنگی میان 17 آژانس اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا است که به طور مستقل از یکدیگر فعالیت می‌کنند.

برای دانلود این گزارشکلیک کنید.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

کشف محموله ۴۵ کیلویی هروئین از فرش + تصاویر

smuggling 02 عکس های کشف محموله 45 کیلویی هروئین از فرش

smuggling 03 عکس های کشف محموله 45 کیلویی هروئین از فرش

smuggling 04 عکس های کشف محموله 45 کیلویی هروئین از فرش

smuggling 05 عکس های کشف محموله 45 کیلویی هروئین از فرش

smuggling 06 عکس های کشف محموله 45 کیلویی هروئین از فرش


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

دختری که یادش می‌رود نفس بکشد + فیلم

یه لحظه فکر کن یادت بره نفس بکشی...

*خدایا بخاطر تمام نعمت ها ممنونیم*

دانلود فیلم


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

کشف محموله ۴۵ کیلویی هروئین از فرش + تصاویر

smuggling 02 عکس های کشف محموله 45 کیلویی هروئین از فرش

smuggling 03 عکس های کشف محموله 45 کیلویی هروئین از فرش

smuggling 04 عکس های کشف محموله 45 کیلویی هروئین از فرش

smuggling 05 عکس های کشف محموله 45 کیلویی هروئین از فرش

smuggling 06 عکس های کشف محموله 45 کیلویی هروئین از فرش


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

دختری که یادش می‌رود نفس بکشد + فیلم

یه لحظه فکر کن یادت بره نفس بکشی...

*خدایا بخاطر تمام نعمت ها ممنونیم*

دانلود فیلم


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

کلیپ اختصاصی/ «سبد کالا» یا «اقتصاد صدقه‌ای»؟

دانلود


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

کلیپ اختصاصی/ «سبد کالا» یا «اقتصاد صدقه‌ای»؟

دانلود


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

قسمت چهارم فیلم خاطره گویی مقام معظم رهبری از زندان ساواک

قسمت چهارم


دانلود


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

قسمت چهارم فیلم خاطره گویی مقام معظم رهبری از زندان ساواک

قسمت چهارم


دانلود


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت