هیئت یاوران ولایت

محفـل رهروان ثارالله و شهدا

پای القاعده چگونه به عراق و شبه جزیره عربستان باز شد؟ + تصاویر


گروه بین الملل مشرق -در «قسمت اول» این گزارش، مروری داشتیم بر زمینه های شکل گیری شبکه «جهاد جهانی» و چگونگی تأسیس القاعده توسط بن لادن. همچنین و زمینه های برخورد مستقیم بن لادن با آمریکا را بررسی کردیم. در ادامه، ترجمه بخش دوم را تقدیم می کنیم:

مرحله تراکم 1998- 2000 [حدود سال های 1377 تا 1379 شمسی]

بعد از اعلان رسمی جنگ ضد آمریکا، و بعد از دریافت حمایت «مؤمنانه» از طرف طالبان، سازمان القاعده شروع کرد به طرح ریزی و آماده شدن برای هدف قرار دادن مستقیم آمریکا. القاعده، با استفاده از شبکه های ارتباطی اش و همچنین با توجه به تجربیاتش از «غزوه» سومالی در اوایل سال 1990 [یعنی حمله نیروهای اسلامگرای القاعده به نیروهای آمریکایی حاضر در سومالی]، در ماه آگوست سال 1998، اولین حمله بزرگش را به آمریکا ترتیب داد: منفجر کردن همزمان سفارتخانه های آمریکا در پایتخت کنیا یعنی نیروبی و پایتخت تانزانیا یعنی دارالسلام. این حمله ی همزمان به دو سفارتخانه، که صدها قربانی داشت، نشانگر تحولی بزرگ در توانایی ها و اهدف القاعده بود.


سفارت آمریکا در دارالسلام پس از انفجار
آمریکا هم در پاسخ به این دو عملیات، با موشک های کروز به پایگاه های مرتبط با بن لادن در سودان و افغانستان حمله کرد، ولی این پاسخ آمریکا، تأثیری در «فوران» به وجود آمده در القاعده نداشت.

عملیات ضد آمریکایی بعدی القاعده در اکتوبر 2000 رخ داد: حمله به ناوچه آمریکایی یو اس اس کول در نزدیکی بندر عدن در یمن. این حمله موجب کشته شدن هفده نفر از خدمه آمریکایی این ناوچه شد و با هیچ عکس العمل جدی هم از طرف واشنگتن مواجه نشد. فلذا سازمان القاعده به برنامه ریزی گسترده تر برای حملات مفصل تر به آمریکا ادامه داد؛ آن هم با پادگان های آموزشی خاص خود و شبکه ی منتشر شده در قسمت های مختلف خاورمیانه و آفریقا و اروپا.

محل برخورد قایق اتحاری با ناو یو اس اس کول


ناوچه یو اس اس کول پس از انفجار

[بن لادن تصمیم داشت در کنار حملات به منافع آمریکا در سراسر جهان، به خود آمریکا هم در «قلب خانه» اش حمله کند تا طبق توجیهات شرعی ای که به آن معتقد بود، با کشته شدن بی گناهان مسلمان در سراسر جهان «مقابله به مثل» کند] در همین راستا بود که بن لادن در سال های 1998 و 1999 به «خالد شیخ محمد» اجازه داد که شروع به برنامه ریزی حملاتی در داخل خاک آمریکا بنماید و این حملات که بعد سه سال برنامه ریزی دقیق و گسترده صورت گرفت همان چیزی بود که همه آن را می شناسیم: حمله به برج های دو قلوی نیویورک و ساختمان پنتاگون [و حمله ناموفق به ساختمان کنگره] در یازدهم سبتامبر 2001.

خالد شیخ محمد در اسارت نیروهای آمریکایی

از تورابورا به پاکستان، 2001 - 2002 [حدودا سال های 1380 و 1381]

از نظر سازمان القاعده،  حملات یازده سبتامبر بالاترین موفقیت ممکن به حساب می آمد [از حیث آماده سازی و مخفی نگه داشتن قضایا و موفقیت در انجام نهایی آن]. در خلال مدت زمانیِ آماده شدن این گروه تروریستی برای انجام حملات یازده سبتامبر، آمریکا فقط هشدار های محدودی درباره امکان حمله به سفارتخانه هایش یا به ناوچههای آمریکایی داده بود. [البته این قطعی است که دست کم برخی محافل اطلاعاتی از اصل رخ دادن حمله ای به آمریکا مطلع بودند، ولو اینکه از جزئیاتش اطلاعی نداشته اند]


سفارتخانه آمریکا در نایروبی پس از انفجار
حمله به برج های تجارت جهانی، آمریکا و افکار عمومی جهان را به شکل بی سابقه ای هشیار کرد. و از همان اکتوبر 2001 (یعنی فقط یک ماه بعد از حملات یازده سبتامبر) حملات نیروی هوایی آمریکایی و نیروهای ویژه آمریکایی در افغانستان آغاز شد. القاعده و اعضایش در آن زمان شریک طالبان بودند و با حملات آمریکایی ها، حالا القاعده در افغانستان در معرض «نابودی» بود.

در آن زمان و درحالیکه حمله همه جانبه آمریکا به افغانستان شروع شده بود و آمریکا داشت مراکز طالبان را نابود می کرد، کوه های تورابورا تبدیل به مخفی گاه سران و نیروهای سازمان القاعده شد. با فرا رسیدن فوریه 2002، [و اشغال افغانستان] بن لادن و نیروهای اصلی القاعده در تورابورا توسط نیروهای آمریکایی و نیروهای محلی محاصره شده بودند. اما روابط طولانی بن لادن با نیروهای محلی افغانستان، در نهایت او و نیروهایش را نجات داد.

در شبی ظلمانی بن لادن و برخی نزدیکانش توانستند از تورا بورا بیرون آمده و خود را به پاکستان برسانند و به محض رسیدن بن لادن به افغانستان، دیگر نیروهای آمریکایی نمی توانستند با نیروی نظامی دنبالش بیایند.


 نمونه ای از حملات آمریکایی ها به تورا بورا
در این دوره، برخی نیروعای اصلی القاعده در خاک پاکستان دستگیر شدند، از جمله خالد شیخ محمد [طراح اصلی حملات یازده سبتامبر] و ابوزبیده. اما بن لادن و ظواهری و برخی اعضای اصلی دیگر القاعده توانستند در کنار هم رهبری جهانی القاعده را از راه دور شروع کنند. حالا به جای آنکه القاعده، نیروهای تازه وارد را در پایگاه های امن بپذیرد و آموزش دهد، بن لادن و معاونانش دستور شروع به کار هسته های مخفی در کشورهای مختلف را صادر کردند.

حملاتی که از این زمان توسط القاعده در کنیا و مراکش و تونس و چندی بعد در متروی لندن در سال 2005 رخ داد ثابت کرد  که القاعده در حالیکه در پاکستان است، می تواند اوضاع را در دست داشته باشد و آن طور که می خواهد پیش ببرد.

به این ترتیب، بن لادن یا آنچه به عنوان «مرکزیت سازمان القاعده» از آن نام برده می شد تبدیل شد به مرکزی جهانی برای فراهم کردن جهت گیری های ایدئولوژیک و تبلیغات و جهت دهی حملات و توزیع منابع. در زمانی که القاعده به پاکستان منتقل شده بود، دو اتفاق مهم رخ داد که بیشترین اثر را بر سرشت و سرنوشت القاعده نهاد: ظهور [و همه گیر شدن] اینترنت، و حمله آمریکا به عراق.

یکی از زخمی های حملات به سفارتخانه آمریکا

از عراق به یمن 2003 – 2011 [از حدود 1382 تا 1390]


در این دوره، القاعده امید داشت که خود را از یک سازمان، تبدیل کند به یک «جنبش» گسترده تر و در ضمن می خواست پایگاه خود را در کشورای عربی دیگر هم گسترش دهد.

در اصل، این مسئله که تنها یک سال پس از رانده شدن بن لادن و رهبران القاعده از تورابورا، آمریکا به عراق حمله کرد، برای آنان غافلگیر کننده بود. حمله آمریکا به عراق باعث شد که تمرکز آمریکایی ها به جای دنبال کردن انجام دهندگان حملات یازده سبتامبر، متوجه نابودی نظام صدام حسین شود، صدام حسینی که هیچ نقشی در آن حملات نداشت [درحالیکه بهانه آمریکا برای شروع جنگ ها، همان حملات بود].

نظام صدام به سرعت ساقط شد، ولی این پیروزی سریع آمریکایی ها، یک حفره ی بزرگ امنیتی در عراق ایجاد نمود و بدین ترتیب، این حفره ی بزرگ، عمل کردن القاعده در عراق را تسهیل کرد.

در سال 2003، در عراق مجموعه ای «جهادی» ای تأسیس شد با عنوان «جماعت توحید و جهاد». این سازمان در سال 2004 به صورت رسمی بیعت خود با بن لادن را اعلام کرد تا بدین ترتیب تبدیل شود به «سازمان القاعده ی عراق» [یا شاخه ی القاعده در عراق]. رهبر این گروه ابومصعب الزرقاوی بود که شروع کرد به سلسله هجوم هایی ضد آمریکایی ها و شیعیان عراق.


یکی از مخفی گاه های تورابورا
زرقاوی، سازمان القاعده که در این مدت کم فروغ شده بود را فعال و مجددا سازماندهی کرد. بدین ترتیب دوره دوم جذب رزمنده گان خارجی [بعد از دوره جهاد افغانستان] آغاز شد: این بار برای سفر و جنگ در عراق.

پس از آغاز حرکت های مقاومت در برابر نیروهای آمریکایی در عراق، القاعده به صورت گسترده تر و قوی تر رشد کرد، و البته خشن تر هم شد.

در سال 2006، در پاکستان نامه ای از ایمن الظواهری [نفر دوم القاعده] کشف شد که قرار بود به دست زرقاوی در عراق برسد. این نامه، به زرقاوی توصیه میکرد خشونت ضد شیعیان و غیرنظامیان را کنترل کند چرا که این کارها، موجب عکس العمل های شدید و خشن ضد القاعده خواهد شد [در این نامه ظواهری، بر «کافر» بودن شیعیان تأکید شده بود ولی خواسته شده بود در آن زمان، اولویت «جهاد» به کشتار شیعیان که بخش عمده ای از مردم عراق بودند و با اهل سنت عراق هم روابط بسیار طولانی و تاریخی داشتند، داده نشود چون طبق نظر ظواهری ، هنوز مردم برای فهم علت لزوم کشتن شیعیان توجیه نشده بودند!!]

در همین زمان، شبکه اینترنت هم تبدیل شد به فرصتی طلایی برای القاعده. در این زمان که ارتباط رهبران القاعده با نیروهایشان و طرفدارانشان از طریق راه های مرسوم و معمول، غیرممکن شده بود، پایگاه های اینترنتی القاعده تبدیل شدند به مراکزی برای جهت دهی ایدئولوژیک، مسائل فقهی، راهنمایی آموزش [های نظامی] و مشخص کردن اهداف برای عملیات. در کنار اینها، این سایت های کلیپ های ویدئویی از حملات القاعده در افغانستان و عراق را هم منتشر می کردند.

در زمانی که القاعده نیازمند حفاظت از امنیت عملیات هایش بود، از این اینترنت در این مسیر سود برد. ضمنا اینترنت این امکان را به القاعده می داد تا به صورت مستمر با کسانی مرتبط باشد که گمشده ی خود را در «جهاد در عراق» می دیدند.

در سال 2006، نیروهای آمریکایی توانستند ابومصعب الزرقاوی را بکشند. از این زمان به بعد القاعده ی عراق، بیش از پیش به سمت خشونت و طائفه گرایی [ضدیت با مذهب اهل بیت و دیگر ادیان و مذاهب] گرایش پیدا کرد. چیزی که باعث شد مردم عادی به صورت کامل از آن زده و متنفر شوند.

جسد زرقاوی

در عین حال، «خطوط امداد» رسیدن جنگجویان غیر عراقی در سال 2007 هم ادامه یافت، اما نتیجه ی آن چیزی نبود جز خشونت بی حد و حصر و همین موجب فروکش کردن حمایت قبایل سنی عراقی از این گروه شد چرا که می دیدند این گروه، [به جای مبارزه با اشغالگران کشورشان] مشغول آدم کشی «بی حساب و کتاب» است. پس از کم فروغ شدن عملیاتی «سازمان مرکزی القاعده»، شاخه دیگر القاعده با نام «القاعده ی جزیرة العرب» در صحنه ظاهر شد تا جاهای خالی را پر کند.


ظهور القاعده جزیرة العرب


برای فهم ریشه های این شاخه باید به کمی عقب تر برگردیم، یعنی سال 2005، زمانی که هسته های القاعده در عربستان شرع کردند به برنامه ریزی و آماده شد برای انجام حملاتی ضد اهداف دولتی آل سعود، خصوصا ضد تأسیسات نفتی عربستانی.

در این زمان، درگیری ها در کشور همسایه عربستان یعنی عراق، عربستانی های بسیاری را برانگیخت تا به شمال سفر کنند و با آمریکایی ها بجنگند. این افراد پس از نبردهایی در عراق به کشور خود بازمی گشتند. حالا اعضای با سابقه ی عربستانی القاعده، و نیروهای بازگشته از عراق شروع کردند به جمع شدن کنار هم برای آغاز رویارویی با حکومت.


نفر دوم از سمت راست ناصر الوحیشی و نفر سوم علی الشهری
حکومت سعودی هم در پاسخ، حمله ی سنگین به هسته های القاعده را آغاز کرد که موجب کشته شدن و دستگیری تعداد زیادی از نیروهای اصلی آن و فرار مابقی آنها از عربستان شد که بسیاری از این افراد به یمن رفتند. [اساسا حکومت عربستان، خواستار این است که از این نیروها در کشورهای دیگر استفاده کند و حمایتش از آنها تا جایی است که به محدوده خود او نزدیک نشوند، بدین ترتیب بین بسیاری از این گروه های تکفیری جهادی با عربستان حالت سیاسی خاصی شکل گرفته به عنوان دوستی در خارج و دشمنی در داخل، و این پدیده در عالم سیاست نمونه ای دیگر هم دارد که شرح جداگانه ای می طلبد.]

در آغاز سال 2003، اکثر نیروهای سازمان القاعده در یمن هم یا کشته و یا زندانی شده بودند، برخی دیگر از آنها هم در سال های بعد در حال بازگشت از عراق حین درگیری با نیروهای حکومتی دستگیر شدند. اما با همه اینها، عملیات پاکسازی عربستان از القاعده [که موجب فرار باقی ماندگان به یمن شد] و همچنین جریان فرار نیروهای القاعده از زندان در یمن، روح و جان تازه ای به القاعده در یمن داد.

بدین ترتیب در سال 2009 [و همزمان با افول القاعده در عراق] نیروهای القاعده ی عربستان که به یمن گریخته بودند به همراه نیروهای قدیمی یمنی القاعده کنار هم جمع شدند و «[شاخه] سازمان القاعده در جزیرة العرب» را ایجاد نمودند.

در کنار این ها، حملات بیشتر هواپیماهای بدون سرنشین آمریکای در پاکستان و کم شدن توجه ها [و عملیات ها] در عراق، رزمندگان قدیمی و نیروهای جدید القاعده را بر آن داشت که به سمت یمن راهی شوند. در یمن، حضور ناصر الوُحَیشی (که معاون شخصی بن لادن بود) و سعید علی الشهری (که پیشتر در گوآنتانامو زندانی بود) منابع منطقه ای القاعده [در یمن] را تقویت می کردند. بدین ترتیب، با فراهم شدن این زمینه ها، سازمان شروع کرد به یک سلسله حملات.

ناصر الوحیشی

شخص مهم دیگری که در «سازمان القاعده در جزیرة العرب» حضور یافت، روحانی آمریکایی-یمنی، انور العولقی بود. انورالعولقی کسی بود که از طریق سلسله سخنرانی هایش که در اینترنت منتشر می شد، صدا و حرف و نظرات سازمان را در سطح جهان پخش می کرد.

بدین ترتیب، رفته رفته القاعده ی جزیرة العرب، ابتکار عمل را در حملات خارجی ضد غرب به دست گرفت. از جمله کارهای این سازمان می توان به سازماندهی عملیات های پیچیده ای مثل تلاش برای سرنگونی یک هواپیما در آسمان آمریکا در سال 2009 و همچین جاسازی بمب در کارتیج های پرینتر که با هواپیما جابه جا می شد اشاره کرد.

علامتی که بیش از همه، ظهور القاعده ی جزیرة العرب را نشان می داد، زیاد شدن حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در یمن بود. و این نشان می داد که نظر آمریکایی ها درباره مرکزی که آنها را تهدید می کند، تغییر کرده است.


روحانی تشکیلات القاعده در شبه جزیره، انور العولقی


نبرد مستمر در پاکستان

اگر جنگ با القاعده عراق یک جنگ مقطعی و مرحله ای بود، ولی جنگ با القاعده در افغانستان و پاکستان امری مستمر بود. چرا که جریان ورد نیروهای رزمنده ی خارجی به پاکستان برای جنگیدن با آمریکایی ها در شرق افغانستان، هرگز قطع نمی شد و همیشه (ولو با تعداد کم) ادامه داشت.

از طرف دیگر، القاعده در درگیریهای داخل پاکستان هم ورود پیدا کرد و این مسئله، به «طالبان پاکستان» در نبردهایش ضد حکومت مرکزی [که همپیمان آمریکا بود] کمک رساند.

اتحاد بین القاعده و طالبان پاکستان، مراکز القاعده در پاکستان را بیش از پیش تبدیل به مرکز جهانی تروریسم نمود و از همین جهت بود که حملات هواپیماهای آمریکایی به این مراکز هم شروع شد.

با افزایش این حملات در سال 2008، خسارت های سنگینی به القاعده وارد شد. و برای اولین بار، تلفاتی که به رهبران القاعده وارد آمد، موجب کندی هماهنگی جهانی بین نیروهای القاعده گردید.

ادامه دارد ...


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

کسب اطلاعات با ارزش از ارتش اسرائیل توسط یک گروه مقاومت سایبری اسلامی

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/09/06/13920906000461_PhotoA.jpg

  به گزارشخبرگزاری فارس، گروهی اسلامی که خودش را «گروه مقاومت سایبری» معرفی می‌کند اعلام کرده است که در حمله هکری تحت عنوان «عملیات حسن القیس» اطلاعات با ارزشی به دست آورده است.

این گروه هکرهای مسلمان می‌گویند که فایلهای پرسنل از جمله عناوین شغلی، پسوردها، آدرسهای پستی، ای میل ها، شماره‌های تماس، کدهای نظامیِ 2014 افسر اسرائیلی، تنها بخش کوچکی از اطلاعاتی است که آنها موفق شده اند از ارتش اسرائیل استخراج و به دست آورند.

آنها می‌گویند که این حملات هکری را در پاسخ به ترور حسن القیس یکی از رهبران حزب الله که اخیرا در حومه لبنان ترور شد انجام داده اند.

گروه مقاومت اسلامی در بیانیه خود آورده است؛ ما سازمان موساد و گروه القاعده وابسته به اسرائیل را مسئول ترور حسن القیس میدانیم.

این گروه سایبری به سازمان موساد درباره عملیاتهای مشابه احتمالی علیه حزب الله هشدار داده و تاکید کرده است که این حملات سایبری تنها یک هشدار است و قادرند صدمات بیشتری به آنها وارد کنند.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

دامن برای تروریست های داعش رسید + تصویر

فتوا برای مجاز بودن پوشیدن لباس زنان برای شورشیان سوریه.

محمد علی رجبی|فارس
محمد علی رجبی|فارس


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

پای القاعده چگونه به عراق و شبه جزیره عربستان باز شد؟ + تصاویر


گروه بین الملل مشرق -در «قسمت اول» این گزارش، مروری داشتیم بر زمینه های شکل گیری شبکه «جهاد جهانی» و چگونگی تأسیس القاعده توسط بن لادن. همچنین و زمینه های برخورد مستقیم بن لادن با آمریکا را بررسی کردیم. در ادامه، ترجمه بخش دوم را تقدیم می کنیم:

مرحله تراکم 1998- 2000 [حدود سال های 1377 تا 1379 شمسی]

بعد از اعلان رسمی جنگ ضد آمریکا، و بعد از دریافت حمایت «مؤمنانه» از طرف طالبان، سازمان القاعده شروع کرد به طرح ریزی و آماده شدن برای هدف قرار دادن مستقیم آمریکا. القاعده، با استفاده از شبکه های ارتباطی اش و همچنین با توجه به تجربیاتش از «غزوه» سومالی در اوایل سال 1990 [یعنی حمله نیروهای اسلامگرای القاعده به نیروهای آمریکایی حاضر در سومالی]، در ماه آگوست سال 1998، اولین حمله بزرگش را به آمریکا ترتیب داد: منفجر کردن همزمان سفارتخانه های آمریکا در پایتخت کنیا یعنی نیروبی و پایتخت تانزانیا یعنی دارالسلام. این حمله ی همزمان به دو سفارتخانه، که صدها قربانی داشت، نشانگر تحولی بزرگ در توانایی ها و اهدف القاعده بود.


سفارت آمریکا در دارالسلام پس از انفجار
آمریکا هم در پاسخ به این دو عملیات، با موشک های کروز به پایگاه های مرتبط با بن لادن در سودان و افغانستان حمله کرد، ولی این پاسخ آمریکا، تأثیری در «فوران» به وجود آمده در القاعده نداشت.

عملیات ضد آمریکایی بعدی القاعده در اکتوبر 2000 رخ داد: حمله به ناوچه آمریکایی یو اس اس کول در نزدیکی بندر عدن در یمن. این حمله موجب کشته شدن هفده نفر از خدمه آمریکایی این ناوچه شد و با هیچ عکس العمل جدی هم از طرف واشنگتن مواجه نشد. فلذا سازمان القاعده به برنامه ریزی گسترده تر برای حملات مفصل تر به آمریکا ادامه داد؛ آن هم با پادگان های آموزشی خاص خود و شبکه ی منتشر شده در قسمت های مختلف خاورمیانه و آفریقا و اروپا.

محل برخورد قایق اتحاری با ناو یو اس اس کول


ناوچه یو اس اس کول پس از انفجار

[بن لادن تصمیم داشت در کنار حملات به منافع آمریکا در سراسر جهان، به خود آمریکا هم در «قلب خانه» اش حمله کند تا طبق توجیهات شرعی ای که به آن معتقد بود، با کشته شدن بی گناهان مسلمان در سراسر جهان «مقابله به مثل» کند] در همین راستا بود که بن لادن در سال های 1998 و 1999 به «خالد شیخ محمد» اجازه داد که شروع به برنامه ریزی حملاتی در داخل خاک آمریکا بنماید و این حملات که بعد سه سال برنامه ریزی دقیق و گسترده صورت گرفت همان چیزی بود که همه آن را می شناسیم: حمله به برج های دو قلوی نیویورک و ساختمان پنتاگون [و حمله ناموفق به ساختمان کنگره] در یازدهم سبتامبر 2001.

خالد شیخ محمد در اسارت نیروهای آمریکایی

از تورابورا به پاکستان، 2001 - 2002 [حدودا سال های 1380 و 1381]

از نظر سازمان القاعده،  حملات یازده سبتامبر بالاترین موفقیت ممکن به حساب می آمد [از حیث آماده سازی و مخفی نگه داشتن قضایا و موفقیت در انجام نهایی آن]. در خلال مدت زمانیِ آماده شدن این گروه تروریستی برای انجام حملات یازده سبتامبر، آمریکا فقط هشدار های محدودی درباره امکان حمله به سفارتخانه هایش یا به ناوچههای آمریکایی داده بود. [البته این قطعی است که دست کم برخی محافل اطلاعاتی از اصل رخ دادن حمله ای به آمریکا مطلع بودند، ولو اینکه از جزئیاتش اطلاعی نداشته اند]


سفارتخانه آمریکا در نایروبی پس از انفجار
حمله به برج های تجارت جهانی، آمریکا و افکار عمومی جهان را به شکل بی سابقه ای هشیار کرد. و از همان اکتوبر 2001 (یعنی فقط یک ماه بعد از حملات یازده سبتامبر) حملات نیروی هوایی آمریکایی و نیروهای ویژه آمریکایی در افغانستان آغاز شد. القاعده و اعضایش در آن زمان شریک طالبان بودند و با حملات آمریکایی ها، حالا القاعده در افغانستان در معرض «نابودی» بود.

در آن زمان و درحالیکه حمله همه جانبه آمریکا به افغانستان شروع شده بود و آمریکا داشت مراکز طالبان را نابود می کرد، کوه های تورابورا تبدیل به مخفی گاه سران و نیروهای سازمان القاعده شد. با فرا رسیدن فوریه 2002، [و اشغال افغانستان] بن لادن و نیروهای اصلی القاعده در تورابورا توسط نیروهای آمریکایی و نیروهای محلی محاصره شده بودند. اما روابط طولانی بن لادن با نیروهای محلی افغانستان، در نهایت او و نیروهایش را نجات داد.

در شبی ظلمانی بن لادن و برخی نزدیکانش توانستند از تورا بورا بیرون آمده و خود را به پاکستان برسانند و به محض رسیدن بن لادن به افغانستان، دیگر نیروهای آمریکایی نمی توانستند با نیروی نظامی دنبالش بیایند.


 نمونه ای از حملات آمریکایی ها به تورا بورا
در این دوره، برخی نیروعای اصلی القاعده در خاک پاکستان دستگیر شدند، از جمله خالد شیخ محمد [طراح اصلی حملات یازده سبتامبر] و ابوزبیده. اما بن لادن و ظواهری و برخی اعضای اصلی دیگر القاعده توانستند در کنار هم رهبری جهانی القاعده را از راه دور شروع کنند. حالا به جای آنکه القاعده، نیروهای تازه وارد را در پایگاه های امن بپذیرد و آموزش دهد، بن لادن و معاونانش دستور شروع به کار هسته های مخفی در کشورهای مختلف را صادر کردند.

حملاتی که از این زمان توسط القاعده در کنیا و مراکش و تونس و چندی بعد در متروی لندن در سال 2005 رخ داد ثابت کرد  که القاعده در حالیکه در پاکستان است، می تواند اوضاع را در دست داشته باشد و آن طور که می خواهد پیش ببرد.

به این ترتیب، بن لادن یا آنچه به عنوان «مرکزیت سازمان القاعده» از آن نام برده می شد تبدیل شد به مرکزی جهانی برای فراهم کردن جهت گیری های ایدئولوژیک و تبلیغات و جهت دهی حملات و توزیع منابع. در زمانی که القاعده به پاکستان منتقل شده بود، دو اتفاق مهم رخ داد که بیشترین اثر را بر سرشت و سرنوشت القاعده نهاد: ظهور [و همه گیر شدن] اینترنت، و حمله آمریکا به عراق.

یکی از زخمی های حملات به سفارتخانه آمریکا

از عراق به یمن 2003 – 2011 [از حدود 1382 تا 1390]


در این دوره، القاعده امید داشت که خود را از یک سازمان، تبدیل کند به یک «جنبش» گسترده تر و در ضمن می خواست پایگاه خود را در کشورای عربی دیگر هم گسترش دهد.

در اصل، این مسئله که تنها یک سال پس از رانده شدن بن لادن و رهبران القاعده از تورابورا، آمریکا به عراق حمله کرد، برای آنان غافلگیر کننده بود. حمله آمریکا به عراق باعث شد که تمرکز آمریکایی ها به جای دنبال کردن انجام دهندگان حملات یازده سبتامبر، متوجه نابودی نظام صدام حسین شود، صدام حسینی که هیچ نقشی در آن حملات نداشت [درحالیکه بهانه آمریکا برای شروع جنگ ها، همان حملات بود].

نظام صدام به سرعت ساقط شد، ولی این پیروزی سریع آمریکایی ها، یک حفره ی بزرگ امنیتی در عراق ایجاد نمود و بدین ترتیب، این حفره ی بزرگ، عمل کردن القاعده در عراق را تسهیل کرد.

در سال 2003، در عراق مجموعه ای «جهادی» ای تأسیس شد با عنوان «جماعت توحید و جهاد». این سازمان در سال 2004 به صورت رسمی بیعت خود با بن لادن را اعلام کرد تا بدین ترتیب تبدیل شود به «سازمان القاعده ی عراق» [یا شاخه ی القاعده در عراق]. رهبر این گروه ابومصعب الزرقاوی بود که شروع کرد به سلسله هجوم هایی ضد آمریکایی ها و شیعیان عراق.


یکی از مخفی گاه های تورابورا
زرقاوی، سازمان القاعده که در این مدت کم فروغ شده بود را فعال و مجددا سازماندهی کرد. بدین ترتیب دوره دوم جذب رزمنده گان خارجی [بعد از دوره جهاد افغانستان] آغاز شد: این بار برای سفر و جنگ در عراق.

پس از آغاز حرکت های مقاومت در برابر نیروهای آمریکایی در عراق، القاعده به صورت گسترده تر و قوی تر رشد کرد، و البته خشن تر هم شد.

در سال 2006، در پاکستان نامه ای از ایمن الظواهری [نفر دوم القاعده] کشف شد که قرار بود به دست زرقاوی در عراق برسد. این نامه، به زرقاوی توصیه میکرد خشونت ضد شیعیان و غیرنظامیان را کنترل کند چرا که این کارها، موجب عکس العمل های شدید و خشن ضد القاعده خواهد شد [در این نامه ظواهری، بر «کافر» بودن شیعیان تأکید شده بود ولی خواسته شده بود در آن زمان، اولویت «جهاد» به کشتار شیعیان که بخش عمده ای از مردم عراق بودند و با اهل سنت عراق هم روابط بسیار طولانی و تاریخی داشتند، داده نشود چون طبق نظر ظواهری ، هنوز مردم برای فهم علت لزوم کشتن شیعیان توجیه نشده بودند!!]

در همین زمان، شبکه اینترنت هم تبدیل شد به فرصتی طلایی برای القاعده. در این زمان که ارتباط رهبران القاعده با نیروهایشان و طرفدارانشان از طریق راه های مرسوم و معمول، غیرممکن شده بود، پایگاه های اینترنتی القاعده تبدیل شدند به مراکزی برای جهت دهی ایدئولوژیک، مسائل فقهی، راهنمایی آموزش [های نظامی] و مشخص کردن اهداف برای عملیات. در کنار اینها، این سایت های کلیپ های ویدئویی از حملات القاعده در افغانستان و عراق را هم منتشر می کردند.

در زمانی که القاعده نیازمند حفاظت از امنیت عملیات هایش بود، از این اینترنت در این مسیر سود برد. ضمنا اینترنت این امکان را به القاعده می داد تا به صورت مستمر با کسانی مرتبط باشد که گمشده ی خود را در «جهاد در عراق» می دیدند.

در سال 2006، نیروهای آمریکایی توانستند ابومصعب الزرقاوی را بکشند. از این زمان به بعد القاعده ی عراق، بیش از پیش به سمت خشونت و طائفه گرایی [ضدیت با مذهب اهل بیت و دیگر ادیان و مذاهب] گرایش پیدا کرد. چیزی که باعث شد مردم عادی به صورت کامل از آن زده و متنفر شوند.

جسد زرقاوی

در عین حال، «خطوط امداد» رسیدن جنگجویان غیر عراقی در سال 2007 هم ادامه یافت، اما نتیجه ی آن چیزی نبود جز خشونت بی حد و حصر و همین موجب فروکش کردن حمایت قبایل سنی عراقی از این گروه شد چرا که می دیدند این گروه، [به جای مبارزه با اشغالگران کشورشان] مشغول آدم کشی «بی حساب و کتاب» است. پس از کم فروغ شدن عملیاتی «سازمان مرکزی القاعده»، شاخه دیگر القاعده با نام «القاعده ی جزیرة العرب» در صحنه ظاهر شد تا جاهای خالی را پر کند.


ظهور القاعده جزیرة العرب


برای فهم ریشه های این شاخه باید به کمی عقب تر برگردیم، یعنی سال 2005، زمانی که هسته های القاعده در عربستان شرع کردند به برنامه ریزی و آماده شد برای انجام حملاتی ضد اهداف دولتی آل سعود، خصوصا ضد تأسیسات نفتی عربستانی.

در این زمان، درگیری ها در کشور همسایه عربستان یعنی عراق، عربستانی های بسیاری را برانگیخت تا به شمال سفر کنند و با آمریکایی ها بجنگند. این افراد پس از نبردهایی در عراق به کشور خود بازمی گشتند. حالا اعضای با سابقه ی عربستانی القاعده، و نیروهای بازگشته از عراق شروع کردند به جمع شدن کنار هم برای آغاز رویارویی با حکومت.


نفر دوم از سمت راست ناصر الوحیشی و نفر سوم علی الشهری
حکومت سعودی هم در پاسخ، حمله ی سنگین به هسته های القاعده را آغاز کرد که موجب کشته شدن و دستگیری تعداد زیادی از نیروهای اصلی آن و فرار مابقی آنها از عربستان شد که بسیاری از این افراد به یمن رفتند. [اساسا حکومت عربستان، خواستار این است که از این نیروها در کشورهای دیگر استفاده کند و حمایتش از آنها تا جایی است که به محدوده خود او نزدیک نشوند، بدین ترتیب بین بسیاری از این گروه های تکفیری جهادی با عربستان حالت سیاسی خاصی شکل گرفته به عنوان دوستی در خارج و دشمنی در داخل، و این پدیده در عالم سیاست نمونه ای دیگر هم دارد که شرح جداگانه ای می طلبد.]

در آغاز سال 2003، اکثر نیروهای سازمان القاعده در یمن هم یا کشته و یا زندانی شده بودند، برخی دیگر از آنها هم در سال های بعد در حال بازگشت از عراق حین درگیری با نیروهای حکومتی دستگیر شدند. اما با همه اینها، عملیات پاکسازی عربستان از القاعده [که موجب فرار باقی ماندگان به یمن شد] و همچنین جریان فرار نیروهای القاعده از زندان در یمن، روح و جان تازه ای به القاعده در یمن داد.

بدین ترتیب در سال 2009 [و همزمان با افول القاعده در عراق] نیروهای القاعده ی عربستان که به یمن گریخته بودند به همراه نیروهای قدیمی یمنی القاعده کنار هم جمع شدند و «[شاخه] سازمان القاعده در جزیرة العرب» را ایجاد نمودند.

در کنار این ها، حملات بیشتر هواپیماهای بدون سرنشین آمریکای در پاکستان و کم شدن توجه ها [و عملیات ها] در عراق، رزمندگان قدیمی و نیروهای جدید القاعده را بر آن داشت که به سمت یمن راهی شوند. در یمن، حضور ناصر الوُحَیشی (که معاون شخصی بن لادن بود) و سعید علی الشهری (که پیشتر در گوآنتانامو زندانی بود) منابع منطقه ای القاعده [در یمن] را تقویت می کردند. بدین ترتیب، با فراهم شدن این زمینه ها، سازمان شروع کرد به یک سلسله حملات.

ناصر الوحیشی

شخص مهم دیگری که در «سازمان القاعده در جزیرة العرب» حضور یافت، روحانی آمریکایی-یمنی، انور العولقی بود. انورالعولقی کسی بود که از طریق سلسله سخنرانی هایش که در اینترنت منتشر می شد، صدا و حرف و نظرات سازمان را در سطح جهان پخش می کرد.

بدین ترتیب، رفته رفته القاعده ی جزیرة العرب، ابتکار عمل را در حملات خارجی ضد غرب به دست گرفت. از جمله کارهای این سازمان می توان به سازماندهی عملیات های پیچیده ای مثل تلاش برای سرنگونی یک هواپیما در آسمان آمریکا در سال 2009 و همچین جاسازی بمب در کارتیج های پرینتر که با هواپیما جابه جا می شد اشاره کرد.

علامتی که بیش از همه، ظهور القاعده ی جزیرة العرب را نشان می داد، زیاد شدن حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در یمن بود. و این نشان می داد که نظر آمریکایی ها درباره مرکزی که آنها را تهدید می کند، تغییر کرده است.


روحانی تشکیلات القاعده در شبه جزیره، انور العولقی


نبرد مستمر در پاکستان

اگر جنگ با القاعده عراق یک جنگ مقطعی و مرحله ای بود، ولی جنگ با القاعده در افغانستان و پاکستان امری مستمر بود. چرا که جریان ورد نیروهای رزمنده ی خارجی به پاکستان برای جنگیدن با آمریکایی ها در شرق افغانستان، هرگز قطع نمی شد و همیشه (ولو با تعداد کم) ادامه داشت.

از طرف دیگر، القاعده در درگیریهای داخل پاکستان هم ورود پیدا کرد و این مسئله، به «طالبان پاکستان» در نبردهایش ضد حکومت مرکزی [که همپیمان آمریکا بود] کمک رساند.

اتحاد بین القاعده و طالبان پاکستان، مراکز القاعده در پاکستان را بیش از پیش تبدیل به مرکز جهانی تروریسم نمود و از همین جهت بود که حملات هواپیماهای آمریکایی به این مراکز هم شروع شد.

با افزایش این حملات در سال 2008، خسارت های سنگینی به القاعده وارد شد. و برای اولین بار، تلفاتی که به رهبران القاعده وارد آمد، موجب کندی هماهنگی جهانی بین نیروهای القاعده گردید.

ادامه دارد ...


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

امیر علی اکبری: دوپینگ نکرده ام توطئه آذربایجانی هاست

http://basijnews.ir/atts/idata/posts/15711/i/8/m_img.jpg

به گزارش خبرگزاری بسیج، امیر علی اکبری دیشب مهمان برنامه ورزش از نگاه دو بود و در مورد دوپینگش توضیحاتی ارائه کرد. دارنده مدال طلای جهان  که به دلیل  اعلام شدن تست دوپینگش در مسابقات قهرمانی جهان 2013 از سوی فیلا مادام العمر محروم شده است گفت:به خاطر هجوم حملات در این 72 ساعت گذشته و به دلیل اتهامات بدون دفاع تلفن خود را خاموش کردم و امروز اینجا حاضر شدم تا از خود دفاع کنم قبل از دفاع از خودم به شرافتم و به قرآن محمد قسم می‌خورم که یک کلمه از حرف‌های من دروغ نیست و در اینجا نیامدم که خود را تبرئه کنم و دوست دارم مردم پس از شنیدن حرف‌های من قضاوت کنند. 

علی اکبری افرود: کشورهای قدرتمندی مانند ترکیه، آذربایجان و روسیه در کشتی وجود دارند که نمی‌گذارند حکم من شکسته شود چرا که حق من از کشتی به معنای مدال‌آوری آنها است کشتی برای من تمام شده و تنها آمده‌ام که برخی حقیقت‌های زندگی خود را با مردم بگویم. 

قهرمان کشتی جهان اظهار داشت: سال 90 بود که قهرمان کشتی بزرگسالان جهان شدم و من و بابک قربانی با اختلاف زیاد از نفر دوم دنیا وجود داشتیم ولی رقابت ما زیاد شد و مسابقات انتخابی شرایطی را ایجاد کرد که در دامی افتادیم که تاوان سختی برای آن دادیم. ما تنها کسانی هستیم که بین تمرینات تست دوپینگمان مثبت اعلام شد اما به جای سه تا شش ماه محرومیت دو سال محروم شدیم.

وی تاکید کرد: من دو سال سکوت کردم و خانه‌نشین بودم و اصلا یادم نمی‌آید که شش روز اولی که فهمیدم آزمایش دوپینگ من مثبت بوده چه بر من گذشت من و بابک در رقابت بودیم و داوطلبان تست دادیم و ظاهرا در مصرف مکمل‌ها خطای انجام داده‌ بودیم.

علی اکبری گفت: در اردوها دکتر تیم ملی حضور داشت که بر عملکرد ما نظارت داشت ولی شرایط خاص من و بابک باعث شد که این تاوان را پس دهیم روزی که محروم شدم انگار نه انگار که در کشتی ایران بودم ولی به خاطر عشقی که به کشور داشتم به‌عنوان حریف تمرینی به بچه‌های المپیکی کمک کردم و به‌عنوان یک سرباز صفر خود را در خدمت کشور می‌دانستم.

وی در خصوص پیشنهاد آذربایجان گفت: از سال 2010 و وقتی اختلاف ما با کشتی دنیا زیاد شد آذربایجان پس از محرومیتم از من دعوت کرد تا در المپیک برای آنها کشتی بگیرم آنها گفتند که محرومیت را نیز درست می‌کنیم در ایران نیز وعده دادند که محرومیت من را پیگیری می‌کنند ولی فدراسیون حتی نامه‌ای هم به وادا نداده بود.

وی افزود:در محروم‌ترین جای تهران بزرگ شدم و آذربایجان نیز پیشنهادات اغواکننده‌ای به من داد آنها به‌عنوان پیش‌پرداخت 500 هزار دلار پیشنهاد دادند ولی اصل قرارداده بسیار بیشتر بود آنها به قهرمانان المپیک خود دو میلیون دلار به‌علاوه ده تا 12 هزار دلار حقوق ماهیانه پرداخت می‌کنند.

علی اکبری ادامه داد: کشتی‌گیران ایرانی که در آذربایجان بودند هم دوست نداشتند من به آذربایجان بروم به خاطر همین گفتند اگر روزنه‌ای وجود دارد در ایران بمان و برای خوب کشتی‌گرفتن لذت افتخارآفرینی برای کشور را ندارد.
وقتی که می‌خواستم به آذربایجان بروم کسی در داخل ایران به من نگفت که نروم آنها حتی با رفتار خود به من می‌گفتند که برو چند ماه در آذربایجان بودم ولی به این نتیجه رسیدم که حیف است به کشور پشت کنم و به پول پشت کردم و برگشتم مطالبات سال 2010 من هنوز پرداخت نشده و از پیگیری‌ها خسته شدم اما همیشه با شاد کردن دل‌ مردم دلخوش هستم.

قهرمان کشتی فرنگی جهان اظهار داشت:آذربایجان بر فیلا نفوذ دارد حتی رئیس فدراسیون آذربایجان به قدری بر رئیس فیلا نفوذ دارد که هر حرفش برگشت ندارد آذربایجانی‌ها به قدری مدال طلا برایشان مهم است که ورزشکار را بی نیاز مالی می‌کنند.

وی درخصوص برگشت دوباره اش به کشتی گفت: اردیبهشت‌ ماه سال 92 بود که از آذربایجان برگشتم البته هیچ باغ سبزی به من نشان نداند چهار ماه در آذربایجان بودم و دیدم نمی‌توانم برای پول کشتی بگیرم من 30 درصد از قرارداد خود را گرفته بودم که مقداری از آن را خرج کردم و به آذربایجان بدهکار بودم آنها هم برای گرفتن پول خود به من فشار می‌آوردند.عباسی رئیس وقت ورزش دستور داد که در این مورد از من حمایت شود ولی با تغییر در وزارت ورزش نامه من در بایگانی ماند.

علی اکبری افزود: من 45روز قبل از مسابقات جهانی در یونیورسیاد تست دوپینگ دادم که منفی اعلام شد حتی در تمرینات و انتخاب تیم ملی 34 روز قبل از مسابقات جهانی باز هم تست دادم که نتیجه آن هم منفی بود من بعد از یونیورسیاد 114 کیلو بودم که باید وزن خود را به 120 کیلو می‌رساندم ولی جرات استفاده از مکمل‌ها را نداشتم چون دو سال زجر کشیده بودم با وجود اینکه به مکمل نیاز داشتم ولی سعی‌ می‌کردم با مواد غذایی آن را جبران کنم حتی از کلمنی که همه کشتی‌گیران آب می‌خوردند من استفاده نمی‌کردم و در زمانی هم که وضعیت غذای اردو ضعیف شد با هزینه خود گوشت، مرغ و تخم‌مرغ می‌خریدم که مجبور نشوم از مکمل‌ها استفاده کنم.

وی اظهار داشت: من چهار ماه تلاش کردم و همه چیز را کنترل می‌کردم و یک چیز بدون آگاهی خوردم و آن در مسابقات مجارستان بود در مسابقات قبل از فینال به خاطر پارگی رباط راه رفتن برایم سخت شده بود و به اتاق ماساژ آذربایجان رفتم و ماساژور بلغاری که قبلا هم او را می‌شناختم و در تیم ایران بود دیکلوفناک زیر زبانم ریخت من بعد از دو دقیقه برگشتم و به او گفتم پاکت این ماده را به من نشان بده و او نیز خندید و گفت نکند به من اعتماد نداری و من هم به خاطر استرسی که داشتم و باید سریع‌تر روی تشک می‌رفتم آن را فراموش کردم و به او اعتماد کردم من می‌دانم که طعم دیکلوفناک مزه گچ می‌دهد اما ماده‌ای که او به من داد ترش بود.

وی گفت: متأسفانه دوستی من با آن فرد و آسیب‌دیدگی باعث شد که در آن لحظه به چیزی که می‌خورم توجه نکنم ماساژور ما هم حرفه‌ای نبود که بتواند درد مرا کاهش دهد خیلی گشتم ولی پاکت آن ماده را پیدا نکردم وقت هم نداشتم که بیشتر بگردم پودرهای زیرزبانی ده تا 15 دقیقه بعد جذب خون می‌شوم و من دو ساعت بعد نیز تست دوپینگ دادم.

او تاکید کرد: من به آذربایجانی پشت کردم که مسئولین آن با وادا بازی می‌کنند و هیچ کاری برای آنها غیرممکن نیست و این در شرایطی است که ایران هیچ دست و قدرتی در وادا و فیلا ندارد.

علی اکبری افزود: این امکان وجود داشت که برای باز کردن نمونه دوم خون من یک نماینده از ایران نیز حضور داشته باشد ولی کسی از ایران آنجا نبود این ماده شش ماه در بدن ماندگاری دارد و از آزمایش من سه ماه گذشته من حاضر هستم دوباره تست دهم من از کشتی می‌روم و می‌دانم که مافیایی که در کشتی وجود دارد نمی‌گذارد که من برگردم ولی دوست دارم که پاکی خود را به مردم ثابت کنم و در همین جا آرزو می‌کنم که مردم همیشه خوشحال باشم من قربانی عشق به وطن شدم.

وی افزود: در آن لحظه که ماساژور ماده را زیر زبان من ریخت مربی من برای لحظاتی از اتاق بیرون رفته بود تا ببیند روی کدام تشک باید کشتی بگیرم.این برنامه طوری تدارک دیده شده که نمی‌گذارند حکمم شکسته شود در گوانگجو هم آذربایجانی‌ها پول دادند تا مدال به ایران نرسد من نیازی به مصرف چیزی نداشتم من امروز هم تنها آرزوی که در سینه‌ام است این است که روزی بتوانم جانم را در راه میهن بدهم تا همه بدانند که من عاشقانه ایران را دوست دارم.

علی اکبری با تشبیه حالش به حال یک اعدامی گفت: اگر حرف مافیای کشتی درست باشد من الان هم باید دوپینگی باشم چون این ماده 6 ماه در بدن افراد می ماند. از مسئولان وادای کشورم خواهش می کنم بیایند به مردم ثابت کنند که علی اکبری دوپینگی نیست. بیایید همین الان از من تست بگیرید تا تمام مردم کشورم متوجه شوند من دوپینگی نیستم و فقط به عشق اونها کشتی گرفتم. من کشتی را نمی خواهم، آبروی من را برگردانید.

بغض اجازه نداد امیر علی اکبری حرف هایش را ادامه دهد و او حسابی اشک ریخت. بهداد سلیمی و امید نوروزی هم به حمایت از علی اکبری روی خط آمدند و به قهرمان کشورمان روحیه دادند. فردین معصومی هم روی خط آمدند و خودش هم بغض کرد و نتوانست جملاتش را درست ادا کند.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

امیر علی اکبری: دوپینگ نکرده ام توطئه آذربایجانی هاست

http://basijnews.ir/atts/idata/posts/15711/i/8/m_img.jpg

به گزارش خبرگزاری بسیج، امیر علی اکبری دیشب مهمان برنامه ورزش از نگاه دو بود و در مورد دوپینگش توضیحاتی ارائه کرد. دارنده مدال طلای جهان  که به دلیل  اعلام شدن تست دوپینگش در مسابقات قهرمانی جهان 2013 از سوی فیلا مادام العمر محروم شده است گفت:به خاطر هجوم حملات در این 72 ساعت گذشته و به دلیل اتهامات بدون دفاع تلفن خود را خاموش کردم و امروز اینجا حاضر شدم تا از خود دفاع کنم قبل از دفاع از خودم به شرافتم و به قرآن محمد قسم می‌خورم که یک کلمه از حرف‌های من دروغ نیست و در اینجا نیامدم که خود را تبرئه کنم و دوست دارم مردم پس از شنیدن حرف‌های من قضاوت کنند. 

علی اکبری افرود: کشورهای قدرتمندی مانند ترکیه، آذربایجان و روسیه در کشتی وجود دارند که نمی‌گذارند حکم من شکسته شود چرا که حق من از کشتی به معنای مدال‌آوری آنها است کشتی برای من تمام شده و تنها آمده‌ام که برخی حقیقت‌های زندگی خود را با مردم بگویم. 

قهرمان کشتی جهان اظهار داشت: سال 90 بود که قهرمان کشتی بزرگسالان جهان شدم و من و بابک قربانی با اختلاف زیاد از نفر دوم دنیا وجود داشتیم ولی رقابت ما زیاد شد و مسابقات انتخابی شرایطی را ایجاد کرد که در دامی افتادیم که تاوان سختی برای آن دادیم. ما تنها کسانی هستیم که بین تمرینات تست دوپینگمان مثبت اعلام شد اما به جای سه تا شش ماه محرومیت دو سال محروم شدیم.

وی تاکید کرد: من دو سال سکوت کردم و خانه‌نشین بودم و اصلا یادم نمی‌آید که شش روز اولی که فهمیدم آزمایش دوپینگ من مثبت بوده چه بر من گذشت من و بابک در رقابت بودیم و داوطلبان تست دادیم و ظاهرا در مصرف مکمل‌ها خطای انجام داده‌ بودیم.

علی اکبری گفت: در اردوها دکتر تیم ملی حضور داشت که بر عملکرد ما نظارت داشت ولی شرایط خاص من و بابک باعث شد که این تاوان را پس دهیم روزی که محروم شدم انگار نه انگار که در کشتی ایران بودم ولی به خاطر عشقی که به کشور داشتم به‌عنوان حریف تمرینی به بچه‌های المپیکی کمک کردم و به‌عنوان یک سرباز صفر خود را در خدمت کشور می‌دانستم.

وی در خصوص پیشنهاد آذربایجان گفت: از سال 2010 و وقتی اختلاف ما با کشتی دنیا زیاد شد آذربایجان پس از محرومیتم از من دعوت کرد تا در المپیک برای آنها کشتی بگیرم آنها گفتند که محرومیت را نیز درست می‌کنیم در ایران نیز وعده دادند که محرومیت من را پیگیری می‌کنند ولی فدراسیون حتی نامه‌ای هم به وادا نداده بود.

وی افزود:در محروم‌ترین جای تهران بزرگ شدم و آذربایجان نیز پیشنهادات اغواکننده‌ای به من داد آنها به‌عنوان پیش‌پرداخت 500 هزار دلار پیشنهاد دادند ولی اصل قرارداده بسیار بیشتر بود آنها به قهرمانان المپیک خود دو میلیون دلار به‌علاوه ده تا 12 هزار دلار حقوق ماهیانه پرداخت می‌کنند.

علی اکبری ادامه داد: کشتی‌گیران ایرانی که در آذربایجان بودند هم دوست نداشتند من به آذربایجان بروم به خاطر همین گفتند اگر روزنه‌ای وجود دارد در ایران بمان و برای خوب کشتی‌گرفتن لذت افتخارآفرینی برای کشور را ندارد.
وقتی که می‌خواستم به آذربایجان بروم کسی در داخل ایران به من نگفت که نروم آنها حتی با رفتار خود به من می‌گفتند که برو چند ماه در آذربایجان بودم ولی به این نتیجه رسیدم که حیف است به کشور پشت کنم و به پول پشت کردم و برگشتم مطالبات سال 2010 من هنوز پرداخت نشده و از پیگیری‌ها خسته شدم اما همیشه با شاد کردن دل‌ مردم دلخوش هستم.

قهرمان کشتی فرنگی جهان اظهار داشت:آذربایجان بر فیلا نفوذ دارد حتی رئیس فدراسیون آذربایجان به قدری بر رئیس فیلا نفوذ دارد که هر حرفش برگشت ندارد آذربایجانی‌ها به قدری مدال طلا برایشان مهم است که ورزشکار را بی نیاز مالی می‌کنند.

وی درخصوص برگشت دوباره اش به کشتی گفت: اردیبهشت‌ ماه سال 92 بود که از آذربایجان برگشتم البته هیچ باغ سبزی به من نشان نداند چهار ماه در آذربایجان بودم و دیدم نمی‌توانم برای پول کشتی بگیرم من 30 درصد از قرارداد خود را گرفته بودم که مقداری از آن را خرج کردم و به آذربایجان بدهکار بودم آنها هم برای گرفتن پول خود به من فشار می‌آوردند.عباسی رئیس وقت ورزش دستور داد که در این مورد از من حمایت شود ولی با تغییر در وزارت ورزش نامه من در بایگانی ماند.

علی اکبری افزود: من 45روز قبل از مسابقات جهانی در یونیورسیاد تست دوپینگ دادم که منفی اعلام شد حتی در تمرینات و انتخاب تیم ملی 34 روز قبل از مسابقات جهانی باز هم تست دادم که نتیجه آن هم منفی بود من بعد از یونیورسیاد 114 کیلو بودم که باید وزن خود را به 120 کیلو می‌رساندم ولی جرات استفاده از مکمل‌ها را نداشتم چون دو سال زجر کشیده بودم با وجود اینکه به مکمل نیاز داشتم ولی سعی‌ می‌کردم با مواد غذایی آن را جبران کنم حتی از کلمنی که همه کشتی‌گیران آب می‌خوردند من استفاده نمی‌کردم و در زمانی هم که وضعیت غذای اردو ضعیف شد با هزینه خود گوشت، مرغ و تخم‌مرغ می‌خریدم که مجبور نشوم از مکمل‌ها استفاده کنم.

وی اظهار داشت: من چهار ماه تلاش کردم و همه چیز را کنترل می‌کردم و یک چیز بدون آگاهی خوردم و آن در مسابقات مجارستان بود در مسابقات قبل از فینال به خاطر پارگی رباط راه رفتن برایم سخت شده بود و به اتاق ماساژ آذربایجان رفتم و ماساژور بلغاری که قبلا هم او را می‌شناختم و در تیم ایران بود دیکلوفناک زیر زبانم ریخت من بعد از دو دقیقه برگشتم و به او گفتم پاکت این ماده را به من نشان بده و او نیز خندید و گفت نکند به من اعتماد نداری و من هم به خاطر استرسی که داشتم و باید سریع‌تر روی تشک می‌رفتم آن را فراموش کردم و به او اعتماد کردم من می‌دانم که طعم دیکلوفناک مزه گچ می‌دهد اما ماده‌ای که او به من داد ترش بود.

وی گفت: متأسفانه دوستی من با آن فرد و آسیب‌دیدگی باعث شد که در آن لحظه به چیزی که می‌خورم توجه نکنم ماساژور ما هم حرفه‌ای نبود که بتواند درد مرا کاهش دهد خیلی گشتم ولی پاکت آن ماده را پیدا نکردم وقت هم نداشتم که بیشتر بگردم پودرهای زیرزبانی ده تا 15 دقیقه بعد جذب خون می‌شوم و من دو ساعت بعد نیز تست دوپینگ دادم.

او تاکید کرد: من به آذربایجانی پشت کردم که مسئولین آن با وادا بازی می‌کنند و هیچ کاری برای آنها غیرممکن نیست و این در شرایطی است که ایران هیچ دست و قدرتی در وادا و فیلا ندارد.

علی اکبری افزود: این امکان وجود داشت که برای باز کردن نمونه دوم خون من یک نماینده از ایران نیز حضور داشته باشد ولی کسی از ایران آنجا نبود این ماده شش ماه در بدن ماندگاری دارد و از آزمایش من سه ماه گذشته من حاضر هستم دوباره تست دهم من از کشتی می‌روم و می‌دانم که مافیایی که در کشتی وجود دارد نمی‌گذارد که من برگردم ولی دوست دارم که پاکی خود را به مردم ثابت کنم و در همین جا آرزو می‌کنم که مردم همیشه خوشحال باشم من قربانی عشق به وطن شدم.

وی افزود: در آن لحظه که ماساژور ماده را زیر زبان من ریخت مربی من برای لحظاتی از اتاق بیرون رفته بود تا ببیند روی کدام تشک باید کشتی بگیرم.این برنامه طوری تدارک دیده شده که نمی‌گذارند حکمم شکسته شود در گوانگجو هم آذربایجانی‌ها پول دادند تا مدال به ایران نرسد من نیازی به مصرف چیزی نداشتم من امروز هم تنها آرزوی که در سینه‌ام است این است که روزی بتوانم جانم را در راه میهن بدهم تا همه بدانند که من عاشقانه ایران را دوست دارم.

علی اکبری با تشبیه حالش به حال یک اعدامی گفت: اگر حرف مافیای کشتی درست باشد من الان هم باید دوپینگی باشم چون این ماده 6 ماه در بدن افراد می ماند. از مسئولان وادای کشورم خواهش می کنم بیایند به مردم ثابت کنند که علی اکبری دوپینگی نیست. بیایید همین الان از من تست بگیرید تا تمام مردم کشورم متوجه شوند من دوپینگی نیستم و فقط به عشق اونها کشتی گرفتم. من کشتی را نمی خواهم، آبروی من را برگردانید.

بغض اجازه نداد امیر علی اکبری حرف هایش را ادامه دهد و او حسابی اشک ریخت. بهداد سلیمی و امید نوروزی هم به حمایت از علی اکبری روی خط آمدند و به قهرمان کشورمان روحیه دادند. فردین معصومی هم روی خط آمدند و خودش هم بغض کرد و نتوانست جملاتش را درست ادا کند.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

با حضور مسئولان ذی‌ربط انجام می‌شود بررسی تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران در کمیسیون امنیت ملی و س


به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در جلسات دو هفته آینده این کمیسیون، اقدام آمریکا در افزودن 19 فرد و شرکت به لیست تحریم‌های ضدایرانی پس از توافق ژنو را با حضور مسئولان مربوطه مورد بررسی قرار می‌دهد.
 
پیش از این سیدعباس عراقچی معاون وزیر خارجه و عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان ضمن انتقاد شدید از اقدام آمریکا در افزودن 19 فرد و شرکت به لیست تحریم‌های ضدایرانی، این اقدام را خلاف روح توافقنامه ژنو دانسته و گفته بود: در حال ارزیابی شرایط و اتخاذ عکس‌العمل مناسب هستیم.
 
همچنین مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه نیز ضمن انتقاد شدید از این اقدام آمریکا، گفت: اینگونه اقدامات را غیرسازنده و خارج از مسیر تفاهم انجام شده در ژنو ارزیابی کرده و دولت ایالات متحده آمریکا را به پای‌بندی، واقع‌بینی و مرعوب نشدن در برابر برخی تندروهای مخالف روند مذاکرات ژنو توصیه می‌کنیم و مسئولیت عواقب اقدامات نسنجیده تماماً بر عهده دولت آمریکاست.
۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

برطرف شدن نفخ شکم با استفاده از گشنیز

http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1392/9/21/1830562_644.jpg

اصغر نقشی در گفتگو باخبرنگار باشگاه خبرنگاران تبریزافزود: تخم و میوه گشنیز خواص دارویی دارند.

وی تصریح کرد: کارشناسان سوپ رقیق از آب مرغ و گشنیز تازه و مصرف چند مرتبه در روز را در برطرف شدن تب و سرماخوردگی موثر دانسته اند.

نقشی ادامه داد: تناول2 تا 5 گرم از تخم گشنیز با کمی عسل افزایش شیر مادران شیرده را درپی دارد.

کارشناس مسئول گیاهان دارویی سازمان جهاد کشاورزی آذربایجان شرقی یادآور شد: مصرف به اندازه گشنیز هیچ ضرری ندارد، ولی مصرف بیش از حد آن باعث حالت سستی توام با خستگی شدید شده و گاهی خواب عمیق، گنگی و بی‌حسی را به دنبال خواهد اشت.

وی اظهار داشت: خوردن گشنیز با غذا از ترش کردن جلوگیری می کند و از مسمومیت های غذایی پیشگیری می کند.

نقشی افزود: جویدن تخم گشنیز و برای تسکین درد دندان توصیه شده است.

وی تاکید کرد: کارشناسان گیاهان دارویی شستن دهان و دندان با دَمکرده گشنیزبا دَم نمودن یک قاشق چایخوری تخم گشنیز در یک لیوان آب جوش به مدت 5 دقیقه برای ضدعفونی دهان و دندان بی تاثیر نخواهد بود./س


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

با حضور مسئولان ذی‌ربط انجام می‌شود بررسی تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران در کمیسیون امنیت ملی و س


به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در جلسات دو هفته آینده این کمیسیون، اقدام آمریکا در افزودن 19 فرد و شرکت به لیست تحریم‌های ضدایرانی پس از توافق ژنو را با حضور مسئولان مربوطه مورد بررسی قرار می‌دهد.
 
پیش از این سیدعباس عراقچی معاون وزیر خارجه و عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان ضمن انتقاد شدید از اقدام آمریکا در افزودن 19 فرد و شرکت به لیست تحریم‌های ضدایرانی، این اقدام را خلاف روح توافقنامه ژنو دانسته و گفته بود: در حال ارزیابی شرایط و اتخاذ عکس‌العمل مناسب هستیم.
 
همچنین مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه نیز ضمن انتقاد شدید از این اقدام آمریکا، گفت: اینگونه اقدامات را غیرسازنده و خارج از مسیر تفاهم انجام شده در ژنو ارزیابی کرده و دولت ایالات متحده آمریکا را به پای‌بندی، واقع‌بینی و مرعوب نشدن در برابر برخی تندروهای مخالف روند مذاکرات ژنو توصیه می‌کنیم و مسئولیت عواقب اقدامات نسنجیده تماماً بر عهده دولت آمریکاست.
۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

سوتی به یاد ماندنی شارون قصاب + عکس

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، شارون هنگام بازدید از مکان های نظامی ارتش اسرائیل در سال 2002 با دوربینی که لنز های او بسته بود اقدام به این کار کرد.

این اولین باری نیست که ژنرال های اسرائیلی چنین گاف هایی را می دهند، به طوری که عامیر پرتز وزیر جنگ اسراییل، سه بار با دوربینی که چشمی های آن بسته بود در جنگ 33روزه سال 2006 از منطقه عملیاتی دیدن کرد...
 

 

۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

دامن برای تروریست های داعش رسید + تصویر

فتوا برای مجاز بودن پوشیدن لباس زنان برای شورشیان سوریه.

محمد علی رجبی|فارس
محمد علی رجبی|فارس


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

آیت‌الله موحدی‌کرمانی در خطبه‌های نمازجمعه تهران: تیم مذاکره کننده فریب لبخندها را نخورد/ اگر امتیا


به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، آیت‌الله محمدعلی موحدی کرمانی امام جمعه موقت تهران در خطبه‌های نماز عبادی سیاسی جمعه این هفته، با اشاره به ولادت امام کاظم(ع)، شهادت آیت‌الله دستغیب و شهادت دکتر مفتح تصریح کرد: روز شهادت دکتر مفتح به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده که این به دلیل حرکت ارزنده این عالم بزرگوار در رها کردن حوزه با وجود برخورداری از جایگاه و آمدن به دانشگاه است.
 
امام جمعه موقت تهران به دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و افزود: مقام معظم رهبری فرمودند فرهنگ و ارزش‌های فرهنگی هر ملت بیانگر هویت آن ملت است و در همین زمینه تاکید داشتند که اقتصاد و سیاست در ذیل و حاشیه و اصل فرهنگ است.
 
وی با بیان اینکه مسئولان باید به اهمیت فرهنگ توجه ویژه داشته باشند، یادآور شد: همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند باید برای همه موضوعات فرهنگی اعم از اقتصادی، علمی، سیاسی و اجتماعی پیوست فرهنگی ایجاد شود.
 
آیت‌الله موحدی کرمانی با اشاره به هدایت و نظارت بر مقوله فرهنگ توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: باید مراقب باشیم که علف‌های هرزه در فرهنگ رخنه نکند و آسیب نزند. از این رو مردم و مسئولان باید ساعی و کوشا باشند.
 
خطیب موقت تهران با اشاره به تلاش دشمن برای انحراف مسلمانان از فرهنگ اصیل دینی خاطرنشان کرد: ما باید فضای کشور خود را از برنامه‌های خوب، ارشاد گونه و تذکر پر کنیم؛ پیشنهاد بنده این است که وزارت ارشاد یک سی‌دی بسیار متین و منطقی را در اختیار مغازه‌داران و خانواده‌ها قرار دهد تا فضای جامعه از این تذکرات پر شود.
 
وی ادامه داد: در حال حاضر ممکن است اگر یک نفر متعرض شود اوباش برای او مزاحت ایجاد کنند در حالی که اگر فضای جامعه از این ارشاد و هدایت‌ها پر شود، خواهیم دید در فرصتی کوتاه به خواست خدا فرهنگ ما از این وضعیت بدی که بدحجاب‌ها دارند، تغییر می‌کند.
 
آیت‌الله موحدی کرمانی در ادامه با اشاره به مذاکره هیئت ایرانی با کشورهای 1+5 تصریح کرد: البته خود هیئت ایرانی انقلابی، متدین و بیدار است اما بنده تذکرات چند نکته را عرض می‌کنم.
 
خطیب موقت تهران بر این اساس پیشنهاد کرد که تیم مذاکره کننده ایرانی زیبایی‌های انقلاب اسلامی را در کنار مذاکرات به دنیای غرب نشان دهد و به آنها بفهماند ایران هراسی موضوع غلطی است و به آنها نشان دهد مبنای حکومت اسلامی رأفت و مهربانی به همه بخصوص غیر مسلمانان است.
 
وی با تاکید بر اینکه باید شگردهای طرف مقابل را شناخت و فریب لبخندها و دست‌دادن‌ها را نخورد، یادآور شد: مشکل اصلی آمریکا با ما هویت اسلامی ماست. از این رو راه پرپیچ و خمی در پیش روست و باید عزت، حکمت و مصلحت را در نظر گرفت و درحفظ آرمان‌ها و منافع حیاتی کوشا بود.
 
آیت‌الله موحدی کرمانی در ادامه با بیان اینکه مبارزه، برنامه‌های متنوعی دارد، تصریح کرد: گاهی یک رزمنده در میانه جنگ شمشیر می‌زند و گاهی سر خود را زیر سپر می‌گیرد از این رو باید در هنگام خود نرمش و در موقع مناسب، قهرمانانه عمل کرد.
 
امام جمعه موقت تهران با تاکید بر اینکه نباید از آرمان‌ها و اصول کوتاه آمد و هر گونه توافق و همکاری نباید بر سر این اصول باشد، افزود: اگر امتیازی می‌دهیم باید به طور مساوی امتیاز بگیریم و حسن نیت در این زمینه غلط است چرا که دشمن، دشمنی می‌کند و مردم نیز اجازه نمی‌دهند تاریخ پردرد و رنج ملت ایران فراموش شود.
 
وی با بیان اینکه ما هر چه بیشتر امتیاز دهیم عطش آمریکا و 1+5 نیز بیشتر می‌شود و بهانه جدیدی برای آنها به وجود می‌آید، گفت:‌ما دیدیم که هنوز مرکب توافق خشک نشده است، زیر همه چیز می‌زنند و حق غنی‌سازی را انکار می‌کنند، حتی با کمال پررویی گفتند همه گزینه‌ها حتی گزینه نظامی روی میز است و می‌گویند به رئیس‌جمهور ایران اعتماد نداریم؛ ایرانی‌ها هم به شما بی‌اعتماد هستند.
 
امام جمعه موقت تهران خطاب به آمریکایی‌ها گفت ادب را مراعات کنید و بر همین اساس یادآور شد: برخی فکر می‌کنند پایبندی به اصول و ارزش‌ها مانع از رسیدن به توافق است اما هر چه پایبندی ما به این اصول بیشتر باشد هیبت ایران برای طرف مقابل بیشتر می‌شود.
 
وی ادامه داد: وقتی دشمن اینگونه رفتار می‌کند ما باید در حل مشکلات خود و به ویژه مشکلات اقتصادی به درون توجه کنیم چرا که ما از نیروی انسانی ارزنده، جوانان انقلابی و ظرفیت فراوانی برخوردار هستیم.
 
آیت‌الله موحدی کرمانی با بیان اینکه دشمن می‌گوید ما حق غنی‌سازی ایران را قبول نداریم و این باید به صفر برسد، تاکید کرد: این در حالی است که حق غنی‌سازی حق مسلم ماست.
 
امام جمعه موقت تهران گفت: دشمن می‌گوید ما از تحریم‌ها کم نمی‌کنیم، به درک که کم نمی‌کنید ما خودمان را مجهز می‌کنیم و مچ شما دزدان را می‌گیریم؛‌بلوکه کردن پول ایران دزدی است آیا شما به این دزدی افتخار می‌کنید؟
 
«با کمال پررویی می‌گویند فعلا از این پولی که دزدیده‌ایم، 4 میلیارد دلار آن را آنهم اقساطی نه به صورت نقد به شما می‌دهیم. لذا از این پررویی‌ها زیاد است اما عجیب این است اوباما از شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل ابراز ناراحتی کرده بود در حالی که مردم ایران بیدار و باهوش هستند و جنایات 35 ساله آمریکا را فراموش نمی‌کنند.
 
وی با اشاره به این جمله تاریخی امام که آدم شدن آمریکا محال است،‌ادامه داد: روح سلطه‌طلبی با آمریکایی‌ها عجین شده و تا زمانی که آنها چنین غرور و مواضع غلطی دارند و متکبرانه سخن می‌گویند باید منتظر باشند که شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل کوبنده‌تر و رساتر ادامه پیدا کند.
 
آیت‌الله موحدی کرمانی همچنین با اشاره به حق تقوا اظهار داشت: حق تقوا سه جمله است؛ مطیع خدا بودن، به یاد خدا بودن و شکرگذاری نعمت‌های خدا را به جای آوردن.
 
امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه قرآن کریم انسان‌های ظاهربین را مذمت کرده است،‌افزود: قرآن نیز ظاهر و باطن دارد، همانطور که اهل بیت (ع) نیز دارای ظاهر و باطنی بودند و در رابطه با باطن همین بس که ما در زیارت آن بزرگواران می‌گوییم اراده خداوند از مسیر شما جریان پیدا می‌کند.
 
وی راه حفظ خود از گناه را توجه به باطن گناه دانست و یادآور شد: نباید حب دنیا که محل اقامت است، ما را فریب دهد چرا که ما را آورده‌اند تا از این مقطع حیات عبور کرده و سرمایه‌ای برای زندگی ابدی به دست آوریم.
 
آیت‌الله موحدی کرمانی با اشاره به برخورداری نماز و عبادات از ظاهر و باطن، تاکید کرد: شکر اتفاق کربلا توسط حضرت زینب (س) را نیز نباید فقط در ظاهر دید چرا که به دنبال شهادت،عزت،افتخار،نابودی و ذلت دشمن است از این رو الگوی عبودیت، امام حسین (ع) هستند.
۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

سوتی به یاد ماندنی شارون قصاب + عکس

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، شارون هنگام بازدید از مکان های نظامی ارتش اسرائیل در سال 2002 با دوربینی که لنز های او بسته بود اقدام به این کار کرد.

این اولین باری نیست که ژنرال های اسرائیلی چنین گاف هایی را می دهند، به طوری که عامیر پرتز وزیر جنگ اسراییل، سه بار با دوربینی که چشمی های آن بسته بود در جنگ 33روزه سال 2006 از منطقه عملیاتی دیدن کرد...
 

 

۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

سند تخریب منزل پیامبر(ص) و صحابه + تصاویر ناب

به گزارش مشرق به نقل از ابنا،فعالان رسانه‌ای به تازگی اقدام به انتشار صفحه‌ای از یک روزنامه مصری کرده‌اند که نشان می‌دهد آل‌سعود خانه‌ای که پیامبر اکرم(ص) و حضرت خدیجه(س) در آن زندگی می‌کردند تخریب کرده است.

در شماره 526 مجله "الکفاح العربی" که در سوم دسامبر سال 1920 میلادی (1299 شمسی) منتشر شده نشان می‌دهد که رژیم آل‌سعود منزلی که پیامبر(ص) در آن به دنیا آمد و همچنین منزل خدیجه بن خویلد(س) همسر پیامبر و اولین زنی را که اسلام آورد تخریب کرده است.

همچنین خانه‌ای که حضرت فاطمه زهرا(س) در آن به دنیا آمد و در کوچه "زقاق الحجر" در مکه قرار داشته است توسط آل‌سعود تخریب شده است.

این سند نادر نشان می‌دهد که صحابه پیامبر(ص) که آل‌سعود خود را حامی آنان می‌داند از این تجاوزات در امان نبوده به‌طوری‌که خانه ابوبکر در منطقه "المسلفله" مکه نیز تخریب شده است.

رژِیم آ‌ل‌سعود در ادامه جنایات خود منزل حمزه بن عبدالمطلب عموی پیامبر(ص)، خانه "الارقم" که پیامبر گرامی اسلام قبل از فتح مکه بطور مخفیانه با اصحاب دیدار می‌کرد، قبور شهدای صدر اسلام در منطقه "المعلی"، قبور شهدای "بدر" و مکانی به نام "العریش" که پیامبر(ص) در آنجا به فرمانده اعظم منصوب شد و نبرد فقرا و محرومان را علیه ثروتمندان یهود و قریش اداره می‌کرد تخریب کرده است.

همچنین منزل امام اول شیعیان که حضرت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در آن به‌دنیا آمدند تخریب شده است.

عمال خاندان آل‌سعود قطعه طلایی که در القبة الخضراء(گنبد آرامگاه پیامبر) قرار داده شده بود به سرقت برده و با آن شمشیر، خنجر، کمربند، کفش و نعلین طلایی، انگشتر و دستبند ساخته‌اند!

برطبق این مستندات آل‌سعود قبرستان "بقیع الغرقد" در مدینه منوره که در آن امام حسن مجتبی(ع)، امام سجاد(ع)، امام محمدباقر(ع)، امام صادق(ع) و دیگر اصحاب و یاران پیامبر(ص) در آن به خاک سپرده شده‌اند را تخریب کرده است.

رژیم آل‌سعود همچنین برای تخریب گنبد آرامگاه پیامبر(ص) نیز اقدام کرده که با مخالفت‌های شدید روبه‌رو شده و از تخریب آن منصرف شده است.

فعالان رسانه‌ای هدف از انتشار این مستندات تاکید کرد‌ه‌اند که آل‌سعود هنوز هم با تشکیل و حمایت از گروه‌های سلفی و تکفیری به تخریب مابقی آثار تاریخی و قبور مقدس در کشورهای سوریه، عراق و لبنان ادامه می‌دهد.

مفتی‌های وهابی عربستان به بهانه اینکه قبور بزرگان اسلام و آثار و اماکن اسلامی شرک به خدا است، حکم به تخریب چنین اماکنی می‌دهند.

مؤسسه ای تحقیقاتی در واشنگتن نیز اخیراً اعلام کرد که رژیم عربستان در 20 سال گذشته 95 درصد از آثار و اماکن اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره را که بیش از یک هزار سال قدمت دارند ، تخریب کرده است.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

آیت‌الله موحدی‌کرمانی در خطبه‌های نمازجمعه تهران: تیم مذاکره کننده فریب لبخندها را نخورد/ اگر امتیا


به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، آیت‌الله محمدعلی موحدی کرمانی امام جمعه موقت تهران در خطبه‌های نماز عبادی سیاسی جمعه این هفته، با اشاره به ولادت امام کاظم(ع)، شهادت آیت‌الله دستغیب و شهادت دکتر مفتح تصریح کرد: روز شهادت دکتر مفتح به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده که این به دلیل حرکت ارزنده این عالم بزرگوار در رها کردن حوزه با وجود برخورداری از جایگاه و آمدن به دانشگاه است.
 
امام جمعه موقت تهران به دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و افزود: مقام معظم رهبری فرمودند فرهنگ و ارزش‌های فرهنگی هر ملت بیانگر هویت آن ملت است و در همین زمینه تاکید داشتند که اقتصاد و سیاست در ذیل و حاشیه و اصل فرهنگ است.
 
وی با بیان اینکه مسئولان باید به اهمیت فرهنگ توجه ویژه داشته باشند، یادآور شد: همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند باید برای همه موضوعات فرهنگی اعم از اقتصادی، علمی، سیاسی و اجتماعی پیوست فرهنگی ایجاد شود.
 
آیت‌الله موحدی کرمانی با اشاره به هدایت و نظارت بر مقوله فرهنگ توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: باید مراقب باشیم که علف‌های هرزه در فرهنگ رخنه نکند و آسیب نزند. از این رو مردم و مسئولان باید ساعی و کوشا باشند.
 
خطیب موقت تهران با اشاره به تلاش دشمن برای انحراف مسلمانان از فرهنگ اصیل دینی خاطرنشان کرد: ما باید فضای کشور خود را از برنامه‌های خوب، ارشاد گونه و تذکر پر کنیم؛ پیشنهاد بنده این است که وزارت ارشاد یک سی‌دی بسیار متین و منطقی را در اختیار مغازه‌داران و خانواده‌ها قرار دهد تا فضای جامعه از این تذکرات پر شود.
 
وی ادامه داد: در حال حاضر ممکن است اگر یک نفر متعرض شود اوباش برای او مزاحت ایجاد کنند در حالی که اگر فضای جامعه از این ارشاد و هدایت‌ها پر شود، خواهیم دید در فرصتی کوتاه به خواست خدا فرهنگ ما از این وضعیت بدی که بدحجاب‌ها دارند، تغییر می‌کند.
 
آیت‌الله موحدی کرمانی در ادامه با اشاره به مذاکره هیئت ایرانی با کشورهای 1+5 تصریح کرد: البته خود هیئت ایرانی انقلابی، متدین و بیدار است اما بنده تذکرات چند نکته را عرض می‌کنم.
 
خطیب موقت تهران بر این اساس پیشنهاد کرد که تیم مذاکره کننده ایرانی زیبایی‌های انقلاب اسلامی را در کنار مذاکرات به دنیای غرب نشان دهد و به آنها بفهماند ایران هراسی موضوع غلطی است و به آنها نشان دهد مبنای حکومت اسلامی رأفت و مهربانی به همه بخصوص غیر مسلمانان است.
 
وی با تاکید بر اینکه باید شگردهای طرف مقابل را شناخت و فریب لبخندها و دست‌دادن‌ها را نخورد، یادآور شد: مشکل اصلی آمریکا با ما هویت اسلامی ماست. از این رو راه پرپیچ و خمی در پیش روست و باید عزت، حکمت و مصلحت را در نظر گرفت و درحفظ آرمان‌ها و منافع حیاتی کوشا بود.
 
آیت‌الله موحدی کرمانی در ادامه با بیان اینکه مبارزه، برنامه‌های متنوعی دارد، تصریح کرد: گاهی یک رزمنده در میانه جنگ شمشیر می‌زند و گاهی سر خود را زیر سپر می‌گیرد از این رو باید در هنگام خود نرمش و در موقع مناسب، قهرمانانه عمل کرد.
 
امام جمعه موقت تهران با تاکید بر اینکه نباید از آرمان‌ها و اصول کوتاه آمد و هر گونه توافق و همکاری نباید بر سر این اصول باشد، افزود: اگر امتیازی می‌دهیم باید به طور مساوی امتیاز بگیریم و حسن نیت در این زمینه غلط است چرا که دشمن، دشمنی می‌کند و مردم نیز اجازه نمی‌دهند تاریخ پردرد و رنج ملت ایران فراموش شود.
 
وی با بیان اینکه ما هر چه بیشتر امتیاز دهیم عطش آمریکا و 1+5 نیز بیشتر می‌شود و بهانه جدیدی برای آنها به وجود می‌آید، گفت:‌ما دیدیم که هنوز مرکب توافق خشک نشده است، زیر همه چیز می‌زنند و حق غنی‌سازی را انکار می‌کنند، حتی با کمال پررویی گفتند همه گزینه‌ها حتی گزینه نظامی روی میز است و می‌گویند به رئیس‌جمهور ایران اعتماد نداریم؛ ایرانی‌ها هم به شما بی‌اعتماد هستند.
 
امام جمعه موقت تهران خطاب به آمریکایی‌ها گفت ادب را مراعات کنید و بر همین اساس یادآور شد: برخی فکر می‌کنند پایبندی به اصول و ارزش‌ها مانع از رسیدن به توافق است اما هر چه پایبندی ما به این اصول بیشتر باشد هیبت ایران برای طرف مقابل بیشتر می‌شود.
 
وی ادامه داد: وقتی دشمن اینگونه رفتار می‌کند ما باید در حل مشکلات خود و به ویژه مشکلات اقتصادی به درون توجه کنیم چرا که ما از نیروی انسانی ارزنده، جوانان انقلابی و ظرفیت فراوانی برخوردار هستیم.
 
آیت‌الله موحدی کرمانی با بیان اینکه دشمن می‌گوید ما حق غنی‌سازی ایران را قبول نداریم و این باید به صفر برسد، تاکید کرد: این در حالی است که حق غنی‌سازی حق مسلم ماست.
 
امام جمعه موقت تهران گفت: دشمن می‌گوید ما از تحریم‌ها کم نمی‌کنیم، به درک که کم نمی‌کنید ما خودمان را مجهز می‌کنیم و مچ شما دزدان را می‌گیریم؛‌بلوکه کردن پول ایران دزدی است آیا شما به این دزدی افتخار می‌کنید؟
 
«با کمال پررویی می‌گویند فعلا از این پولی که دزدیده‌ایم، 4 میلیارد دلار آن را آنهم اقساطی نه به صورت نقد به شما می‌دهیم. لذا از این پررویی‌ها زیاد است اما عجیب این است اوباما از شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل ابراز ناراحتی کرده بود در حالی که مردم ایران بیدار و باهوش هستند و جنایات 35 ساله آمریکا را فراموش نمی‌کنند.
 
وی با اشاره به این جمله تاریخی امام که آدم شدن آمریکا محال است،‌ادامه داد: روح سلطه‌طلبی با آمریکایی‌ها عجین شده و تا زمانی که آنها چنین غرور و مواضع غلطی دارند و متکبرانه سخن می‌گویند باید منتظر باشند که شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل کوبنده‌تر و رساتر ادامه پیدا کند.
 
آیت‌الله موحدی کرمانی همچنین با اشاره به حق تقوا اظهار داشت: حق تقوا سه جمله است؛ مطیع خدا بودن، به یاد خدا بودن و شکرگذاری نعمت‌های خدا را به جای آوردن.
 
امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه قرآن کریم انسان‌های ظاهربین را مذمت کرده است،‌افزود: قرآن نیز ظاهر و باطن دارد، همانطور که اهل بیت (ع) نیز دارای ظاهر و باطنی بودند و در رابطه با باطن همین بس که ما در زیارت آن بزرگواران می‌گوییم اراده خداوند از مسیر شما جریان پیدا می‌کند.
 
وی راه حفظ خود از گناه را توجه به باطن گناه دانست و یادآور شد: نباید حب دنیا که محل اقامت است، ما را فریب دهد چرا که ما را آورده‌اند تا از این مقطع حیات عبور کرده و سرمایه‌ای برای زندگی ابدی به دست آوریم.
 
آیت‌الله موحدی کرمانی با اشاره به برخورداری نماز و عبادات از ظاهر و باطن، تاکید کرد: شکر اتفاق کربلا توسط حضرت زینب (س) را نیز نباید فقط در ظاهر دید چرا که به دنبال شهادت،عزت،افتخار،نابودی و ذلت دشمن است از این رو الگوی عبودیت، امام حسین (ع) هستند.
۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

آیت‌الله شاه‌آبادی خطاب به مأمورین رضاخان: به آن مردک قلدر چاروادار بگویید که مانع عزاداری مردم نشو


در روایات آمده است که خداوند متعال به عیسی‌بن مریم(ع) می‌فرماید: «علما را بزرگ بشمار و فضل آنها را بشناس؛ زیرا آن‌ها به همه مخلوقات من برتری دارند، جز رسولان و پیامبرانم. برتری آن‌ها نسبت به مردم، مانند برتری خورشید است نسبت به سایر کواکب و یا مانند برتری آخرت است نسبت به دنیا و یا مانند برتری من است نسبت به همه موجودات».


عارف کامل و  فقیه مبارز، آیت الله میرزا محمد علی شاه آبادی در سال 1292 قمری در اصفهان در بیت  فقیه ربانی، آیت الله میرزا محمد جواد اصفهانی (حسین آبادی) رحمة الله دیده به جهان گشود؛ از همان ابتدا در محضر پدر بزرگوار خود، مقدمات علوم الهی و دروس حوزه را فرا گرفت و از محضر سایر اساتید وقت و علمای اصفهان کسب فیض نمود.


ایشان  در سال 1310 هجری قمری، پس از 6 سال اقامت در تهران، آنگاه که حدود 18 سال داشت به درجه اجتهاد نایل آمد؛ برخی اساتید مرحوم شاه آبادی عبارتند از: مرحوم آیة الله شیخ احمد مجتهد بید آبادی ( برادر بزرگ تر آیه الله شاه آبادی)، مرحوم علامه میرزا محمد هاشم خوانساری، میرزای جلوه، مرحوم آیة الله میرزا محمد حسن آشتیانی، مرحوم آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی رحمة الله.


از قول امام خمینی نقل شده که: «مرحوم آقای شاه آبادی علاوه بر آن که یک فقیه مبارز و عارف کامل بودند، یک مبارز به تمام معنی هم بودند».


مرحوم شاه آبادی پس از 77 سال زندگی پر برکت، در روز پنج شنبه 3 صفر 1369 قمری مطابق با 3/9/1328 بدرود حیات گفت و پیکر مطهرش با تجلیل و تکریم فراوان در زاویه مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم (ع) به خاک سپرده شد.


آیت الله شاه آبادی حکیم یا مجتهد؟


عده ای شایع کرده بودند که آقای شاه آبادی، حکیم است نه مجتهد؛ روزی در تهران، یک نفر که برای پرداخت سهم مبارک امام (ع) نزد ایشان آمده بود، از ایشان خواست که اجازه‌های اجتهادشان را ببیند!


ایشان که به شدت از این عمل ناراحت شده بودند، از همسرشان خواستند صندوقی را که اجازه های اجتهادشان در آن قرار داشت، بیاورند و آن گاه در مقابل چشم او، همه را پاره کردند، و در حالی که با دست به سینه خود اشاره می کردند، فرمودند:« علم در کاغذ نیست. قوه اجتهاد در این جاست. اگر علماء به من اجازه اجتهاد داده‌اند، به خاطر صلاحیت علمی من بوده، ولی من خودم هرگز به دنبال گرفتن این اجازه ها نبوده ام.»


در میان اجازات اجتهادی که ایشان از اساتید خود داشت، تنها یک اجازه به دست آمده، و آن هم اجازه ای است که آیت الله العظمی میرزا محمد تقی شیرازی (میرزای دوم) به ایشان داده بود، و در میان یکی از کتاب‌های ایشان جا مانده بود؛ همسر ایشان هرگاه از این قضیه یاد می کرد، می گفت: ای کاش آن روز هیچ یک از اجازات را به آقا نمی دادم.


استفاده از قدرت مردم و نهی از منکر


در نزدیکی منزل ایشان در خیابان امیر کبیر، دکتری بود به نام ایوب که برای دخترانش معلم موسیقی آورده بود و صدای موسیقی بلند بود، به گونه ای که از صدای آن ها، همسایه ها ناراحت بودند؛ ایشان برای دکتر پیغام فرستاد و از او خواست که از این کار دست بردارد، اما دکتر جواب داده بود که من این کار را ترک نمی کنم و شما هر اقدامی که می خواهید بکنید.


مرحوم شاه آبادی تا روز جمعه صبر کردند و آن گاه در جلسه روز جمعه که در مسجد شاه سابق تشکیل شده بود، به مردم گفتند:« خوب است از این به بعد هر کس از این خیابان عبور می کند چون به مطب این دکتر رسید، داخل مطب شده  و سلام کند و آن گاه با خوشرویی از او بخواهد که آن عمل خلاف خود را ترک کند.»


از آن پس، هر کس از جلو مطب عبور می کرد، برای انجام وظیفه شرعی خود، داخل مطب می شد و سلام کرده،  موضوع را با زبان خوش در میان می گذاشت و خارج می شد.


چند روز به این منوال گذشت و دکتر هر روز با صدها مراجعه کننده مواجه می شد که همگی یک مطلب را به او  تذکر می داند. وی دید اگر بخواهد به لجاجت خود ادامه دهد، نه تنها باید مطب خود را تعطیل کند، بلکه مجبور است از آن خیابان هم کوچ کند.


از این رو دست از ایجاد مزاحمت برداشته، جلسه آموزش دخترانش را تعطیل کرد؛ در یکی از روزها که ایشان به طرف مسجد در حرکت بود، دکتر ایوب را دید که به طرف او می آید.


وقتی نزدیک شد، از شدت خنده نمی توانست سلام کند، و بالاخره پس از سلام و احوال پرسی گفت: آقای شاه آبادی، با قدرت ملت کار را تمام کردی و من گمان می کردم شما به مراجع قانونی و محاکم قضایی مراجعه می کنید که من به سادگی می توانستم جواب آن ها را بدهم و هرگز درباره این روش مردمی نیندیشیده بودم.


برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید


آیت الله نصرالله شاه آبادی نقل می کنند: موضوع دیگری که مرحوم والد به آن عنایت ویژه‌ای داشتند و آن را در قرب به حق مؤثر می دانستند، بیداری شب و سحرخیزی بود، می‌فرمودند: اگر برای نافله شب بیدار شدید برای نافله خواندن آمادگی روحی ندارید، بیدار بمانید. بنشینید، حتی چای بخورید. انسان بر اثر همین بیداری، آمادگی برای عبادت را پیدا می‌کند.


در منبرهایشان مکرراً می فرمودند: «برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید. چون بیداری سحر، وسعت رزق، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می آورد».


عزای امام حسین وزارت فرهنگ ماست


از قول یکی از شاگردان ایشان نقل شده است: به خاطر دارم که در روز تاسوعا یا عاشورا، مأمورین رضاخان به مسجد جامع آمدند که مانع برگزاری مراسم عزاداری بشوند و می گفتند باید از وزارت فرهنگ اجازه بگیرید.


در این حال آیت الله شاه آبادی، خطاب به آقای سید علی اصغر آل احمد که صدای خیلی خوبی هم داشت، فرمودند که: «زیارت عاشورا را بخوان» و مرحوم آل احمد هم شروع به خواندن زیارت عاشورا کرد در اثر آن، صدای گریه و ضجه و عزاداری مردم در تمام بازار بلند شد.


بعد هم آیت الله شاه آبادی خطاب به مأمورین رضاخان گفتند به آن مردک قلدر چاروادار بگو که مانع عزاداری مردم نشود و به وزیر فرهنگ هم بگو که در وزارت فرهنگش را ببندد. اینجا وزارت فرهنگ ماست.


سه دستور آیت الله شاه آبادی برای درست شدن آدمی


یکی از بازاریان که از شاگردان مرحوم شاه آبادی بود، نقل می کرد که ایشان، یک شب در یکی از سخنرانی هایشان، با ناراحتی اظهار داشتند: چرا افرادی که در اطراف ایشان هستند، حرکتی از خود در جنبه های معنوی نشان نمی دهند؟ می فرمودند: آخر، مگر شماها نمی خواهید آدم شوید؟ اگر نمی خواهید من این قدر به زحمت نیفتم.


همین فرد می گوید: بعد از منبر، ما چند نفر خدمت ایشان رفتیم و گفتیم که آقا ما می خواهیم آدم بشویم. چه کنیم؟ ایشان فرمودند: من به شما سه دستور می دهم، عمل کنید، و اگر نتیجه دیدید، آن وقت بیایید تا برنامه را ادامه دهیم. مقید باشید نماز را در اول وقتش اقامه کنید؛ هر کجا باشید و دیدید صدای اذان بلند شد، دست از کارتان بکشید و نماز را اقامه کنید و حتی المقدور هم سعی کنید به جماعت خوانده شود.


در کاسبی تان انصاف به خرج دهید، و واقعاً اقل منفعتی را که می توانید، همان را در نظر بگیرید. در معاملات، چشم هایتان را ببندید و بین دوست و آشنا و غریبه و شهری و غیر شهری فرق نگذارید. همان اقل منفعت در نظرتان باشد. از نظر حقوق الهی، گر چه می توانید برای ادای آن تا سال صبر کنید و امام معصوم علیه السلام به شما مهلت داده اند، اما شما ماه به ماه حق و حقوق الهی را ادا کنید.


نتیجه عمل به دستورات آیت الله شاه آبادی


همین فرد می افزاید: من دستورات ایشان را که از ماه رجب شنیده بودم، اجرا کردم تا به ماه رمضان رسید، قبل از ماه رمضان در بازار پاچنار می آمدم که، صدای اذان بلند شد. خود را به مسجد نایب رساندم و پشت سر مرحوم حجت الاسلام سید عباس آیت الله زاده مشغول نماز شدم.


در نماز دیدم که ایشان گاهی تشریف دارند و گاهی ندارند، در قرائت نیستند ولی در سجده و رکوع هستند؛ پس از نماز به ایشان عرض کردم: شما در حال نماز کجا تشریف داشتید؟ نبودید؛ ایشان تعجب کرد و فرمود که معذرت می خواهم؛ من از مسجد و منزل ناراحت شدم، لذا در نماز، گاهی می رفتم دنبال آن اوقات تلخی و بعد از مدتی، متوجه می شدم و بر می گشتم.


این اولین مشاهده من بود که در اثر دستورات آیت الله شاه آبادی برایم حاصل شده بود؛ در اثر دو ماه و نیم التزام من به این سه دستور، دید ما باز شد و برنامه را هم چنان ادامه دادم که مشاهدات بعدی من، دیگر قابل بیان نیست.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

آیت‌الله شاه‌آبادی خطاب به مأمورین رضاخان: به آن مردک قلدر چاروادار بگویید که مانع عزاداری مردم نشو


در روایات آمده است که خداوند متعال به عیسی‌بن مریم(ع) می‌فرماید: «علما را بزرگ بشمار و فضل آنها را بشناس؛ زیرا آن‌ها به همه مخلوقات من برتری دارند، جز رسولان و پیامبرانم. برتری آن‌ها نسبت به مردم، مانند برتری خورشید است نسبت به سایر کواکب و یا مانند برتری آخرت است نسبت به دنیا و یا مانند برتری من است نسبت به همه موجودات».


عارف کامل و  فقیه مبارز، آیت الله میرزا محمد علی شاه آبادی در سال 1292 قمری در اصفهان در بیت  فقیه ربانی، آیت الله میرزا محمد جواد اصفهانی (حسین آبادی) رحمة الله دیده به جهان گشود؛ از همان ابتدا در محضر پدر بزرگوار خود، مقدمات علوم الهی و دروس حوزه را فرا گرفت و از محضر سایر اساتید وقت و علمای اصفهان کسب فیض نمود.


ایشان  در سال 1310 هجری قمری، پس از 6 سال اقامت در تهران، آنگاه که حدود 18 سال داشت به درجه اجتهاد نایل آمد؛ برخی اساتید مرحوم شاه آبادی عبارتند از: مرحوم آیة الله شیخ احمد مجتهد بید آبادی ( برادر بزرگ تر آیه الله شاه آبادی)، مرحوم علامه میرزا محمد هاشم خوانساری، میرزای جلوه، مرحوم آیة الله میرزا محمد حسن آشتیانی، مرحوم آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی رحمة الله.


از قول امام خمینی نقل شده که: «مرحوم آقای شاه آبادی علاوه بر آن که یک فقیه مبارز و عارف کامل بودند، یک مبارز به تمام معنی هم بودند».


مرحوم شاه آبادی پس از 77 سال زندگی پر برکت، در روز پنج شنبه 3 صفر 1369 قمری مطابق با 3/9/1328 بدرود حیات گفت و پیکر مطهرش با تجلیل و تکریم فراوان در زاویه مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم (ع) به خاک سپرده شد.


آیت الله شاه آبادی حکیم یا مجتهد؟


عده ای شایع کرده بودند که آقای شاه آبادی، حکیم است نه مجتهد؛ روزی در تهران، یک نفر که برای پرداخت سهم مبارک امام (ع) نزد ایشان آمده بود، از ایشان خواست که اجازه‌های اجتهادشان را ببیند!


ایشان که به شدت از این عمل ناراحت شده بودند، از همسرشان خواستند صندوقی را که اجازه های اجتهادشان در آن قرار داشت، بیاورند و آن گاه در مقابل چشم او، همه را پاره کردند، و در حالی که با دست به سینه خود اشاره می کردند، فرمودند:« علم در کاغذ نیست. قوه اجتهاد در این جاست. اگر علماء به من اجازه اجتهاد داده‌اند، به خاطر صلاحیت علمی من بوده، ولی من خودم هرگز به دنبال گرفتن این اجازه ها نبوده ام.»


در میان اجازات اجتهادی که ایشان از اساتید خود داشت، تنها یک اجازه به دست آمده، و آن هم اجازه ای است که آیت الله العظمی میرزا محمد تقی شیرازی (میرزای دوم) به ایشان داده بود، و در میان یکی از کتاب‌های ایشان جا مانده بود؛ همسر ایشان هرگاه از این قضیه یاد می کرد، می گفت: ای کاش آن روز هیچ یک از اجازات را به آقا نمی دادم.


استفاده از قدرت مردم و نهی از منکر


در نزدیکی منزل ایشان در خیابان امیر کبیر، دکتری بود به نام ایوب که برای دخترانش معلم موسیقی آورده بود و صدای موسیقی بلند بود، به گونه ای که از صدای آن ها، همسایه ها ناراحت بودند؛ ایشان برای دکتر پیغام فرستاد و از او خواست که از این کار دست بردارد، اما دکتر جواب داده بود که من این کار را ترک نمی کنم و شما هر اقدامی که می خواهید بکنید.


مرحوم شاه آبادی تا روز جمعه صبر کردند و آن گاه در جلسه روز جمعه که در مسجد شاه سابق تشکیل شده بود، به مردم گفتند:« خوب است از این به بعد هر کس از این خیابان عبور می کند چون به مطب این دکتر رسید، داخل مطب شده  و سلام کند و آن گاه با خوشرویی از او بخواهد که آن عمل خلاف خود را ترک کند.»


از آن پس، هر کس از جلو مطب عبور می کرد، برای انجام وظیفه شرعی خود، داخل مطب می شد و سلام کرده،  موضوع را با زبان خوش در میان می گذاشت و خارج می شد.


چند روز به این منوال گذشت و دکتر هر روز با صدها مراجعه کننده مواجه می شد که همگی یک مطلب را به او  تذکر می داند. وی دید اگر بخواهد به لجاجت خود ادامه دهد، نه تنها باید مطب خود را تعطیل کند، بلکه مجبور است از آن خیابان هم کوچ کند.


از این رو دست از ایجاد مزاحمت برداشته، جلسه آموزش دخترانش را تعطیل کرد؛ در یکی از روزها که ایشان به طرف مسجد در حرکت بود، دکتر ایوب را دید که به طرف او می آید.


وقتی نزدیک شد، از شدت خنده نمی توانست سلام کند، و بالاخره پس از سلام و احوال پرسی گفت: آقای شاه آبادی، با قدرت ملت کار را تمام کردی و من گمان می کردم شما به مراجع قانونی و محاکم قضایی مراجعه می کنید که من به سادگی می توانستم جواب آن ها را بدهم و هرگز درباره این روش مردمی نیندیشیده بودم.


برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید


آیت الله نصرالله شاه آبادی نقل می کنند: موضوع دیگری که مرحوم والد به آن عنایت ویژه‌ای داشتند و آن را در قرب به حق مؤثر می دانستند، بیداری شب و سحرخیزی بود، می‌فرمودند: اگر برای نافله شب بیدار شدید برای نافله خواندن آمادگی روحی ندارید، بیدار بمانید. بنشینید، حتی چای بخورید. انسان بر اثر همین بیداری، آمادگی برای عبادت را پیدا می‌کند.


در منبرهایشان مکرراً می فرمودند: «برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید. چون بیداری سحر، وسعت رزق، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می آورد».


عزای امام حسین وزارت فرهنگ ماست


از قول یکی از شاگردان ایشان نقل شده است: به خاطر دارم که در روز تاسوعا یا عاشورا، مأمورین رضاخان به مسجد جامع آمدند که مانع برگزاری مراسم عزاداری بشوند و می گفتند باید از وزارت فرهنگ اجازه بگیرید.


در این حال آیت الله شاه آبادی، خطاب به آقای سید علی اصغر آل احمد که صدای خیلی خوبی هم داشت، فرمودند که: «زیارت عاشورا را بخوان» و مرحوم آل احمد هم شروع به خواندن زیارت عاشورا کرد در اثر آن، صدای گریه و ضجه و عزاداری مردم در تمام بازار بلند شد.


بعد هم آیت الله شاه آبادی خطاب به مأمورین رضاخان گفتند به آن مردک قلدر چاروادار بگو که مانع عزاداری مردم نشود و به وزیر فرهنگ هم بگو که در وزارت فرهنگش را ببندد. اینجا وزارت فرهنگ ماست.


سه دستور آیت الله شاه آبادی برای درست شدن آدمی


یکی از بازاریان که از شاگردان مرحوم شاه آبادی بود، نقل می کرد که ایشان، یک شب در یکی از سخنرانی هایشان، با ناراحتی اظهار داشتند: چرا افرادی که در اطراف ایشان هستند، حرکتی از خود در جنبه های معنوی نشان نمی دهند؟ می فرمودند: آخر، مگر شماها نمی خواهید آدم شوید؟ اگر نمی خواهید من این قدر به زحمت نیفتم.


همین فرد می گوید: بعد از منبر، ما چند نفر خدمت ایشان رفتیم و گفتیم که آقا ما می خواهیم آدم بشویم. چه کنیم؟ ایشان فرمودند: من به شما سه دستور می دهم، عمل کنید، و اگر نتیجه دیدید، آن وقت بیایید تا برنامه را ادامه دهیم. مقید باشید نماز را در اول وقتش اقامه کنید؛ هر کجا باشید و دیدید صدای اذان بلند شد، دست از کارتان بکشید و نماز را اقامه کنید و حتی المقدور هم سعی کنید به جماعت خوانده شود.


در کاسبی تان انصاف به خرج دهید، و واقعاً اقل منفعتی را که می توانید، همان را در نظر بگیرید. در معاملات، چشم هایتان را ببندید و بین دوست و آشنا و غریبه و شهری و غیر شهری فرق نگذارید. همان اقل منفعت در نظرتان باشد. از نظر حقوق الهی، گر چه می توانید برای ادای آن تا سال صبر کنید و امام معصوم علیه السلام به شما مهلت داده اند، اما شما ماه به ماه حق و حقوق الهی را ادا کنید.


نتیجه عمل به دستورات آیت الله شاه آبادی


همین فرد می افزاید: من دستورات ایشان را که از ماه رجب شنیده بودم، اجرا کردم تا به ماه رمضان رسید، قبل از ماه رمضان در بازار پاچنار می آمدم که، صدای اذان بلند شد. خود را به مسجد نایب رساندم و پشت سر مرحوم حجت الاسلام سید عباس آیت الله زاده مشغول نماز شدم.


در نماز دیدم که ایشان گاهی تشریف دارند و گاهی ندارند، در قرائت نیستند ولی در سجده و رکوع هستند؛ پس از نماز به ایشان عرض کردم: شما در حال نماز کجا تشریف داشتید؟ نبودید؛ ایشان تعجب کرد و فرمود که معذرت می خواهم؛ من از مسجد و منزل ناراحت شدم، لذا در نماز، گاهی می رفتم دنبال آن اوقات تلخی و بعد از مدتی، متوجه می شدم و بر می گشتم.


این اولین مشاهده من بود که در اثر دستورات آیت الله شاه آبادی برایم حاصل شده بود؛ در اثر دو ماه و نیم التزام من به این سه دستور، دید ما باز شد و برنامه را هم چنان ادامه دادم که مشاهدات بعدی من، دیگر قابل بیان نیست.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

سند تخریب منزل پیامبر(ص) و صحابه + تصاویر ناب

به گزارش مشرق به نقل از ابنا،فعالان رسانه‌ای به تازگی اقدام به انتشار صفحه‌ای از یک روزنامه مصری کرده‌اند که نشان می‌دهد آل‌سعود خانه‌ای که پیامبر اکرم(ص) و حضرت خدیجه(س) در آن زندگی می‌کردند تخریب کرده است.

در شماره 526 مجله "الکفاح العربی" که در سوم دسامبر سال 1920 میلادی (1299 شمسی) منتشر شده نشان می‌دهد که رژیم آل‌سعود منزلی که پیامبر(ص) در آن به دنیا آمد و همچنین منزل خدیجه بن خویلد(س) همسر پیامبر و اولین زنی را که اسلام آورد تخریب کرده است.

همچنین خانه‌ای که حضرت فاطمه زهرا(س) در آن به دنیا آمد و در کوچه "زقاق الحجر" در مکه قرار داشته است توسط آل‌سعود تخریب شده است.

این سند نادر نشان می‌دهد که صحابه پیامبر(ص) که آل‌سعود خود را حامی آنان می‌داند از این تجاوزات در امان نبوده به‌طوری‌که خانه ابوبکر در منطقه "المسلفله" مکه نیز تخریب شده است.

رژِیم آ‌ل‌سعود در ادامه جنایات خود منزل حمزه بن عبدالمطلب عموی پیامبر(ص)، خانه "الارقم" که پیامبر گرامی اسلام قبل از فتح مکه بطور مخفیانه با اصحاب دیدار می‌کرد، قبور شهدای صدر اسلام در منطقه "المعلی"، قبور شهدای "بدر" و مکانی به نام "العریش" که پیامبر(ص) در آنجا به فرمانده اعظم منصوب شد و نبرد فقرا و محرومان را علیه ثروتمندان یهود و قریش اداره می‌کرد تخریب کرده است.

همچنین منزل امام اول شیعیان که حضرت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در آن به‌دنیا آمدند تخریب شده است.

عمال خاندان آل‌سعود قطعه طلایی که در القبة الخضراء(گنبد آرامگاه پیامبر) قرار داده شده بود به سرقت برده و با آن شمشیر، خنجر، کمربند، کفش و نعلین طلایی، انگشتر و دستبند ساخته‌اند!

برطبق این مستندات آل‌سعود قبرستان "بقیع الغرقد" در مدینه منوره که در آن امام حسن مجتبی(ع)، امام سجاد(ع)، امام محمدباقر(ع)، امام صادق(ع) و دیگر اصحاب و یاران پیامبر(ص) در آن به خاک سپرده شده‌اند را تخریب کرده است.

رژیم آل‌سعود همچنین برای تخریب گنبد آرامگاه پیامبر(ص) نیز اقدام کرده که با مخالفت‌های شدید روبه‌رو شده و از تخریب آن منصرف شده است.

فعالان رسانه‌ای هدف از انتشار این مستندات تاکید کرد‌ه‌اند که آل‌سعود هنوز هم با تشکیل و حمایت از گروه‌های سلفی و تکفیری به تخریب مابقی آثار تاریخی و قبور مقدس در کشورهای سوریه، عراق و لبنان ادامه می‌دهد.

مفتی‌های وهابی عربستان به بهانه اینکه قبور بزرگان اسلام و آثار و اماکن اسلامی شرک به خدا است، حکم به تخریب چنین اماکنی می‌دهند.

مؤسسه ای تحقیقاتی در واشنگتن نیز اخیراً اعلام کرد که رژیم عربستان در 20 سال گذشته 95 درصد از آثار و اماکن اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره را که بیش از یک هزار سال قدمت دارند ، تخریب کرده است.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

حقایقی از محافظ اول سیدحسن نصرالله + تصاویر

به گزارش مشرق به نقل از ابنا ، حفاظت از «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزب‌الله را می‎توان پیچیده‌ترین و حساس‎ترین عملیات حفاظت سیاستمداران دنیا دانست؛ زیرا تعداد نقشه‌های شکست خورده برای ترور وی قابل شمارش نیست.

«حجت الاسلام شیخ راغب حرب» و «حجت الاسلام سید عباس موسوی» دو رهبر پیشین حزب‌الله بودند که هر دو به شهادت رسیدند و اینک «حجت‌الاسلام سید‌حسن نصرالله» ـ که خود را یکی از سربازان مقام معظم رهبری می‏داند ـ زیر ذره‎بین گروه‎های تروریستی و سازمان‌های جاسوسی قرار دارد.

دلیل حساسیت ویژه نصرالله این است که: اولاً "رهبر مقتدرترین حزب لبنان" است؛ ثانیاً "یک شیعه مذهب بوده و خاری در چشم سلفیون است"؛ ثالثاً "تنها شخصیت محبوب عرب است که در مقابل قدرت‌های مستکبر جهانی ایستاده و تنها پیروزی عرب‌ها بر رژیم جعلی اسرائیل را به دست آورده است".

این تهدیدات غیر قابل وصف به حدی است که در برخی خاطرات پیرامون سیدحسن نصرالله آمده است: در زمانی٬ عملیات تروریستی علیه دبیرکل حزب‎الله آنقدر افزایش یافته بود که وی شب‎ها چندین بار محل استراحت خود را تغییر می‎داده است.

سیدحسن‌ نصرالله همواره تحت شدیدترین تدابیر امنیتی به سر می‎برد و تقریباً تمام سخنرانی‎های وی به صورت ویدیو کنفرانس پخش می‎شود. اما این شخصیت محبوب جهان اسلام که سخنران مراسم دهه محرم ضاحیه در جنوب بیروت بود، در شب دهم و نیز روز عاشورا شخصاً در بین عزاداران حاضر شد و از نزدیک به سخنرانی پرداخت.

حضور دبیرکل حزب‌الله لبنان در جمع عزاداران حسینی در روز عاشورا و کیف همراه محافظ وی توجه ویژه کاربران شبکه های اجتماعی و بیشتر پایگاه‌های خبری را به دنبال داشت. کنجکاوی رسانه‌ها نتیجه بخش بود و در خبرها اعلام شد که کیف دست محافظ در واقع یک سپر تاشو ضدگلوله و بسیار پیشرفته است که در برابر هرنوع گلوله ای مقاومت دارد.

اما اینبار حقایقی منتشر نشده از شخص اول محافظان سید حسن نصرالله منتشر شد. این اطلاعات اگرچه کوتاه هستند ولی برای نخستین بار از سوی خبرگزاری ابنا منتشر شده است:

«ابوعلی جواد» داماد ـ شوهر دختر ـ دبیرکل حزب‌الله لبنان بوده و در بین 19 فرمانده ویژه، فرماندهی تمام آنان و محافظان ویژه را برعهده دارد بطوری‌که به وی لقب "سپر سید" داده‌اند.

ابوعلی حاضر است جان خود بدهد تا سیدحسن نصرالله آسیبی نبیند. سید نیز وی را بسیار دوست دارد و با وجود کم سن بودن، دبیرکل حزب‌الله به وی اعتماد کامل دارد.

محافظ اول سیدحسن نصرالله اصلا نمی‌خندد. خوش‌چهره و دارای سیمای کودکانه است

وی بسیار حرفه‌ای آموزش دیده و دوران آموزشی را مدت زیادی در پادگان‌های مخفی پشت‌سر گذاشته است.

داماد دبیرکل حزب‌الله از محبوبیت بالایی نزد مقاومت اسلامی و مردم لبنان قرار دارد و همچنین رسانه‌های رژیم صهیونیستی توجه ویژه ای به وی دارند.

"ابوعلی جواد" داماد سید حسن نصرالله

ابوعلی هیچوقت نمی‌خندد!

به ابوعلی لقب "سپر سید" داده‌اند

اعتماد دبیرکل حزب‌الله به ابوعلی

سیمای محافظ دبیرکل حزب‌الله

محبوبیت بالای محافظ نصرالله در لبنان

 ریاست واحد محافظان حزب‌الله برعهده ابوعلی داماد سید حسن نصرالله است

 


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

لطفآ مال مارو هم بگنجونین!

نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی: تایید هولوکاست را هم به توافقنامه با ایران اضافه کنید.

کارتونی از محمد علی رجبی

سجاد جعفری| فارس


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت