هیئت یاوران ولایت

محفـل رهروان ثارالله و شهدا

نشانه‌های خوشبین نبودن به مذاکرات در حال آشکار شدن است / ایران نقض قرار نمی‌کند؛ دشمنی‌ها با اصل ان

به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار هزاران نفر از مردم تبریز و شهرهای مختلف استان آذربایجان شرقی ضمن تشکر فراوان از آحاد ملت بزرگ ایران بخاطر نمایش شکوه و عظمت اقتدار ملی، در راهپیمایی 22 بهمن و جشن سی و پنج سالگی انقلاب اسلامی ، «استقامت و وحدت» را دو پیام اصلی راهپیمایی امسال دانستند و گفتند: ملت ایران در راهپیمایی 22 بهمن و در پاسخ به گستاخی، زیاده خواهی، بی ادبی و پررویی مقامات امریکایی حضوری متراکم تر و پرشورتر داشت و اعلام کرد، به هیچ وجه تسلیم زورگویی و باج خواهی امریکا نخواهد شد.


در این دیدار که در آستانه سی و ششمین سالگرد قیام تاریخی مردم تبریز در 29 بهمن سال 1356 برگزار شد، رهبر انقلاب اسلامی سخنان خود را با تشکر از حضور شورانگیزتر و گسترده تر مردم در راهپیمایی 22 بهمن امسال آغاز کردند.


حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: زبان از توصیف و تقدیر و تشکر از ملت بزرگ ایران عاجز است اما در درجه اول در مقابل خداوند متعال که محوِّل دلها و مقلِّب نیت ها و عزم ها است، سجده شکر بجا می آوریم و در درجه بعد از آحاد ملت ایران در سراسر کشور به دلیل ارائه چهره ای برجسته، شکوفنده، و زنده از انقلاب اسلامی در روز 22 بهمن، به جهانیان، صمیمانه تشکر می کنم.


ایشان سپس با اشاره به قیام تاریخی 29 بهمن مردم تبریز، این حادثه را دارای درسها و عبرتهای متعدد دانستند و افزودند: اولین درس قیام 29 بهمن، «نمایش ویژگی ها و خصلت های برجسته مردم تبریز و آذربایجان» بود.


رهبر انقلاب اسلامی خاطر نشان کردند: ایمان عمیق دینی، غیرت دینی، شجاعت، موقع شناسی و اقدام به هنگام، پیشرو و صف شکن بودن، و انجام کارهای نوآورانه در راه اهداف، خصلت های برجسته مردم تبریز و آذربایجان است، که حادثه 29 بهمن، آنها را مجسم کرد.


حضرت آیت الله خامنه ای، دومین درس قیام 29 بهمن را، «نشان دادن پیوستگی و ارتباط بخشها و اقوام مختلف کشور» برشمردند و گفتند: اقوام مختلف ایرانی، به واسطه حاکمیت ایران اسلامی، در زیر پرچم اسلام و نام زیبای ایران قرار گرفته اند و همه دارای پیوستگی و اتصال با یکدیگر هستند و این، همان نقطه ای است که بدخواهان ملت ایران، برروی آن متمرکز شده اند و می خواهند اقوام ایرانی را مقابل هم قرار دهند.


ایشان همه مردم و مسئولان را به هوشیاری در قبال این موضوع فراخواندند و خاطرنشان کردند: هیچگاه نباید پیام اتحاد و همدلی و همگامی قیام 29 بهمن از یاد برود.


رهبر انقلاب اسلامی، «معجزه اراده ملت» را پیام سوم قیام 29 بهمن تبریز دانستند و تأکید کردند: این قیام نشان داد که هیچ مانع و قدرت بزرگی نمی تواند در مقابل اراده راسخ یک ملت، مقاومت کند.


حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه به تحلیل چرایی حضور گسترده تر و پرشورتر مردم در راهپیمایی 22 بهمن امسال و پیام های این راهپیمایی پرداختند.


ایشان با اشاره به محاسبات و گزارش های نسبتاً دقیق افراد خبره از میزان حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن در سال های مختلف گفتند: براساس گزارش های کارشناسی و دقیق، جمعیت مردم در راهپیمایی امسال در سراسر کشور، متراکم تر از سال گذشته بود و این واقعیت نشان دهنده این است که جشن سالگرد انقلاب اسلامی، همانند خود انقلاب، پدیده ای بی نظیر است.


رهبر انقلاب اسلامی برگزاری جشن انقلاب اسلامی بوسیله مردم و در نقاط مختلف کشور و آن هم در سی و پنج سالگی انقلاب بر خلاف مراسم خشک و رسمی کشورهای دیگر را پدیده ای عجیب و شگفت آور خواندند و خاطرنشان کردند: برخلاف تبلیغات و تحلیل های غیرواقعی رسانه های بیگانه، اتاق های فکر آنها متوجه پیام این حضور و انگیزه و ایمان و همچنین شعارهای مردم می شوند.


حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: شعارهای مردم در راهپیمایی 22 بهمن حاوی دو پیام اصلی «استقامت و وحدت» بود.


ایشان در تبیین پیام استقامت و ایستادگی بر آرمانها گفتند: انقلاب اسلامی دارای «آرمانهای ایجابی» و «آرمانهای سلبی» است. آرمانهای ایجابی آن، عمل به تعالیم اسلام، تحقق عدالت اجتماعی، حضور مردمی در صحنه ها و حوادث مختلف، اقتصاد مستقل، فرهنگ غیروابسته و اصیلِ ایرانی – اسلامی، پناه دادن به مظلوم و مقابله با ظالم، پیشرفت کشور، برجستگی علمی، و پیش قدمی در اخلاق و معنویت است.


حضرت آیت الله خامنه ای، تسلیم نشدن در مقابل زورگویی و باج خواهی نظام سلطه را که مظهر آن امریکا است، آرمان سلبی انقلاب اسلامی خواندند و تأکید کردند: ملت ایران در 22 بهمن امسال اعلام کرد که تسلیم زورگویی و باج خواهی امریکا نخواهد شد.


ایشان با انتقاد از برخی تلاش ها برای معرفی یک چهره غیرواقعی از امریکا به مردم، گفتند: برخی افراد تلاش دارند با بزک کردن چهره امریکا، زشتی ها و خشونت ها و وحشت آفرینی ها را از این چهره بزدایند و دولت امریکا را دولتی علاقمند به مردم ایران و انسان دوست معرفی کنند، اما تلاش این افراد به نتیجه نخواهد رسید.


رهبر انقلاب اسلامی به سابقه سیاه دولت امریکا در مدت حداقل هشتاد سال اخیر اشاره کردند و افزودند: به راه انداختن جنگ های خونین و کشتار انسانهای بیگناه، حمایت از دیکتاتورهای ظالم در نقاط مختلف جهان، حمایت از تروریسم بین المللی، حمایت از تروریسم دولتی که مظهر آن رژیم جعلی، غاصب و جنایتکار صهیونیستی است، حمله به عراق و کشتار حداقل دهها هزار نفر از مردم، حمله به افغانستان، راه اندازی شرکت های آدم کشی و ترور همچون بلک واتر و راه اندازی گروههای تندروی تکفیری و حمایت از آنها، بخشی از سیاهه اعمال امریکا است.


حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: چگونه می توان این چهره زشت و جنایتکار را ، در مقابل ملت ایران، با بزک تغییر داد.


ایشان به سابقه اقدامات خصمانه دولت امریکا بر ضد ملت ایران نیز اشاره کردند و افزودند: ملت ایران از کودتای 28 مرداد سال 1332 تا سال 1357 و از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون همواره با خباثت ها، آزارها، توطئه ها و تحریم های امریکا مواجه بوده است که آخرین مورد آن حمایت وقاحت آمیز رئیس جمهور امریکا از فتنه گرانِ سال 88 بود و اخیراً هم بار دیگر اعلام حمایت کردند.


رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: این فهرست، تنها گوشه ای از بدکاری های دولت امریکا در قبال ملت ایران است که اکنون نیز ادامه دارد .


حضرت آیت الله خامنه ای با یادآوری سخنان خود در ابتدای امسال در مشهد مقدس گفتند: تصور برخی دولتمردان دولت قبلی و همچنین برخی دولتمردان دولت فعلی این است که اگر ما در قضیه هسته ای، با امریکا مذاکره کنیم، موضوع حل می شود. من هم به دلیل اصرار آنها بر مذاکره درخصوص موضوع هسته ای، گفتم مخالفتی ندارم اما همان موقع هم تاکید کردم که خوشبین نیستم.


ایشان افزودند: نشانه های خوشبین نبودن، اکنون در حال آشکار شدن است و دلیل بارز آن هم، اظهارات سخیف و توهین آمیز سناتورها و مقامات امریکایی بر ضد ملت ایران است.


رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: البته ملت ایران در راهپیمایی 22 بهمن امسال، پاسخ این اهانت ها را داد و به مقامات امریکایی تو دهنی زد.


حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: یکی از علت های حضور گسترده تر و پرشورتر ملت در راهپیمایی 22 بهمن، گستاخی، زیاده خواهی، بی ادبی و پررویی مقامات امریکایی بود که مردم با غیرت دینی خود به صحنه آمدند تا به دولت امریکا علام کنند که دچار اشتباه محاسبه نشود زیرا مردم در صحنه هستند.


ایشان افزودند: پیام ملت ایران در راهپیمایی 22 بهمن، به همه مسئولان و زحمت کشان اداره امور داخلی و خارجیکشور، این بود که ملت ایران ایستاده است و مسئولان نباید در مواجهه با دشمن، احساس ضعف کنند.


رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تأکید های مکرر قبلی خود مبنی بر اینکه موضوع هسته ای، بهانه ای بیش نیست، خاطرنشان کردند: اگر روزی بر فرض محال هم، موضوع هسته ای مطابق خواسته امریکا، حل شود، امریکاییها مسائل دیگر را پیش خواهند کشید، و اکنون نیز همه شاهد هستند که سخنگویان دولت امریکا از موضوعات حقوق بشر و توانایی موشکی و دفاعی ایران، سخن به میان می آورند.


حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: آیا امریکاییها واقعاً خجالت نمی کشند که نام حقوق بشر را می آورند زیرا هرکسی که در دنیا مدعی حقوق بشر باشد، امریکاییها با این همه فضاحت، نباید حتی اسم حقوق بشر را بر زبان بیاورند.


ایشان با اشاره به اقدامات خلاف حقوق بشر امریکا از جمله در زندان های گوانتانامو، و ابوغریب، کمک به تروریست های معروف جهان، و عهد شکنی ها و دروغ گویی ها افزودند: امریکاییها با این پرونده قطور و سیاه، باید از آوردن نام حقوق بشر، دچار شرم و حیاء شوند اما همچنان وقیحانه مدعی حقوق بشر هستند.


رهبر انقلاب اسلامی درخصوص مذاکرات هسته ای خاطرنشان کردند: کاری که وزارت امور خارجه و مسئولان دولتی درخصوص مذاکرات هسته ای آغاز کرده اند ادامه پیدا خواهد کرد و ایران نقض کننده کاری که شروع کرده است، نخواهد بود اما همه بدانند که دشمنی آمریکا با اصل انقلاب اسلامی و اسلام است و این دشمنی، با مذاکرات پایان نخواهد یافت.


حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: تنها راه علاج این دشمنی تکیه بر اقتدار ملی و توان داخلی و مستحکم تر کردن ساخت درونی کشور است.


ایشان با اشاره به ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی در آینده بسیار نزدیک، افزودند: راه حل مشکلات کشور، اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و تکیه به درون و چشم ندوختن به بیرون است.


رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به ثروتهای کم نظیرِ طبیعی و انسانی کشور بویژه ذخایر فراوان نفت و گاز و نیاز دنیا به ایران، خاطرنشان کردند: همه دیدند که کشورهای خارجی با مشاهده یک لبخند در ایران، برای حضور در کشور هجوم آوردند ، بنابراین امریکاییها نمی توانند برای همیشه برروی لجبازی خود مقاومت کنند و اگر ما بر توان خود تکیه کنیم، استقامت آنها در هم خواهد شکست.


حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: تا وقتی که چشم ما به دست دیگران یا به کاهش تحریم ها و یا اظهارات مقامات امریکایی دوخته شده باشد، به جایی نخواهیم رسید.


ایشان گفتند: من اصرار دارم که مسئولان به نیروی داخلی تکیه و به مردم اعتماد کنند تا این سرچشمه فیاض و تمام نشدنی در داخل، خروشان و فروزان و جوشان شود.


رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اگر این کار انجام شود، قطعاً همه درهای بسته باز خواهد شد و باید در همین مسیر حرکت و عمل کرد.


حضرت آیت الله خامنه ای در پایان گفتند: به توفیق الهی اهداف امریکا و استکبار جهانی نسبت به ملت ایران و نظام اسلامی شکست خواهد خورد و این ملت پیروزی خود را در مقابل چشم بدخواهان، جشن خواهد گرفت.


در ابتدای این دیدار آیت الله مجتهد شبستری نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز در سخنانی با گرامی داشت یاد و خاطره شهدای قیام 29 بهمن سال 56 در تبریز تأکید کرد: قیام 29 بهمن مردم تبریز حماسه ای بیاد ماندنی و تأثیرگذار بود که موجب رسوایی بیشتر رژیم ستمشاهی و استواری انقلاب اسلامی شد.



۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

باهوش‌ترین انسان در قید حیات جهان + عکس

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، به گزارش akpraise برخی انسانهای روی کره زمین قابلیت‌ها و استعدادهای منحصر به فردی دارند. آن‌ها از شش ماهگی شروع به صحبت کرده‌اند و تحصیلات خود را ده ساله به اتمام رسانده‌اند و در المپیادهای مختلف علمی موفق به کسب مدال طلا شده‌اند.

 
سایت akpraise فهرستی از باهوش‌ترین انسانهای جهان را معرفی نموده است.
 


وی در سن دو سالگی می‌توانست پیچیده‌ترین مسئله را حل کند و در سن 9 سالگی دوره ریاضیات دانشگاه را به اتمام رساند و در سن 13 سالگی موفق شد مدال طلای المپیاد جهانی را از آن خود کند.
 
او در 20 سالگی از دانشگاه پرینستون درجه دکترا گرفت و چهار سال پس از آن در دانشگاه کالیفرنیا وی عنوان پروفسورای ریاضی را دریافت کرد. تائو تاکنون بیش از 200 مقاله علمی در زمینه‌های متعدد نوشته است.

 منیع: باشگاه خبرنگاران


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

ضعیف شدن حافظه با نگاه کردن به زنان


این پژوهش جدید هلندی که یکی از محققان آن را بر روی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اجرا نموده، نشان می دهد که حضور زنان افسون گر و سخن گفتن با آن ها موجب تشویش فکری مردان شده و از میزان حافظه و فعالیت عقلی آن ها به طور گسترده ای می کاهد.

محققان بیان می دارند که هر چه زیبایی و افسون زن بیشتر باشد، تاثیر گذاری وی نیز بیشتر خواهد بود. محققان این اکتشاف را این گونه تفسیر نمودند که سلول های مغزی که وظیفه سازماندهی و ثبت اطلاعات را بر عهده دارند، با حضور زن و نگاه کردن و حرف زدن با او تحت تاثیر قرار می گیرند. در نتیجه این پژوهش بر روی موضوع جذابیت و افسون گری و خود نمایی متمرکز شد و بدین نتیجه رسید که مرد با نگاه کردن به سوی زن آرایش نموده، تمرکزش را از دست می دهد و توانایی تمرکز حواس خود را حد اقل در زمان نگاه کردن و مدت کوتاهی پس از آن تا از بین رفتن تاثیر نگاه، نخواهد داشت.

شاید حالا درک کنیم که چرا خداوند متعال ما را به فرو گرفتن چشم امر نموده و می فرماید: {‏قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ ‏} ۳۰ نور. یعنی: به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را فرو گیرند، و عورتهای خویشتن را مصون دارند. این برای ایشان زیبنده‌تر و محترمانه‌تر است. بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهند آگاه است.

‏به فرمایش خالق مهربان بنگرید که دستور خود را با صیغه (‏قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ) به خاطر وجود مبارک رسول الله صلی الله علیه و سلم در بین ما بیان می دارد و گویی که در هر لحظه ما را به فرو گرفتن چشمانمان امر می کند! خداوند در این فرمایش خود که پیامبر صلی الله علیه و سلم را نیز شامل نموده به ما پند می دهد که سیرت زیبا و اخلاق پیامبر را متذکر شویم و دریابیم که وی هرگز از روی شهوت به زنی نگاه نمی کرد.

و به این عبارت فوق العاده بنگرید که: (ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ)!

نگاه کردن به زن فکر و عقل را فاسد نموده و سلول های مغزی را مختل می کند و عملیات فکری درون مغز را مشوش می سازد، اما زمانی که انسان نگاه کردن به این محرمات را پایان می دهد، در حقیقت مغزش با بیشترین هماهنگی کار می کند و توانایی تمرکز صحیح را به آسانی به دست می آورد.

بار دیگر بنگرید که چگونه خداوند این آیه بزرگ را با این کلامش که: (إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ) پایان می دهد! برای این که مراقبت خود را از ما در هر لحظه یادآوری نماید، پس او می فرماید: {یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ} ۱۹ غافر. (‏خداوند از دزدانه نگاه کردن چشمها و از رازی که سینه‌ها در خود پنهان می‌دارند، آگاه است.) و این بهترین روش درمانی است. چنان که روانشناسان بر این باورند که احساس مراقبت خارجی برای انسان، می تواند او را از ارتکاب کارهای نادرست بازدارد.

همچنین بنگرید که الله تعالی چگونه این آیه را با امر بر فرو گرفتن چشم (یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ) و حفظ شرمگاه (وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ) آغاز نموده! و این برای این است که خداوند می خواهد هر شبهه و یا کاری را که به فاحشه می انجامد از ما دور سازد. پس نگاه اولین قدم برای ارتکاب کارهای حرام است و انسان زمانی که چشمش را فرو می گیرد، در حقیقت شیرینی و لذت فوق العاده ای را احساس می کند. و این همان چیزی است که پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را به ما خبر داده. هنگامی که می فرماید: نگاه تیری از تیرهای شیطان است و کسی که آن را از ترس خداوند ترک کند، خداوند نوری را جایگزین آن می کند که شیرینی اش را در قلبش احساس می کند… سبحان الله!

در آخر می خواهم این نکته را برای شما یادآور شوم که تعدادی از محققان مسلمان پژوهشی را در رابطه با تاثیر نگاه حرام و تداوم آن انجام دادند و بدین نتیجه رسیدند که نگاه کردن به زن بیماری های بسیاری را بر جای می گذارد که در راس آن می توان به گرفتگی عروق که نتیجه هیجان وارده بعد از نگاه می باشد اشاره نمود. و همچنین فشار خون و اختلالات روانی را که تنها در زمان پیری به وجود می آیند به بار می آورد و نیز بیماری های دیگری از این قبیل بیماری ها.

یقینا خداوند می خواهد ما را پاک نموده و تزکیه کند و برای این است که فرمود: {وَاللّهُ یُرِیدُ أَن یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَیُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِیلُواْ مَیْلاً عَظِیماً} ۲۷ نساء. یعنی: خداوند می‌خواهد توبه شما را بپذیرد (و به سوی طاعت و عبادت برگردید و از لوث گناهان پاک و پاکیزه گردید) و کسانی که به دنبال شهوات راه می‌افتند، می‌خواهند که (از حق دور شوید و به سوی باطل بگرائید و از راه راست) خیلی منحرف گردید (تا همچون ایشان شوید).

نکته: در حقیقت پژوهش ها نشان دادند که تاثیر زن آرایش کرده بسیار بیشتر از زن عادی است و در این جا شاید درک کنیم که چرا اسلام خودنمایی را برای زن حرام نموده، بلکه پیامبر صلی الله علیه و سلم یقینا زن را از خودآرایی بر حذر داشته و خبر داده که او بوی بهشت هم به مشامش نمی رسد، مگر  این که به سوی خداوند متعال باز گردد و توبه کند. و در حدیثی پیامبر صلی الله علیه و سلم ما را خبر می دهد که خود آرایی و افسون گری و خارج شدن زنان به صورت (کاسیات عاریات مائلات ممیلات) یعنی: «زنانی که پوشیده‌اند و (در عین حال) برهنه‌اند، و زنانی که به طرف مردها تمایل پیدا می‌کنند و مردها را به طرف خود جذب می‌کنند» از نشانه های قیامت است. پس با وجود این موارد هنگامی که اثری از آثار خودنمایی را چه از طریق رسانه ها، یا در خیابان و محل کار می بینیم بهتر است چه برخوردی داشته باشیم؟! در آن زمان شایسته است دستور الهی را به یاد داشته باشیم که: {‏قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ ‏} ۳۰ نور. یعنی: به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را فرو گیرند، و عورتهای خویشتن را مصون دارند. این برای ایشان زیبنده‌تر و محترمانه‌تر است. بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهند آگاه است.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

ضعیف شدن حافظه با نگاه کردن به زنان


این پژوهش جدید هلندی که یکی از محققان آن را بر روی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اجرا نموده، نشان می دهد که حضور زنان افسون گر و سخن گفتن با آن ها موجب تشویش فکری مردان شده و از میزان حافظه و فعالیت عقلی آن ها به طور گسترده ای می کاهد.

محققان بیان می دارند که هر چه زیبایی و افسون زن بیشتر باشد، تاثیر گذاری وی نیز بیشتر خواهد بود. محققان این اکتشاف را این گونه تفسیر نمودند که سلول های مغزی که وظیفه سازماندهی و ثبت اطلاعات را بر عهده دارند، با حضور زن و نگاه کردن و حرف زدن با او تحت تاثیر قرار می گیرند. در نتیجه این پژوهش بر روی موضوع جذابیت و افسون گری و خود نمایی متمرکز شد و بدین نتیجه رسید که مرد با نگاه کردن به سوی زن آرایش نموده، تمرکزش را از دست می دهد و توانایی تمرکز حواس خود را حد اقل در زمان نگاه کردن و مدت کوتاهی پس از آن تا از بین رفتن تاثیر نگاه، نخواهد داشت.

شاید حالا درک کنیم که چرا خداوند متعال ما را به فرو گرفتن چشم امر نموده و می فرماید: {‏قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ ‏} ۳۰ نور. یعنی: به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را فرو گیرند، و عورتهای خویشتن را مصون دارند. این برای ایشان زیبنده‌تر و محترمانه‌تر است. بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهند آگاه است.

‏به فرمایش خالق مهربان بنگرید که دستور خود را با صیغه (‏قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ) به خاطر وجود مبارک رسول الله صلی الله علیه و سلم در بین ما بیان می دارد و گویی که در هر لحظه ما را به فرو گرفتن چشمانمان امر می کند! خداوند در این فرمایش خود که پیامبر صلی الله علیه و سلم را نیز شامل نموده به ما پند می دهد که سیرت زیبا و اخلاق پیامبر را متذکر شویم و دریابیم که وی هرگز از روی شهوت به زنی نگاه نمی کرد.

و به این عبارت فوق العاده بنگرید که: (ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ)!

نگاه کردن به زن فکر و عقل را فاسد نموده و سلول های مغزی را مختل می کند و عملیات فکری درون مغز را مشوش می سازد، اما زمانی که انسان نگاه کردن به این محرمات را پایان می دهد، در حقیقت مغزش با بیشترین هماهنگی کار می کند و توانایی تمرکز صحیح را به آسانی به دست می آورد.

بار دیگر بنگرید که چگونه خداوند این آیه بزرگ را با این کلامش که: (إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ) پایان می دهد! برای این که مراقبت خود را از ما در هر لحظه یادآوری نماید، پس او می فرماید: {یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ} ۱۹ غافر. (‏خداوند از دزدانه نگاه کردن چشمها و از رازی که سینه‌ها در خود پنهان می‌دارند، آگاه است.) و این بهترین روش درمانی است. چنان که روانشناسان بر این باورند که احساس مراقبت خارجی برای انسان، می تواند او را از ارتکاب کارهای نادرست بازدارد.

همچنین بنگرید که الله تعالی چگونه این آیه را با امر بر فرو گرفتن چشم (یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ) و حفظ شرمگاه (وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ) آغاز نموده! و این برای این است که خداوند می خواهد هر شبهه و یا کاری را که به فاحشه می انجامد از ما دور سازد. پس نگاه اولین قدم برای ارتکاب کارهای حرام است و انسان زمانی که چشمش را فرو می گیرد، در حقیقت شیرینی و لذت فوق العاده ای را احساس می کند. و این همان چیزی است که پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را به ما خبر داده. هنگامی که می فرماید: نگاه تیری از تیرهای شیطان است و کسی که آن را از ترس خداوند ترک کند، خداوند نوری را جایگزین آن می کند که شیرینی اش را در قلبش احساس می کند… سبحان الله!

در آخر می خواهم این نکته را برای شما یادآور شوم که تعدادی از محققان مسلمان پژوهشی را در رابطه با تاثیر نگاه حرام و تداوم آن انجام دادند و بدین نتیجه رسیدند که نگاه کردن به زن بیماری های بسیاری را بر جای می گذارد که در راس آن می توان به گرفتگی عروق که نتیجه هیجان وارده بعد از نگاه می باشد اشاره نمود. و همچنین فشار خون و اختلالات روانی را که تنها در زمان پیری به وجود می آیند به بار می آورد و نیز بیماری های دیگری از این قبیل بیماری ها.

یقینا خداوند می خواهد ما را پاک نموده و تزکیه کند و برای این است که فرمود: {وَاللّهُ یُرِیدُ أَن یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَیُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِیلُواْ مَیْلاً عَظِیماً} ۲۷ نساء. یعنی: خداوند می‌خواهد توبه شما را بپذیرد (و به سوی طاعت و عبادت برگردید و از لوث گناهان پاک و پاکیزه گردید) و کسانی که به دنبال شهوات راه می‌افتند، می‌خواهند که (از حق دور شوید و به سوی باطل بگرائید و از راه راست) خیلی منحرف گردید (تا همچون ایشان شوید).

نکته: در حقیقت پژوهش ها نشان دادند که تاثیر زن آرایش کرده بسیار بیشتر از زن عادی است و در این جا شاید درک کنیم که چرا اسلام خودنمایی را برای زن حرام نموده، بلکه پیامبر صلی الله علیه و سلم یقینا زن را از خودآرایی بر حذر داشته و خبر داده که او بوی بهشت هم به مشامش نمی رسد، مگر  این که به سوی خداوند متعال باز گردد و توبه کند. و در حدیثی پیامبر صلی الله علیه و سلم ما را خبر می دهد که خود آرایی و افسون گری و خارج شدن زنان به صورت (کاسیات عاریات مائلات ممیلات) یعنی: «زنانی که پوشیده‌اند و (در عین حال) برهنه‌اند، و زنانی که به طرف مردها تمایل پیدا می‌کنند و مردها را به طرف خود جذب می‌کنند» از نشانه های قیامت است. پس با وجود این موارد هنگامی که اثری از آثار خودنمایی را چه از طریق رسانه ها، یا در خیابان و محل کار می بینیم بهتر است چه برخوردی داشته باشیم؟! در آن زمان شایسته است دستور الهی را به یاد داشته باشیم که: {‏قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ ‏} ۳۰ نور. یعنی: به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را فرو گیرند، و عورتهای خویشتن را مصون دارند. این برای ایشان زیبنده‌تر و محترمانه‌تر است. بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهند آگاه است.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

شهادت «جعفرخان» در سه متری تونل تروریست‌ها + تصاویر ناب از فرمانده دلاور اسلام


گروه جهاد و مقاومت مشرقاین افتخار را دارد تا در سلسله مطالبی تحت عنوان"فاتحان قله های غرب"به معرفی تصویری شهدایی بپردازد که تحت عنوان نیروهای ویژه سپاه (صابرین) یک سال قبل در نبردی شجاعانه با کفتارهای جدایی طلب ایران در منطقه شمال غرب کشور و ارتفاعات جاسوسان جنگیدند و در آخر کار، با پیکری خونین به دیدار سید شهیدان رفتند.
***
شهید محمد جعفرخانیدر میان شهدای صابرین که در درگیری با تروریست های ضدانقلاب در شمال غرب کشور به شهادت رسید، شاید درخشان‌ترین این ستاره ها باشد که بسیاری از شهدای صابرین از نیروهای او محسوب می شدند.
این فرمانده شهید سال گذشته در درگیری با گروهک تروریستی پژاک در ارتفاعات جاسوسان به شهادت رسید تا پس از یک دوره مجاهدت 33 ساله در راه اسلام، بالاترین دستمزد و پاداش را گرفته باشد.


آنطور که گفته شده، شهید محمد جعفرخانی، تقریباً 15 روز اول ماه رمضان سال قبل را در کنار خانواده می ماند تا شاید جبران 30 سال دوری از آنها را جبران کرده باشد.

 

با پایان آخرین دیدار، به جبهه های شمال غرب رفته و آخرین پیام برای همسرش را در روز عید فطر می فرستد.
دو روز بعد این سردار عاشورایی سپاه اسلام در ارتفاعات غرب آرام می گیرد.
از سردار شهید جعفرخانی سه فرزند (یک دختر و دو پسر) به یادگار مانده است.
***
 شهید محمد جعفرخانی در منطقه به "جعفر خان" معروف بود و به عنوان فرمانده‌ای گره‌گشا، کسی بود که در عرصه هشت سال دفاع مقدس هم نقش آفرین بود و حتی در آن دوران از دلاور مردانی بود که از اروند رود عبور کرد.
این شهید بزرگوار کسی بود که در منطقه شیخ محمد، شلمچه، خیبر و ... در نقاطی که کسی انتظار نداشت، دلاورانه حاضر می‌شد و این روزها نیز با این سن و سال تکاوری نبود که تنها لباس تکاوری پوشیده باشد بلکه فرماندهی بود که با ایمان و افتخار سرافرازانه در میدان دفاع از نظام و انقلاب حرکت کرد و در درگیری با نیروهای تروریستی به شهادت رسید..
جعفر خان شهیدی است که در سه متری!! تونل تروریست‌ها به شهادت رسید، تروریست‌هایی که به لحاظ تجهیزات و دستگاه‌های ارتباطی از سوی آمریکا مجهز شده‌اند.

(راوی: سردار عبدالله عراقی، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه)
 
تو خواب دیدم که یه پارچه سفید رو سرم انداختند درحالیکه گریه نمی کردم ولی اشکامو از صورتم پاک کردن، دوباره پارچه را انداختن رو صورتم تمام بدنم لرزه گرفت یه دفعه ازخواب بلندشدم و نمازصبح راخوندم. دیگه خوابم نبرد تا صبح رو پله نشستم، دم در رفتم، توحیاط گشتم، باخودم به طور خود به خود زمزمه می کردم: "خدایا برای محمد داره اتفاقی می افته که من اینطوری شدم؟"  به خودم میگفتم که این چه حرفیه که من میزنم. دیگر نتوانستم بخوابم، تا صبح منتظر بودم انگار یه جوری دلم خبرمیداد که پسرم شهید میشه و صبح همون روز بهمون خبر دادن که پسرم زخمی شده ولی دلم گفت که شهید شده ...
(راوی: مادر شهید)
 
چند ماه پیش از شهادت، خدا توفیق داد اسم من و جعفر خان برای سفر حج در آمد. او گفت من بدون همسرم نمیروم. کار همسرانمان هم جور شد و عازم شدیم.
ازش پرسیدم وقتی کعبه را دیدی از خدا چه خواستی؟
گفت: از خدا خواستم تا جایی که می توانم از دشمنان بکشم و خودم هم شهید شوم.
در همان روز اول، همه کاروان علاقه خاصی به جعفرخان پیدا کرده بودند. یک پیرمرد بود که اصرار داشت بداند ما کارمان چیست. به هر بهانه ای می پرسید شما دو تا چه کاره اید؟
آخرش من به شوخی گفتم: من پیمانکار ساختمانی هستم و جعفر خان هم بناست! چند ماهی از شهادت جعفر خان گذشته بود که یک نفر زنگ زد به گوشی ام. صدایش می لرزید. حاجی همسفرمان بود: بی انصاف! تو که گفتی جعفرخان بنّاست! هق هق گریه می کرد...
(راوی: همرزم شهید)

 
بعد از عملیات که من بشدت مجروح شده بودم برای پیگیری بحث جانبازیم بهم زنگ زدن تا بیام پیگیر امورم بشم. اول که نمیومدم اما بعدا به اصرار و زور یکی از بچه ها منو آوردن برای پیگیری.
آمدم دیدم از 54 ترکشی که توی بدنم هست 20 تا از اونا رو لحاظ کردن و حتی مجروحیت اعصاب و روانم رو به حساب نگرفتند و بهم جمعا 9 درصد جانبازی دادن!
خیلی ناراحت شدم برگه اعتراض گرفتم که پر کنم. آمدم یگان و رفتم آسایشگاه خوابیدم.
جعفر خان آمد بخوابم گفت فلانی ولش کن اجرتو با اون چیزی که خدا برات اینجا مقدر کرده عوض نکن اصلا دیگر هم نمیخواد پیگیرش بشی.
از خواب که بیدارم شدم. برگه اعتراضم رو پاره کردم و گفتم دستور جعفر خانه...

(راوی: همرزم شهید)
 
چون برادرمن شهید شده بود، به من می گفت خوش بحالت که برادرت شهید شده. من 33سال هست که به اسلام خدمت می کنم و 8 سال درجنگ جنگیدم ولی شهید نشدم، من لیاقت شهید شدن یا سعادت شهید شدن را ندارم.
الان دیگه به قشنگترین آرزوش رسیده.
به همراه مادر و دخترم آن روز به امامزاده داود در قزوین رفته بودیم. که از طرف همکار ایشان با بنده تماس گرفتند و خبر زخمى شدنش را دادند. من گفتم، محال است که ایشان زخمى شده باشد، حاجى شهید شده است.
دخترم ناراحت شد اما گفتم که به من الهام شده است. از آنجا سریع ماشین گرفتیم و به منزل آمدم که بعد یقین پیدا کردیم که ایشان شهید شده است. لحظه سختى بود. اگر چه ایشان بسیار کم در بین ما بودند اما حضور ایشان خود یک دنیا مى ارزید. آن وقتها انتظار داشتم که ایشان آخر هفته را به منزل مى آمدند و نبودشان، اندکى جبران مى شود. اما الان دیگر نباید منتظر باشم و دیگر
آخر هفته، بوى دیدارشان را نمى دهد...
(راوی: همسر شهید)
 
 
 
 
در کنار سردار شهید نورعلی شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمین سپاه که به دست گروهک تروریستی ریگی در منطقه پیشین سیستان وبلوچستان به شهادت رسید
 
 
 
 
 
در کنار شهید علی پرورش از شهدای صابرین در منطقه شمال غرب
 
 
 


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

ساواکی‌های شاه این بار سر از "بحرین" در آوردند/از 36 ساعت شکنجه مستمر تا تجاوز به اعضای خانواده

بحرین/ در حال ویرایشگروه بین‌الملل مشرق -

آنچه در زیر می‌آید، بیان گوشه‌ای از مظلومیت این انقلاب است. مطلب زیر داستان شکنجه، آزار و اذیت و مظلومیت "قاسم بداح"، هماهنگ کننده "جمعیت خانواده ‌های شهدای بحرین" است که مدتی است، در زندان‌ های رژیم آل خلیفه به سر می‌برد.





قبضه جلاد: شکنجه در عیان‌‌ترین و آشکارترین شکل آن از سال 2011

آنگونه که طرف‌‌های حقوقی و نزدیکان خانواده قاسم بداح تاکید می‌‌کنند، از زمانی ‌که وی پای به اتاق تاریک بازجویی گذاشت، با سیلی از فحش‌‌ها و ناسزاها به ویژه به طایفه شیعیان بحرین مواجه شد.

بحرین/ در حال ویرایش

او را با شلاق و میله‌های آهنین مورد ضرب و شتم قرار داده و کاملا برهنه کردند. سپس به او تعرض و تهدید به تجاوز کردند. او را تهدید کردند که به همسرش و اعضای خانواده‌‌اش تجاوز می‌‌کنند و چنان گلویش را فشردند که نفسش به شماره افتاد.

بیش از 36 ساعت مستمر را تحت شکنجه گذراند. بازداشت و شکنجه وی ظهر روز پنج شنبه 21 نوامبر آغاز و بعد از ظهر جمعه 22 نوامبر متوقف شد. همه اینها به این دلیل صورت گرفت، تا وی را وادار به اعتراف به اتهامات خطرناکی کنند، اما او تن به این اعتراف‌‌ها نداد.

جلادان به وی گفتند که تمام آنچه برسر او می‌آید، به دلیل عضویت وی در جمعیت خانواده‌‌های شهدای بحرین است که بر قصاص قاتلان فرزندانشان تاکید می‌‌کنند.



بحرین/ در حال ویرایش

پدران شهدا: موجودیت سیاسی مستقل



خانواده‌های شهدا و نزدیکان آنها خواهان قصاص فرزندان خود هستند. بیش از 2 سال است که از انتشار گزارش کمیته حقیقت‌یاب بحرین می‌گذرد، گزارشی که در آن آشکارا توصیه شده، مسئولانی که در شکنجه و آزار و اذیت معارضان بحرینی دست داشتند، باید مورد باز خواست و محاکمه قرار گیرند، اما نتیجه این توصیه آن شد که همه این قاتلان و شکنجه‌گران تبرئه شدند، نه کسی آنها را بازخواست کرد و نه از سمت و منصبشان برکنار شدند، بلکه مسئولان بلند پایه تشویق و ارتقای رتبه داده شدند تا همچنان به قتل و کشتار و شکنجه و آزار و اذیت خود ادامه دهند.

برای حادثه شهادت شهید علی بداح که فاجعه مصیبت ‌باری به شمار می‌ آمد، هیچ ‌گاه پرونده تحقیقی گشوده نشد. پیکر تکه تکه و استخوان‌های شکسته و صورت چاک چاک خورده‌اش، هیچ‌ گاه نتوانست وجدان مسئولان بحرینی را بیدار کند و این وجدان‌ها را نه تنها بیدار نکرد که موجب شد تا پس از آن این جنایات به خط مشی مسئولان نظام در 2 سال گذشته تبدیل شود.
روندی که نظام دردمنش آل‌خلیفه برای تکفیر جنایات وحشیانه‌‌اش در پیش گرفت، بیانگر اصرار و پافشاری فزاینده این نظام در ادامه جنایات خویش است. در واقع نظام آل‌خلیفه به جای گرفتن جانب انصاف در قبال خانواده‌‌های شهدا و قصاص قاتلان آنها، خط مشی انتقام از آنها را پیش گرفته است.

بحرین/ در حال ویرایش

سه برادر شهید "هانی عبد العزیز" در بازداشت حکومت بحرین به سرمی‌برند. پدر شهید محمود ابو تاکی و پدر شهید علی الشیخ نیز در بازداشت رژیم آل‌خلیفه قرار دارند. پیشتر نیز بسیاری از خانواده‌‌های شهدا به خاطر پیشینه فعالیت‌‌های سیاسی‌اشان در معرض بازداشت و آزار و اذیت قرار داشتند، مانند پدر شهید احمد اسماعیل که همچنان در تمام راهپیمایی‌‌ها و تظاهرات‌‌ها دوربین فرزند شهیدش در دست مشارکت دارد. نمونه‌های چنین پدارانی در بحرین بسیارند، پدر شهید علی المؤمن و برادرش، پدر شهید علی مشیمع، پدر شهید سید هاشم، پدر شهید علی الصددی، پدر هید یوسف موالی و پسر عمویش.



در 8 نوامبر گذشته جمعیت خانواده‌های شهدای بحرین برسر مزارهای شهدای 14 فوریه بحرین پرچم‌ هایی با عنوان "یا لثارات الحسین" نصب کردند.در مقبره جزیره ستره "قاسم بداح" سخنرانی و تاکید کرد، خانواده‌های شهدای بحرین هیچ گفت‌وگو و مذاکره‌ای را نمی‌‌پذیرند و قاتلان فرزندان خود را قصاص خواهند کرد.

بحرین/ در حال ویرایش

پیگرد داخل بیمارستان السلمانیه



عناصر امنیتی بداح را در بیمارستان السلمانیه تحت پیگرد و تعقیب قرار دادند، اما او با خروج از درب پشتی به سمت خودروش دوید، اما یکباره دید که در مقابلش 2 خودرو ایستاده‌اند که در آن نیروهای امنیتی نظام با لباس‌‌های غیرنظامی نشسته بودند. تلاش کردند، با تهدید سلاح او را دستگیر کنند. اما او به سمت شرق بیمارستان دوید.

بحرین/ در حال ویرایش

هنگامی که به منطقه "مفروشات سیتی" در نزدیکی بیمارستان رسید، یک دستگاه خودرو جیپ مشکی انتظارش را می‌‌کشید. او را تحت پیگرد قرار داد. چاره‌‌ای جز بازگشت به بیمارستان نیافت، اما در آنجا نگهبانان بیمارستان انتظار او را در نزدیکی شعبه بانک ملی بحرین در کنار نیروهای امنیتی می‌‌کشیدند. او را دوره کردند تا امکان فرار از منطقه پیدا نکند. او را گرفتند. دست‌ها و چشم‌‌هایش را بستند و تا جایی که می‌‌توانستند، در برابر انظار دیگران او را مورد ضرب و شتم قرار دادند.


بحرین/ در حال ویرایشسازمان تروریستی که از طرف‌های خارجی تامین می‌‌شود

قاسم بداح می‌‌‌دانست که در پس این بازداشت،‌ شکنجه‌‌ها و آزارها و اذیت‌ های بسیاری قرار می‌گیرد، به همین دلیل تلاش می‌کرد، به هر طریق ممکن فرار کند، اما در قبضه جلاد افتاد. او را تا سر حد مرگ شکنجه کردند، 2 روز را بداح در دایره تحقیقات جنایی تحت شکنجه و شلاق شکنجه‌گران سپری کرد. پس از آن به زندان "الحوض الجاف"، بند 2 منتقل شد و در آنجا کسانی را یافت که التیام دهنده زخم‌‌هایش بودند.

هنگامی‌که شکنجه‌های وحشیانه‌اش به پایان رسید و بعد از تماس‌‌های بسیار و بی‌شمار فعالان حقوق بشر بحرینی با صلیب سرخ جهانی به بداح اجازه داده شد تا اولین تماس خود با خانواده‌‌اش را بگیرد، صدایش ضعیف و بسیار آرام بود.

هدف از تمام شکنجه‌‌هایی که به بداح داده شد، اعتراف وی به دست داشتن در برخی بمبگذاری‌ها در بحرین، عضویت در جمعیتی تروریستی که از طرف‌‌های خارجی تامین مالی می‌‌شود و مد نظر در اینجا بالطبع جمعیت خانواده‌‌های شهدای بحرین بود، هم چنین اعتراف به عضویت در جریان اسلامی "الوفاء"، ارتباط با "ائتلاف جوانان 14 فوریه"، نگهداری بمب‌‌های مولوتوف، اداره گروه‌‌ها و مجموعه‌‌های میدانی، پناه دادن به افراد تحت پیگرد دستگاه‌‌های امنیتی، درمان و مداوای مجروحان انقلاب، قاچاق دارو و غیره بود.


نقض مستمر قانون، ممانعت از حضور وکیل بداح در جلسات دادرسی

بداح، معنای ایستادگی و مقاومت را مجسم کرد. او نه در برابر شکنجه‌گرانش سر فرود آورد و نه اعتراف کرد. تمام تلاش‌های مزدوران نظام تنها به این منتهی شد که تنها توانستند، اتهام شرکت در راهپیمایی و تجمع علیه نظام را بر وی ثابت کنند.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

خانم ورزشکار ایرانی با سربند پرچم آمریکا! / اینجا ورزشگاه آزادی + تصویر

خانم ورزشکار ایرانی با سربند پرچم آمریکا! / اینجا ورزشگاه آزادی


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

اعتراض شدید سید مجید بنی‌فاطمه به فیلم رستاخیز احمدرضا درویش

به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ سید مجید بنی فاطمه، از مداحان مشهور کشور در یادداشتی نسبت به فیلم «رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش که درباره عاشوراست واکنش نشان داد. این یادداشت به شرح زیر است:

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یارب الحسینعلیه‌السلام، بحق الحسین‌علیه‌السلام، اشف صدر الحسین‌علیه‌السلام، به ظهور الحجه‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف یا رب الحجه‌عجل‌الله‌، بحق الحجه‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، اشف صدر الحجه‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، به ظهور الحجه‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف

 

گاهی سکوت جایز نیست... به همین دلیل برخود لازم دیدم در واکنش به ساخت و اکران فیلم «رستاخیز» در جشنواره 32 فجر نکاتی را یادآور شوم.

 

 

اگرچه پیش از این سابقه خوبی از آقای احمدرضا درویش در سینمای دفاع مقدس کشورمان در ذهن داریم و او را با فیلم های خوبش در این حوزه می شناسیم اما ماجرای کربلا و واقعه عاشورا جای تعارف و رودرواسی نیست. به همین دلیل بعد از اکران و تحسین ِ تاسف انگیز فیلم «رستاخیز» در جشنواره فجر تصمیم گرفتم چند خطی بدون تعارف در مورد این فیلم ِ پُر اشکال بنویسم.

 

پرداختن به مسائل دینی و اعتقادی از طریق هنر کار حساس و پیچیده ای است. این پیچیدگی و حساسیت وقتی دو چندان می شود که یک اثر هنری به سراغ واقعه انسان ساز و فراموش نشدنی عاشورا می رود. در مورد حساسیت این موضوع همین بس که همه علمای بزرگ ما تا به امروز هر روایتی را که می خواهند نقل کنند، آن را دقیق و بررسی شده بیان می کنند تا مبادا تحریفی در این مورد صورت بگیرد یا داستان به گونه دیگری روایت شود.

 

حال سوال این جاست که سازندگان فیلم «رستاخیز» با چه کسانی برای ساخت این فیلم مشورت کرده اند و از چه مشاوران و متخصصان دینی و تاریخی استفاده کرده اند که خروجی این اثر تا این اندازه با اصل تاریخ در تضاد است و در بسیاری از موارد به سمت تحریف واقعه عاشورا رفته است؟ آیا نباید برای هرکاری به سراغ متخصص آن رفت؟ آقای درویش و دوستانشان تا به حال ارباب مقاتل حضرت سیدالشهداعلیه‌السلام را خوانده اند؟ اگر خوانده اند این چه برداشتی است که در «رستاخیز» ارائه داده اند ؟ اگر هم نخوانده اند که کار بسیار اشتباهی کرده اند که بدون مطالعه به سراغ ساخت چنین فیلمی آمده اند...

 

 

مثلاً آیا هیچ عقل سلیمی به این موضوع رای می دهد که در آن معرکه و میدان جنگ بساط عشق زمینی یک مرد به یک زن پهن شود که در این فیلم شاهد آن هستیم؟ کجای تاریخ نوشته شده که عشق پسر حضرت حر(ع) به یکی از زنان کاروان سیدالشهداعلیه‌السلام باعث پیوستن او به سپاه حق شده است؟ ( این موضوع نوعی توهین نیز به حضرت حر(ع) می باشد. در جایی که وهب مسیحی که یکی- دو شب از ازدواجش نگذشته، با دیدن امام حسین‌علیه‌السلام دین خود را تغییر می دهد و همراه با همسر و مادرش با حضرت عازم کربلا می شود....) متاسفانه در این فیلم سینمایی آنطور نشان داده شده که بیشتر از آنکه پسر حرعلیه‌السلام جذب عشق اباعبدالله‌علیه‌السلام شود به خاطر عشق زمینی خود به سمت سپاه آل الله‌علیه‌السلام کشیده شده که جای تامل و تاسف دارد!

 

به نظر می رسد آقای درویش که پیش از این سابقه درخشانی در حوزه سینما، مخصوصاً سینمای دفاع مقدس از خود به یادگار گذاشته بستر خوبی را برای به تصویر کشیدن تخیلات خود انتخاب نکرده است. کربلا و واقعه عاشورا جای نمایش ذهنیات خود نیست. همه چیز این واقعه به صورت دقیق در کتب مربوطه روایت شده است و این موضوع جایی برای اشتباه باقی نمی گذارد. کار ما به کجا رسیده که فیلمسازان ارزشی ما به این سمت و سو کشیده می شوند و چنین آثاری می سازند!

 

 

اما این تمام ماجرا نیست و متاسفانه شاهد اتفاقات ناگوار دیگری نیز در این فیلم سینمایی هستیم. یک سوال ساده و البته مهم از آقای درویش دارم. برادر عزیز، آیا در مورد سریال «مختارنامه» و بحث های مرتبط با نشان دادن چهره حضرت ابوفاضل‌علیه‌السلام نظر آیت الله وحید خراسانی و علما، مراجع دیگر و مردم به گوش شما نرسیده است...؟ شما نمی توانید بگویید که ما این بحث ها را نشنیده ایم! ما هم نمی توانیم در مقابل این مسائل سکوت کنیم آقای درویش! چرا طوری برخورد می کنید که گویی پنبه در گوش خود کرده اید؟ بی تفاوتی تا کجا؟ فکر نمی کنید بهتر است این جرات را به خودمان ندهیم که در مورد هر مساله ای کار خودمان را انجام دهیم؟ اینگونه موضوعات مسائلی است که یا نباید به سمت آن رفت یا اگر آن را دستمایه ساخت فیلم قرار دادید باید قواعد آن را به خوبی رعایت کنید... چطور جرات کردید تصویر حضرت عباس‌علیه‌السلام، حضرت علی اکبرعلیه‌السلام و... را در فیلم خود نشان دهید؟ بالاتر از همه این ها چطور این حق را به خود دادید که صدای حضرت زینب‌سلام‌الله‌علیها را شبیه سازی کنید؟ گستاخی تا کجا؟

 

 

سینما محملی است برای به تصویر کشیدن دغدغه های اجتماعی، فرهنگی و ارزشی که می تواند باعث رشد و تعالی یک جامعه باشد و سینماگران در این مسیر وظیفه بسیار سنگین و البته خطیری بر دوش دارند و به همین جهت هم هست که کار این عزیزان بسیار ارزشمند و مهم تلقی می شود. بنده نیز با هنرهای نمایشی به خصوص سینما غریبه نیستم و با سختی های آن آشنایم و می دانم که همه بزرگان سینما قابل احترام هستند اما واقعاً جای تعجب است که چطور این فیلم با این همه اشکال تاریخی از سوی هیات داوران جشنواره فجر صاحب سیمرغ بهترین فیلم شده است. در حالی که شنیده هایم حکایت از آن دارد که نه مخاطب عام و نه منتقدین سینما اقبالی به این فیلم نشان نداده اند، اهدای این جایزه به این فیلم پُر اشکال چه توجیه و منطقی دارد؟ تا آنجا که می دانم مبلغ بسیار زیادی هم برای ساخت این فیلم سینمایی هزینه شده است. مبلغی که قرار بوده صرف فیلمی شود که پیام آور ارزش های حادثه کربلا باشد اما در عمل چنین اتفاقی رخ نداده... در روزگاری که بهاییت و وهابیت میلیاردها تومان و دلار برای تخریب اعتقادات شیعه هزینه می کنند، چه تاسف بار است که در کشور شیعه ایران فیلمی ساخته شود که با حقیقت عاشورا و امام حسین‌علیه‌السلام فاصله زیادی دارد.

 

 

البته انشالله آقای احمدرضا درویش قصد تحریف تاریخ و لطمه زدن به این واقعه تاریخی را نداشته و زحمت خود را کشیده است اما واقعیت این است که مشاهده چنین فیلمی با این اشکالات تاریخی از کارگردان خوش نامی چون احمدرضا درویش دردناک تر است.

 

وقتی نمی توانیم اثری در خور ِ شان واقعه عاشورا بسازیم، بیاییم و برای امام حسین‌علیه‌السلام‌ فیلم نسازیم! چه اصراری داریم تصورات مردمی که از کودکی با امام حسین‌علیه‌السلامخو گرفته اند را با تخیلات خود تخریب کنیم؟ اجازه دهیم مردم در خلوت خود، با مطالعه تاریخ و پای منبرها حادثه کربلا را برای خود تصویر کنند و معرفت خود را با مطالعه زندگینامه و کتب خاصی که در مورد ائمه‌علیهم‌السلام به رشته تحریر در آمده بالا ببرند نه با فیلم های شما!

 

در پایان جا دارد از سازندگان فیلم «شیار 143» که تصویر درستی از رشادت های مادران شهدا ارائه داده اند تشکر و قدردانی نمایم و همچنین به سرکار خانم مریلا زارعی تبریک عرض کنم و از ایشان بابت کار ارزشمندی که در مراسم اختتامیه در مورد تقدیر از مادران شهدا انجام دادند تشکر نمایم.

سید مجید بنی فاطمه

 

بهمن 92

 

منبع: فرهنگ نیوز


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

اعتراض شدید سید مجید بنی‌فاطمه به فیلم رستاخیز احمدرضا درویش

به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ سید مجید بنی فاطمه، از مداحان مشهور کشور در یادداشتی نسبت به فیلم «رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش که درباره عاشوراست واکنش نشان داد. این یادداشت به شرح زیر است:

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یارب الحسینعلیه‌السلام، بحق الحسین‌علیه‌السلام، اشف صدر الحسین‌علیه‌السلام، به ظهور الحجه‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف یا رب الحجه‌عجل‌الله‌، بحق الحجه‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، اشف صدر الحجه‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، به ظهور الحجه‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف

 

گاهی سکوت جایز نیست... به همین دلیل برخود لازم دیدم در واکنش به ساخت و اکران فیلم «رستاخیز» در جشنواره 32 فجر نکاتی را یادآور شوم.

 

 

اگرچه پیش از این سابقه خوبی از آقای احمدرضا درویش در سینمای دفاع مقدس کشورمان در ذهن داریم و او را با فیلم های خوبش در این حوزه می شناسیم اما ماجرای کربلا و واقعه عاشورا جای تعارف و رودرواسی نیست. به همین دلیل بعد از اکران و تحسین ِ تاسف انگیز فیلم «رستاخیز» در جشنواره فجر تصمیم گرفتم چند خطی بدون تعارف در مورد این فیلم ِ پُر اشکال بنویسم.

 

پرداختن به مسائل دینی و اعتقادی از طریق هنر کار حساس و پیچیده ای است. این پیچیدگی و حساسیت وقتی دو چندان می شود که یک اثر هنری به سراغ واقعه انسان ساز و فراموش نشدنی عاشورا می رود. در مورد حساسیت این موضوع همین بس که همه علمای بزرگ ما تا به امروز هر روایتی را که می خواهند نقل کنند، آن را دقیق و بررسی شده بیان می کنند تا مبادا تحریفی در این مورد صورت بگیرد یا داستان به گونه دیگری روایت شود.

 

حال سوال این جاست که سازندگان فیلم «رستاخیز» با چه کسانی برای ساخت این فیلم مشورت کرده اند و از چه مشاوران و متخصصان دینی و تاریخی استفاده کرده اند که خروجی این اثر تا این اندازه با اصل تاریخ در تضاد است و در بسیاری از موارد به سمت تحریف واقعه عاشورا رفته است؟ آیا نباید برای هرکاری به سراغ متخصص آن رفت؟ آقای درویش و دوستانشان تا به حال ارباب مقاتل حضرت سیدالشهداعلیه‌السلام را خوانده اند؟ اگر خوانده اند این چه برداشتی است که در «رستاخیز» ارائه داده اند ؟ اگر هم نخوانده اند که کار بسیار اشتباهی کرده اند که بدون مطالعه به سراغ ساخت چنین فیلمی آمده اند...

 

 

مثلاً آیا هیچ عقل سلیمی به این موضوع رای می دهد که در آن معرکه و میدان جنگ بساط عشق زمینی یک مرد به یک زن پهن شود که در این فیلم شاهد آن هستیم؟ کجای تاریخ نوشته شده که عشق پسر حضرت حر(ع) به یکی از زنان کاروان سیدالشهداعلیه‌السلام باعث پیوستن او به سپاه حق شده است؟ ( این موضوع نوعی توهین نیز به حضرت حر(ع) می باشد. در جایی که وهب مسیحی که یکی- دو شب از ازدواجش نگذشته، با دیدن امام حسین‌علیه‌السلام دین خود را تغییر می دهد و همراه با همسر و مادرش با حضرت عازم کربلا می شود....) متاسفانه در این فیلم سینمایی آنطور نشان داده شده که بیشتر از آنکه پسر حرعلیه‌السلام جذب عشق اباعبدالله‌علیه‌السلام شود به خاطر عشق زمینی خود به سمت سپاه آل الله‌علیه‌السلام کشیده شده که جای تامل و تاسف دارد!

 

به نظر می رسد آقای درویش که پیش از این سابقه درخشانی در حوزه سینما، مخصوصاً سینمای دفاع مقدس از خود به یادگار گذاشته بستر خوبی را برای به تصویر کشیدن تخیلات خود انتخاب نکرده است. کربلا و واقعه عاشورا جای نمایش ذهنیات خود نیست. همه چیز این واقعه به صورت دقیق در کتب مربوطه روایت شده است و این موضوع جایی برای اشتباه باقی نمی گذارد. کار ما به کجا رسیده که فیلمسازان ارزشی ما به این سمت و سو کشیده می شوند و چنین آثاری می سازند!

 

 

اما این تمام ماجرا نیست و متاسفانه شاهد اتفاقات ناگوار دیگری نیز در این فیلم سینمایی هستیم. یک سوال ساده و البته مهم از آقای درویش دارم. برادر عزیز، آیا در مورد سریال «مختارنامه» و بحث های مرتبط با نشان دادن چهره حضرت ابوفاضل‌علیه‌السلام نظر آیت الله وحید خراسانی و علما، مراجع دیگر و مردم به گوش شما نرسیده است...؟ شما نمی توانید بگویید که ما این بحث ها را نشنیده ایم! ما هم نمی توانیم در مقابل این مسائل سکوت کنیم آقای درویش! چرا طوری برخورد می کنید که گویی پنبه در گوش خود کرده اید؟ بی تفاوتی تا کجا؟ فکر نمی کنید بهتر است این جرات را به خودمان ندهیم که در مورد هر مساله ای کار خودمان را انجام دهیم؟ اینگونه موضوعات مسائلی است که یا نباید به سمت آن رفت یا اگر آن را دستمایه ساخت فیلم قرار دادید باید قواعد آن را به خوبی رعایت کنید... چطور جرات کردید تصویر حضرت عباس‌علیه‌السلام، حضرت علی اکبرعلیه‌السلام و... را در فیلم خود نشان دهید؟ بالاتر از همه این ها چطور این حق را به خود دادید که صدای حضرت زینب‌سلام‌الله‌علیها را شبیه سازی کنید؟ گستاخی تا کجا؟

 

 

سینما محملی است برای به تصویر کشیدن دغدغه های اجتماعی، فرهنگی و ارزشی که می تواند باعث رشد و تعالی یک جامعه باشد و سینماگران در این مسیر وظیفه بسیار سنگین و البته خطیری بر دوش دارند و به همین جهت هم هست که کار این عزیزان بسیار ارزشمند و مهم تلقی می شود. بنده نیز با هنرهای نمایشی به خصوص سینما غریبه نیستم و با سختی های آن آشنایم و می دانم که همه بزرگان سینما قابل احترام هستند اما واقعاً جای تعجب است که چطور این فیلم با این همه اشکال تاریخی از سوی هیات داوران جشنواره فجر صاحب سیمرغ بهترین فیلم شده است. در حالی که شنیده هایم حکایت از آن دارد که نه مخاطب عام و نه منتقدین سینما اقبالی به این فیلم نشان نداده اند، اهدای این جایزه به این فیلم پُر اشکال چه توجیه و منطقی دارد؟ تا آنجا که می دانم مبلغ بسیار زیادی هم برای ساخت این فیلم سینمایی هزینه شده است. مبلغی که قرار بوده صرف فیلمی شود که پیام آور ارزش های حادثه کربلا باشد اما در عمل چنین اتفاقی رخ نداده... در روزگاری که بهاییت و وهابیت میلیاردها تومان و دلار برای تخریب اعتقادات شیعه هزینه می کنند، چه تاسف بار است که در کشور شیعه ایران فیلمی ساخته شود که با حقیقت عاشورا و امام حسین‌علیه‌السلام فاصله زیادی دارد.

 

 

البته انشالله آقای احمدرضا درویش قصد تحریف تاریخ و لطمه زدن به این واقعه تاریخی را نداشته و زحمت خود را کشیده است اما واقعیت این است که مشاهده چنین فیلمی با این اشکالات تاریخی از کارگردان خوش نامی چون احمدرضا درویش دردناک تر است.

 

وقتی نمی توانیم اثری در خور ِ شان واقعه عاشورا بسازیم، بیاییم و برای امام حسین‌علیه‌السلام‌ فیلم نسازیم! چه اصراری داریم تصورات مردمی که از کودکی با امام حسین‌علیه‌السلامخو گرفته اند را با تخیلات خود تخریب کنیم؟ اجازه دهیم مردم در خلوت خود، با مطالعه تاریخ و پای منبرها حادثه کربلا را برای خود تصویر کنند و معرفت خود را با مطالعه زندگینامه و کتب خاصی که در مورد ائمه‌علیهم‌السلام به رشته تحریر در آمده بالا ببرند نه با فیلم های شما!

 

در پایان جا دارد از سازندگان فیلم «شیار 143» که تصویر درستی از رشادت های مادران شهدا ارائه داده اند تشکر و قدردانی نمایم و همچنین به سرکار خانم مریلا زارعی تبریک عرض کنم و از ایشان بابت کار ارزشمندی که در مراسم اختتامیه در مورد تقدیر از مادران شهدا انجام دادند تشکر نمایم.

سید مجید بنی فاطمه

 

بهمن 92

 

منبع: فرهنگ نیوز


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

ترسناک‌ترین ژست برای عکس + تصاویر


به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، قبل از گرفتن عکس همیشه سعی داریم بهترین شکل را داشته باشید تا عکسی که قراراست عمری خاطره‌های ما را به دوش بکشد بهترین حالت ممکن باشد. ژست عکس نیز یکی از نکاتی است که بسیاری روی آن حساسیت ویژه‌ای دارند.

 

 «کریل اورشیکن» یک عکاس جوان اهل روسیه است ولی راهی بسیار خاص و ترسناک را برای حرفه خود انتخاب کرده است زیرا عکس‌هایی که او می‌اندازد همگی در خطرناک‌ترین نقاط و با ترسناک‌ترین ژست‌ها همراه است.

 

 

او سبک عکاسی خود را با یک ورزش به نام آویزان شدن درآمیخته است تا یک متد جدید را در عکسبرداری ابداع کرده باشد. او برای عکاسی معمولا از نقاط خطرناکی مانند پشت بام ساختمان‌های بلند آویزان می‌شود و سپس عکس از او گرفته می‌شود.

 

این جوان در مورد کار خود می‌گوید: «همه با دیدن تصاویر ابتدا آن‌ها را کار رایانه و فتوشاپ می‌دانند اما تمام تصاویر واقعا گرفته شده است برای برخی از آن‌ها حتی مجبور به اجاره بالگرد شده‌ایم.» این ورزش عجیب از سال 2012 میان جوانان روس طرفدار پیدا کرده است و چند کشته هم حاصل آن تا به امروز بوده است.

 

 

 

 

 

منبع: باشگاه خبرنگاران


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

ترسناک‌ترین ژست برای عکس + تصاویر


به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، قبل از گرفتن عکس همیشه سعی داریم بهترین شکل را داشته باشید تا عکسی که قراراست عمری خاطره‌های ما را به دوش بکشد بهترین حالت ممکن باشد. ژست عکس نیز یکی از نکاتی است که بسیاری روی آن حساسیت ویژه‌ای دارند.

 

 «کریل اورشیکن» یک عکاس جوان اهل روسیه است ولی راهی بسیار خاص و ترسناک را برای حرفه خود انتخاب کرده است زیرا عکس‌هایی که او می‌اندازد همگی در خطرناک‌ترین نقاط و با ترسناک‌ترین ژست‌ها همراه است.

 

 

او سبک عکاسی خود را با یک ورزش به نام آویزان شدن درآمیخته است تا یک متد جدید را در عکسبرداری ابداع کرده باشد. او برای عکاسی معمولا از نقاط خطرناکی مانند پشت بام ساختمان‌های بلند آویزان می‌شود و سپس عکس از او گرفته می‌شود.

 

این جوان در مورد کار خود می‌گوید: «همه با دیدن تصاویر ابتدا آن‌ها را کار رایانه و فتوشاپ می‌دانند اما تمام تصاویر واقعا گرفته شده است برای برخی از آن‌ها حتی مجبور به اجاره بالگرد شده‌ایم.» این ورزش عجیب از سال 2012 میان جوانان روس طرفدار پیدا کرده است و چند کشته هم حاصل آن تا به امروز بوده است.

 

 

 

 

 

منبع: باشگاه خبرنگاران


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

فرمانده سایبری جدید آمریکا: جنگ‌های آینده در اینترنت خواهد بود + تصویر


گروه جنگ نرم مشرق-از چند روز پیش،مایکل راجرز به عنوان رئیس جدید سازمان جنجالی ماه‌های اخیر آمریکا یعنی آژانس امنیت ملیNSAبرگزیده شد تا بدین ترتیب از این پس، او فرمانده سایبری آمریکا را بر عهده گیرد.

او جایگزین کیت الکساندر می‌شود که از ماه آینده بازنشسته خواهد شد. الکساندر در دوره مدیریتی خود بدترین بحران جاسوسی در آمریکا را که ناشی از افشاگری‌های ادوارد اسنودن درباره عملیات‌های آژانس امنیت ملی بود، تجربه کرد.

راجرز فعالیت خود در ارتش آمریکا را به عنوان یک سرباز زمینی دریایی آغاز کرد اما بعدها با گذراندن دوره‌های تخصصی امنیت اطلاعات مخابراتی و جنگ‌های سایبری توانست در این عرصه، در ارتش بالا بیایید.

شاید مهمترین نکته‌ای که درباره تفکرات فرمانده سایبری جدید آمریکا باید دانست این است که او معتقد است آینده جنگ‌ها در فضای اینترنت خواهد بود.

جنگ‌های آینده، در اینترنت خواهد بود + عکس // در حال ویرایش

مایکل راجرز، فرمانده جدید NSA

او در فوریه 2013 در مصاحبه با مجله فناوری اطلاعات نظامیMilitary Information Technologyمی‌گوید: «به شبکه(اینترنت)‌ باید به عنوان یک سیستم تسلیحاتی نگاه کرد و ما باید به مبارزه برای حفظ برتری خود در فضای سایبری ادامه دهیم که طبعا سبب تفوق ما در چهار عرصه جنگی دریا، هوا، زمین و فضا خواهد شد.» او نه تنها معتقد است که فضای سایبری پنجمین عرصه جنگی در آینده خواهد بود، بلکه تاکید دارد که پنتاگون باید در تربیت جنگاوران فضای سایبری، سرمایه‌گذاری کند.»

راجرز گفته است: «ما باید نیروی آموزش‌دیده خود در زمینه فضای سایبری و آشنا به جدیدترین فناوری‌ها و پیشرفت‌ها در این عرصه را گسترش دهیم تا بتوانیم مبارزه سایبری در هر نقطه از جهان را عملیاتی کنیم.»


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

خانم ورزشکار ایرانی با سربند پرچم آمریکا! / اینجا ورزشگاه آزادی + تصویر

خانم ورزشکار ایرانی با سربند پرچم آمریکا! / اینجا ورزشگاه آزادی


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

فرمانده سایبری جدید آمریکا: جنگ‌های آینده در اینترنت خواهد بود + تصویر


گروه جنگ نرم مشرق-از چند روز پیش،مایکل راجرز به عنوان رئیس جدید سازمان جنجالی ماه‌های اخیر آمریکا یعنی آژانس امنیت ملیNSAبرگزیده شد تا بدین ترتیب از این پس، او فرمانده سایبری آمریکا را بر عهده گیرد.

او جایگزین کیت الکساندر می‌شود که از ماه آینده بازنشسته خواهد شد. الکساندر در دوره مدیریتی خود بدترین بحران جاسوسی در آمریکا را که ناشی از افشاگری‌های ادوارد اسنودن درباره عملیات‌های آژانس امنیت ملی بود، تجربه کرد.

راجرز فعالیت خود در ارتش آمریکا را به عنوان یک سرباز زمینی دریایی آغاز کرد اما بعدها با گذراندن دوره‌های تخصصی امنیت اطلاعات مخابراتی و جنگ‌های سایبری توانست در این عرصه، در ارتش بالا بیایید.

شاید مهمترین نکته‌ای که درباره تفکرات فرمانده سایبری جدید آمریکا باید دانست این است که او معتقد است آینده جنگ‌ها در فضای اینترنت خواهد بود.

جنگ‌های آینده، در اینترنت خواهد بود + عکس // در حال ویرایش

مایکل راجرز، فرمانده جدید NSA

او در فوریه 2013 در مصاحبه با مجله فناوری اطلاعات نظامیMilitary Information Technologyمی‌گوید: «به شبکه(اینترنت)‌ باید به عنوان یک سیستم تسلیحاتی نگاه کرد و ما باید به مبارزه برای حفظ برتری خود در فضای سایبری ادامه دهیم که طبعا سبب تفوق ما در چهار عرصه جنگی دریا، هوا، زمین و فضا خواهد شد.» او نه تنها معتقد است که فضای سایبری پنجمین عرصه جنگی در آینده خواهد بود، بلکه تاکید دارد که پنتاگون باید در تربیت جنگاوران فضای سایبری، سرمایه‌گذاری کند.»

راجرز گفته است: «ما باید نیروی آموزش‌دیده خود در زمینه فضای سایبری و آشنا به جدیدترین فناوری‌ها و پیشرفت‌ها در این عرصه را گسترش دهیم تا بتوانیم مبارزه سایبری در هر نقطه از جهان را عملیاتی کنیم.»


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

ساواکی‌های شاه این بار سر از "بحرین" در آوردند/از 36 ساعت شکنجه مستمر تا تجاوز به اعضای خانواده

بحرین/ در حال ویرایشگروه بین‌الملل مشرق -

آنچه در زیر می‌آید، بیان گوشه‌ای از مظلومیت این انقلاب است. مطلب زیر داستان شکنجه، آزار و اذیت و مظلومیت "قاسم بداح"، هماهنگ کننده "جمعیت خانواده ‌های شهدای بحرین" است که مدتی است، در زندان‌ های رژیم آل خلیفه به سر می‌برد.





قبضه جلاد: شکنجه در عیان‌‌ترین و آشکارترین شکل آن از سال 2011

آنگونه که طرف‌‌های حقوقی و نزدیکان خانواده قاسم بداح تاکید می‌‌کنند، از زمانی ‌که وی پای به اتاق تاریک بازجویی گذاشت، با سیلی از فحش‌‌ها و ناسزاها به ویژه به طایفه شیعیان بحرین مواجه شد.

بحرین/ در حال ویرایش

او را با شلاق و میله‌های آهنین مورد ضرب و شتم قرار داده و کاملا برهنه کردند. سپس به او تعرض و تهدید به تجاوز کردند. او را تهدید کردند که به همسرش و اعضای خانواده‌‌اش تجاوز می‌‌کنند و چنان گلویش را فشردند که نفسش به شماره افتاد.

بیش از 36 ساعت مستمر را تحت شکنجه گذراند. بازداشت و شکنجه وی ظهر روز پنج شنبه 21 نوامبر آغاز و بعد از ظهر جمعه 22 نوامبر متوقف شد. همه اینها به این دلیل صورت گرفت، تا وی را وادار به اعتراف به اتهامات خطرناکی کنند، اما او تن به این اعتراف‌‌ها نداد.

جلادان به وی گفتند که تمام آنچه برسر او می‌آید، به دلیل عضویت وی در جمعیت خانواده‌‌های شهدای بحرین است که بر قصاص قاتلان فرزندانشان تاکید می‌‌کنند.



بحرین/ در حال ویرایش

پدران شهدا: موجودیت سیاسی مستقل



خانواده‌های شهدا و نزدیکان آنها خواهان قصاص فرزندان خود هستند. بیش از 2 سال است که از انتشار گزارش کمیته حقیقت‌یاب بحرین می‌گذرد، گزارشی که در آن آشکارا توصیه شده، مسئولانی که در شکنجه و آزار و اذیت معارضان بحرینی دست داشتند، باید مورد باز خواست و محاکمه قرار گیرند، اما نتیجه این توصیه آن شد که همه این قاتلان و شکنجه‌گران تبرئه شدند، نه کسی آنها را بازخواست کرد و نه از سمت و منصبشان برکنار شدند، بلکه مسئولان بلند پایه تشویق و ارتقای رتبه داده شدند تا همچنان به قتل و کشتار و شکنجه و آزار و اذیت خود ادامه دهند.

برای حادثه شهادت شهید علی بداح که فاجعه مصیبت ‌باری به شمار می‌ آمد، هیچ ‌گاه پرونده تحقیقی گشوده نشد. پیکر تکه تکه و استخوان‌های شکسته و صورت چاک چاک خورده‌اش، هیچ‌ گاه نتوانست وجدان مسئولان بحرینی را بیدار کند و این وجدان‌ها را نه تنها بیدار نکرد که موجب شد تا پس از آن این جنایات به خط مشی مسئولان نظام در 2 سال گذشته تبدیل شود.
روندی که نظام دردمنش آل‌خلیفه برای تکفیر جنایات وحشیانه‌‌اش در پیش گرفت، بیانگر اصرار و پافشاری فزاینده این نظام در ادامه جنایات خویش است. در واقع نظام آل‌خلیفه به جای گرفتن جانب انصاف در قبال خانواده‌‌های شهدا و قصاص قاتلان آنها، خط مشی انتقام از آنها را پیش گرفته است.

بحرین/ در حال ویرایش

سه برادر شهید "هانی عبد العزیز" در بازداشت حکومت بحرین به سرمی‌برند. پدر شهید محمود ابو تاکی و پدر شهید علی الشیخ نیز در بازداشت رژیم آل‌خلیفه قرار دارند. پیشتر نیز بسیاری از خانواده‌‌های شهدا به خاطر پیشینه فعالیت‌‌های سیاسی‌اشان در معرض بازداشت و آزار و اذیت قرار داشتند، مانند پدر شهید احمد اسماعیل که همچنان در تمام راهپیمایی‌‌ها و تظاهرات‌‌ها دوربین فرزند شهیدش در دست مشارکت دارد. نمونه‌های چنین پدارانی در بحرین بسیارند، پدر شهید علی المؤمن و برادرش، پدر شهید علی مشیمع، پدر شهید سید هاشم، پدر شهید علی الصددی، پدر هید یوسف موالی و پسر عمویش.



در 8 نوامبر گذشته جمعیت خانواده‌های شهدای بحرین برسر مزارهای شهدای 14 فوریه بحرین پرچم‌ هایی با عنوان "یا لثارات الحسین" نصب کردند.در مقبره جزیره ستره "قاسم بداح" سخنرانی و تاکید کرد، خانواده‌های شهدای بحرین هیچ گفت‌وگو و مذاکره‌ای را نمی‌‌پذیرند و قاتلان فرزندان خود را قصاص خواهند کرد.

بحرین/ در حال ویرایش

پیگرد داخل بیمارستان السلمانیه



عناصر امنیتی بداح را در بیمارستان السلمانیه تحت پیگرد و تعقیب قرار دادند، اما او با خروج از درب پشتی به سمت خودروش دوید، اما یکباره دید که در مقابلش 2 خودرو ایستاده‌اند که در آن نیروهای امنیتی نظام با لباس‌‌های غیرنظامی نشسته بودند. تلاش کردند، با تهدید سلاح او را دستگیر کنند. اما او به سمت شرق بیمارستان دوید.

بحرین/ در حال ویرایش

هنگامی که به منطقه "مفروشات سیتی" در نزدیکی بیمارستان رسید، یک دستگاه خودرو جیپ مشکی انتظارش را می‌‌کشید. او را تحت پیگرد قرار داد. چاره‌‌ای جز بازگشت به بیمارستان نیافت، اما در آنجا نگهبانان بیمارستان انتظار او را در نزدیکی شعبه بانک ملی بحرین در کنار نیروهای امنیتی می‌‌کشیدند. او را دوره کردند تا امکان فرار از منطقه پیدا نکند. او را گرفتند. دست‌ها و چشم‌‌هایش را بستند و تا جایی که می‌‌توانستند، در برابر انظار دیگران او را مورد ضرب و شتم قرار دادند.


بحرین/ در حال ویرایشسازمان تروریستی که از طرف‌های خارجی تامین می‌‌شود

قاسم بداح می‌‌‌دانست که در پس این بازداشت،‌ شکنجه‌‌ها و آزارها و اذیت‌ های بسیاری قرار می‌گیرد، به همین دلیل تلاش می‌کرد، به هر طریق ممکن فرار کند، اما در قبضه جلاد افتاد. او را تا سر حد مرگ شکنجه کردند، 2 روز را بداح در دایره تحقیقات جنایی تحت شکنجه و شلاق شکنجه‌گران سپری کرد. پس از آن به زندان "الحوض الجاف"، بند 2 منتقل شد و در آنجا کسانی را یافت که التیام دهنده زخم‌‌هایش بودند.

هنگامی‌که شکنجه‌های وحشیانه‌اش به پایان رسید و بعد از تماس‌‌های بسیار و بی‌شمار فعالان حقوق بشر بحرینی با صلیب سرخ جهانی به بداح اجازه داده شد تا اولین تماس خود با خانواده‌‌اش را بگیرد، صدایش ضعیف و بسیار آرام بود.

هدف از تمام شکنجه‌‌هایی که به بداح داده شد، اعتراف وی به دست داشتن در برخی بمبگذاری‌ها در بحرین، عضویت در جمعیتی تروریستی که از طرف‌‌های خارجی تامین مالی می‌‌شود و مد نظر در اینجا بالطبع جمعیت خانواده‌‌های شهدای بحرین بود، هم چنین اعتراف به عضویت در جریان اسلامی "الوفاء"، ارتباط با "ائتلاف جوانان 14 فوریه"، نگهداری بمب‌‌های مولوتوف، اداره گروه‌‌ها و مجموعه‌‌های میدانی، پناه دادن به افراد تحت پیگرد دستگاه‌‌های امنیتی، درمان و مداوای مجروحان انقلاب، قاچاق دارو و غیره بود.


نقض مستمر قانون، ممانعت از حضور وکیل بداح در جلسات دادرسی

بداح، معنای ایستادگی و مقاومت را مجسم کرد. او نه در برابر شکنجه‌گرانش سر فرود آورد و نه اعتراف کرد. تمام تلاش‌های مزدوران نظام تنها به این منتهی شد که تنها توانستند، اتهام شرکت در راهپیمایی و تجمع علیه نظام را بر وی ثابت کنند.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

شهیدی که بعد از ۱۶ سال پیکرش سالم برگشت

به گزارش خبرگزاری بسیج، مهم نیست در برج های لوکس زندگی کنی یا در دور افتاده ترین نقطه شهر و یا حتی روستا؛ مهم نیست کدام مدرسه درس خوانده باشی؛ تفاوت با دیگران را باید در یک ایمان الهی و باور به خدا جست که گاهی آن نوجوان ساکن در روستا را راهی جبهه می کند اما دیگری جا می ماند.

در طول سال های دفاع مقدس بسیاری از رزمندگان از نقاط مختلف روستاهای کشور عازم مناطق عملیاتی شدند، برخی بازگشتند و برخی نیز هنوز مادران منتظری را در همان روستا ها دارند که شاید در هیچ برنامه و همایش و جشنواره ای هم مورد تجلیل قرار نگرفته اند.حتی شاید تاکنون کاروانی از شهدای گمنام را از روستایشان عبور نداده اند تا این مادران انتظار با تصاویر فرزندانشان به دنبال تابوت به راه بیافتند.



شهید حسن دهقان زاده متولد دوم تیرماه سال 46 در روستای پهنایی از توابع شهرستان قائن است که در عملیات والفجر شرکت و در منطقه فکه به فیض شهادت نائل شده است.

از نحوه اعزام فرزندتان به جبهه بگویید؟



چند ساله بود که به جبهه رفت؟





خیر، حسن شانزده سال مفقود بود، چند سال بعد از شهادتش، چند تا استخوان آوردند و به من گفتند این حسن شماست ولی من قبول نمیکردم، میگفتم این جنازه رو ببرید، این حسن من نیست، من هر وقت حسن بیاد، خودم میام دنبالش.

وقتی جنازه شهید را برایتان آوردند چه احساسی داشتید؟

شب قبلی که میخواستند جنازه را برای ما بیاورند، فرزندم را در خواب دیدم، جمعیت زیادی برای تشییع جنازهاش جمع شده بودند، روی دستها بود، یک لحظه کنار خودم دیدمش و به من گفت: مادر من دارم میآیم، روز بعد هم من به بسیج رفتم، همه تعجب کرده بودند که من از کجا فهمیدم، خلاصه شانزده سال بعد از شهادت حسن، جنازه پسرم سالم آمد، فقط سیاه شده بود.

محل و نحوه شهادت فرزندتان چگونه بود؟

پسرم در عملیات والفجر شرکت و در منطقه فکه به شهادت رسید. حسن برای عملیات به منطقه فکه رفته بود، فکه توسط عراقیها اشغال شده بود، یک تیر به پهلوش اصابت میکند و باعث مجروح شدنش میشود، به دلیل نبود امکانات پزشکی و تنگی وقت، برای بردنش به پشت جبهه در همانجا شهید میشود و فرماندهاش برای اینکه جنازهاش روی زمین نماند، فوری همان جا دفنش میکند.

چگونه از شهادت دانش آموز شهیدتان باخبر شدید؟

از همرزمهایش که میپرسیدم از حسن خبری دارید؟ میگفتند ما اطلاعی نداریم، پدرش میخواست به منطقه جنگی برود و از او خبر بگیرد، وقتی هم که شهید شد کسی خبر شهادتش را به ما نداد، شب شهادتش به خوابم آمد، با همان لباسهای جبهه بود، پهلوش رو گرفته بود چون از پهلویش خون میآمد، به من گفت: مادر، زخمی شدم، بدوز! من هم به او گفتم، پسرم من که یاد ندارم شکمت را بدوزم، به من گفت: مگر نگفتم بیاید کنار پرستارهای جبهه بایستید و کمکشان کنید، تا یک چیزی هم یاد بگیرید؟ تا اینکه روزی که خبر شهادتش آمد، خبر بین مردم پخش شده بود ولی به من چیزی نمیگفتند، تا بالاخره پدرش موضوع را فهمید.

چه کسی خبر شهادت حسنآقا را به شما داد؟

پدرش خبر شهادت حسن را به من داد، گفت که فرماندهاش همانجا دفنش کرده و امکان آوردن جنازهاش نیست.

شیرین ترین خاطرهای که از فرزندتان به یاد دارید چیست؟

در مدتی که به جبهه میرفت سه بار برای مرخصی برگشت، هر سه بار هم پدرش را تشویق کرد که گوسفندی بکشد و مردم رو دعوت کند، میگفت میخواهد با این کار مردم تشویق بشوند تا به جبهه بیایند.

 فرزند شما وصیت نامهای داشته است؟

بله او وصیتنامهای نوشته بود که در قسمتی از وصیتنامهاش نوشته "میروم تا به ندای پیامبرگونه اماممان لبیک گویم و با اندک توانی که دارم با کفار بجنگم که نمونه بارز باطل در این زمان هستند"، مادرم! از تو میخواهم که از خبر شهادتم صبور باشی و اشک نریزی و لباس عزا نپوشی، پدرم! میدانم آنقدر ایمان داری که از رفتن من به جبهه ناراحت نباشی و در شنیدن خبر شهادتم به سوگ ننشین.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

شهیدی که بعد از ۱۶ سال پیکرش سالم برگشت

به گزارش خبرگزاری بسیج، مهم نیست در برج های لوکس زندگی کنی یا در دور افتاده ترین نقطه شهر و یا حتی روستا؛ مهم نیست کدام مدرسه درس خوانده باشی؛ تفاوت با دیگران را باید در یک ایمان الهی و باور به خدا جست که گاهی آن نوجوان ساکن در روستا را راهی جبهه می کند اما دیگری جا می ماند.

در طول سال های دفاع مقدس بسیاری از رزمندگان از نقاط مختلف روستاهای کشور عازم مناطق عملیاتی شدند، برخی بازگشتند و برخی نیز هنوز مادران منتظری را در همان روستا ها دارند که شاید در هیچ برنامه و همایش و جشنواره ای هم مورد تجلیل قرار نگرفته اند.حتی شاید تاکنون کاروانی از شهدای گمنام را از روستایشان عبور نداده اند تا این مادران انتظار با تصاویر فرزندانشان به دنبال تابوت به راه بیافتند.



شهید حسن دهقان زاده متولد دوم تیرماه سال 46 در روستای پهنایی از توابع شهرستان قائن است که در عملیات والفجر شرکت و در منطقه فکه به فیض شهادت نائل شده است.

از نحوه اعزام فرزندتان به جبهه بگویید؟



چند ساله بود که به جبهه رفت؟





خیر، حسن شانزده سال مفقود بود، چند سال بعد از شهادتش، چند تا استخوان آوردند و به من گفتند این حسن شماست ولی من قبول نمیکردم، میگفتم این جنازه رو ببرید، این حسن من نیست، من هر وقت حسن بیاد، خودم میام دنبالش.

وقتی جنازه شهید را برایتان آوردند چه احساسی داشتید؟

شب قبلی که میخواستند جنازه را برای ما بیاورند، فرزندم را در خواب دیدم، جمعیت زیادی برای تشییع جنازهاش جمع شده بودند، روی دستها بود، یک لحظه کنار خودم دیدمش و به من گفت: مادر من دارم میآیم، روز بعد هم من به بسیج رفتم، همه تعجب کرده بودند که من از کجا فهمیدم، خلاصه شانزده سال بعد از شهادت حسن، جنازه پسرم سالم آمد، فقط سیاه شده بود.

محل و نحوه شهادت فرزندتان چگونه بود؟

پسرم در عملیات والفجر شرکت و در منطقه فکه به شهادت رسید. حسن برای عملیات به منطقه فکه رفته بود، فکه توسط عراقیها اشغال شده بود، یک تیر به پهلوش اصابت میکند و باعث مجروح شدنش میشود، به دلیل نبود امکانات پزشکی و تنگی وقت، برای بردنش به پشت جبهه در همانجا شهید میشود و فرماندهاش برای اینکه جنازهاش روی زمین نماند، فوری همان جا دفنش میکند.

چگونه از شهادت دانش آموز شهیدتان باخبر شدید؟

از همرزمهایش که میپرسیدم از حسن خبری دارید؟ میگفتند ما اطلاعی نداریم، پدرش میخواست به منطقه جنگی برود و از او خبر بگیرد، وقتی هم که شهید شد کسی خبر شهادتش را به ما نداد، شب شهادتش به خوابم آمد، با همان لباسهای جبهه بود، پهلوش رو گرفته بود چون از پهلویش خون میآمد، به من گفت: مادر، زخمی شدم، بدوز! من هم به او گفتم، پسرم من که یاد ندارم شکمت را بدوزم، به من گفت: مگر نگفتم بیاید کنار پرستارهای جبهه بایستید و کمکشان کنید، تا یک چیزی هم یاد بگیرید؟ تا اینکه روزی که خبر شهادتش آمد، خبر بین مردم پخش شده بود ولی به من چیزی نمیگفتند، تا بالاخره پدرش موضوع را فهمید.

چه کسی خبر شهادت حسنآقا را به شما داد؟

پدرش خبر شهادت حسن را به من داد، گفت که فرماندهاش همانجا دفنش کرده و امکان آوردن جنازهاش نیست.

شیرین ترین خاطرهای که از فرزندتان به یاد دارید چیست؟

در مدتی که به جبهه میرفت سه بار برای مرخصی برگشت، هر سه بار هم پدرش را تشویق کرد که گوسفندی بکشد و مردم رو دعوت کند، میگفت میخواهد با این کار مردم تشویق بشوند تا به جبهه بیایند.

 فرزند شما وصیت نامهای داشته است؟

بله او وصیتنامهای نوشته بود که در قسمتی از وصیتنامهاش نوشته "میروم تا به ندای پیامبرگونه اماممان لبیک گویم و با اندک توانی که دارم با کفار بجنگم که نمونه بارز باطل در این زمان هستند"، مادرم! از تو میخواهم که از خبر شهادتم صبور باشی و اشک نریزی و لباس عزا نپوشی، پدرم! میدانم آنقدر ایمان داری که از رفتن من به جبهه ناراحت نباشی و در شنیدن خبر شهادتم به سوگ ننشین.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

با اشتباهات «رستاخیز»، نورچشمی هیئت داوران آشنا شوید


گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» - محمدرضا باقری؛رستاخیز فیلمی درباره قیام عاشوراست، ولی پر است از غلط های تاریخی و روایی و بی توجهی های کارگردان به روایت داستان.

سوژه فیلم موضوعی مقدس و ارزشمند است، اما توجه نکردن کارگردان به مسائل محتوایی و فنی بیشتر از فیلم، یک تراژدی جنگی می سازد تا روایتی تاریخی.
رستاخیز بنا بر تصمیم هیئت داوران در رشته های  کارگردانی، موسیقی متن، چهره پردازی، طراحی صحنه، فیلمبرداری، بهترین فیلم، جلوه های ویژه میدانی هفت سیمرغ را از آن خود کرد؛ تصمیمی که واکنش بسیاری از منتقدان را، بویژه در مورد کارگردانی، بهترین فیلم و موسیقی برانگیخت.
در این گزارش سعی کردیم به تعدادی از اشتباهات فاحش محتوایی و تکنیکی آقای درویش در کارگردانی فیلم رستاخیز اشاره کنیم تا معلوم شود این فیلم شایستگی لازم برای کسب این تعداد سیمرغ را نداشته است.

الف) در مقدمه فیلم آمده است: معاویه بر خلاف روش پیامبر و خلفا برای خود جانشین تعیین کرد! پیامبر اسلام در غدیرخم علی علیه السلام را به جانشینی برگزید و حتی خلیفه اول نیز خودش، خلیفه دوم عمر را انتخاب و معرفی کرد.
ب) در مقدمه تاکید شده است: معاویه به آرای مردم تمکین نکرد و فرزندش یزید را برای خلافت برگزید. آیا در سرزمین اسلامی رای گیری شده بود و در آرای سیدالشهدا علیه السلام تقلب شده بوده است؟
ج) بسیاری از کسانی که در حال احرام هستند، سر خود را با پارچه پوشانده اند، که طبق نظر شیعه و سنی این کار محل اشکال است.
د) در صفوف نماز خیمه سیدالشهدا علیه السلام فاصله ای پنج متری بین صفوف و امام و ماموم دیده می شود که احتمالاً کارگردان برای بزرگتر نشان دادن صفوف دست به این اقدام زده است.
ه) تمامی صحنه های صحبت های حضرت در جمع مردم، در بازار گرفته شده است، در حالی که طبق مستندات مساجد، منا و عرفات محل هایی است که حضرت برای مردم سخن گفته اند نه میانه بازار!
و) در صحنه ای، قرآنی در دستان حضرت نمایش داده می شود که روی آن نوشته شده القران کریم! ترکیب اضافی اولین درس عربی است! القرآن الکریم نه القران کریم!
ز) آش ایرادات جزئی وقتی شور می شود که حتی در جمع بندی نهایی «بپاخاستن» را «بپاخواستن» می نویسند در فیلم 40 میلیاردی آقای درویش!
ح) پرچم های سپاه کوفه تماماً دارای نقش و نگار یکسان با چاپ سیلک هستند، آقای درویش به مخاطب فهماند مخترع سیلک اعراب دوره معاویه بودند!
ط) بر خلاف نظر عموم مراجع مبنی بر عدم جواز نشان دادن تصویر ذوات مقدسه در فیلم ها، در رستاخیز چهره این ذوات نشان داده شد.
ی) حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام به صورت جوانی 27-28 ساله نمایش داده شده است، در حالی که تمام مقاتل سن بسیار کمتری و در حد نوجوانی برای ایشان ثبت کرده اند.
ک) حضرت عباس سلام الله علیه، تنها، فردی زیبا رو، گردن کلفت و متکی به زور بازو نمایش داده شده است!
ل) در سخنرانی حضرت در شب عاشورا ماه شب چهاردهم نمایش داده می شود که با قبول نمادین بودن آن، در برخی نماها روی چهره افراد قرار گرفته، نه زیر آن و باز هم هنر کارگردانی آقای درویش به رخ کشیده می شود.
م) شخصیت بکیر و داستان عشقی اش، در اسناد معتبر تاریخی نیامده است و نقل قول ها برای شهادتش کاملاً با آنچه موضوع رستاخیز بر آن استوار شده متفاوت است. کارگردان به عمرش مقتل نخوانده است. بکیر فیلم درویش بیش از امام حسین، تحت تاثیر زنگوله اهدایی یزید و عشق یک زن است!
ن) حر اولین شهید سپاه سیدالشهدا علیه السلام است، جنگ ها نفر به نفر بوده است نه گروهی، ابتدا اصحاب سپس بنی هاشم، به کارزار وارد شدند. این ها گزاره های تاریخی ای است که هیچ کدام در فیلم رعایت نشده است.
س) در فیلم، کربلا منطقه ای پر از کوه نمایش داده شده است، تا جایی که همه می دانند کربلا نخلستان بوده است نه کوهستان!
ع) اثر فیلم در سالن های نمایش، غالباً تحت تاثیر آمادگی ذهنی شان از حادثه کربلا و روضه هاست، وگرنه فیلم هیچ خط اثرگذاری ندارد و اندوه یا آگاهی به مخاطب نمی دهد، حتی در حد تعزیه های محلی.
ف) جنگ کربلا بر اساس آنچه در فیلم نمایش داده شده بر سر بیعت کردن و نکردن و حکومت است، نه اصلاح دین رسول الله و امر به معروف و نهی از منکر و نماز!
ص) حرمله بن کاهل اسدی در کربلای درویش وجود خارجی ندارد، حضرت علی اصغر علیه السلام توسط عده ای از تیراندازان کشته می شود و خون مبارکشان که توسط امام به آسمان پاشیده می شود، روی سم اسب می ریزد! طبق روایات مستند این خون هیچ گاه به زمین بازنگشت.
ق) حضرت ابالفضل علیه السلام  چند متر به آب از اسب پیاده شدند و تا کمر داخل رود رفتند و بعد چند دقیقه اى نشستند! گویا درویش به مقتل جدیدی دست پیدا کرده که هیچ یک از زعمای شیعه تا کنون آن را ندیده اند.
ر) یزید در حوضچه آب گرمش، که آب در حال پمپاژ است، برهنه است و بر بازو نقش یک دایناسور را خالکوبی کرده است. خالکوبی متعلق به خود بازیگر است!
ش) کارگردان لوکیشن‌های آشنا که در اولین مواجهه تقلبی بودنش برای مخاطب ایرانی آشکار می‌شود را انتخاب کرده، لوکیشن‌هایی مانند قلعه رودخان، سی و سه پل، مسجد امام اصفهان، کویر شهداد، درخت‌های گز، کاشان.
ت) موسیقی فیلم بشدت شبیه آثاری مانند مصائب مسیح، کشتی نوح و ... است، اصلاً معلوم نیست آهنگ‌ساز فیلم «شکسپیر عاشق» بودن چه وجاهتی برای ساختن موسیقی یک فیلم عاشورایی محسوب می‌شود؟
ث) در فیلم یزید همجنس باز نشان داده شده، سگ باز و میمون باز را شنیده بودیم اما این یکی را نه!
خ) در فیلم پیکر حضرت علی اکبر علیه السلام بعد از شهادت به نمایش درمی آید که تنها یک جراحت بر صورت ایشان دیده می شود، لازم است ارباً اربا را برای آقای درویش معنی کنیم!
ذ) دلیل دگرگونی حر در فیلم معلوم نیست، حتی ادب حر به حضرت سیدالشهدا نمایش داده نشده است و این گونه القا می شود که حر بعد از ناکامی در کسب منصب امیری سپاه، به امام پناه می برد.
ض) نقش شریح قاضی به عنوان فتوادهنده قتل سیدالشهدا و یک فرد فقیه با نفوذ اصلاً شبیه به آنچه که در تاریخ آمده، نیست.
ظ) نحوه شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام و سرپیچی مردم از وی نیز نه شرح داده می شود و نه حتی گریزی به آن زده می شود، حتی در پرتاب مسلم از دارالاماره و دستگیری اش توسط ابن زیاد نیز به هیچ کدام از روایات توجهی نشده است.
غ) هر چند هنوز وارد ایرادهای سینمایی فیلم نشدیم، اما حروف ابجد تمام شدند! امید است کارگردان اگر خواست باز هم فیلم مذهبی بسازد، به غیر از آقایان مسجدجامعی و حسین پاکدل، از یک عالم دینی نیز مشورت بگیرد تا فیلم حماسی و عاشورایی را به یک مضحکه تبدیل نکند.
http://snn.ir/Images/News/Smal_Pic/16-11-1392/IMAGE635272054662608036.jpg


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

با اشتباهات «رستاخیز»، نورچشمی هیئت داوران آشنا شوید


گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» - محمدرضا باقری؛رستاخیز فیلمی درباره قیام عاشوراست، ولی پر است از غلط های تاریخی و روایی و بی توجهی های کارگردان به روایت داستان.

سوژه فیلم موضوعی مقدس و ارزشمند است، اما توجه نکردن کارگردان به مسائل محتوایی و فنی بیشتر از فیلم، یک تراژدی جنگی می سازد تا روایتی تاریخی.
رستاخیز بنا بر تصمیم هیئت داوران در رشته های  کارگردانی، موسیقی متن، چهره پردازی، طراحی صحنه، فیلمبرداری، بهترین فیلم، جلوه های ویژه میدانی هفت سیمرغ را از آن خود کرد؛ تصمیمی که واکنش بسیاری از منتقدان را، بویژه در مورد کارگردانی، بهترین فیلم و موسیقی برانگیخت.
در این گزارش سعی کردیم به تعدادی از اشتباهات فاحش محتوایی و تکنیکی آقای درویش در کارگردانی فیلم رستاخیز اشاره کنیم تا معلوم شود این فیلم شایستگی لازم برای کسب این تعداد سیمرغ را نداشته است.

الف) در مقدمه فیلم آمده است: معاویه بر خلاف روش پیامبر و خلفا برای خود جانشین تعیین کرد! پیامبر اسلام در غدیرخم علی علیه السلام را به جانشینی برگزید و حتی خلیفه اول نیز خودش، خلیفه دوم عمر را انتخاب و معرفی کرد.
ب) در مقدمه تاکید شده است: معاویه به آرای مردم تمکین نکرد و فرزندش یزید را برای خلافت برگزید. آیا در سرزمین اسلامی رای گیری شده بود و در آرای سیدالشهدا علیه السلام تقلب شده بوده است؟
ج) بسیاری از کسانی که در حال احرام هستند، سر خود را با پارچه پوشانده اند، که طبق نظر شیعه و سنی این کار محل اشکال است.
د) در صفوف نماز خیمه سیدالشهدا علیه السلام فاصله ای پنج متری بین صفوف و امام و ماموم دیده می شود که احتمالاً کارگردان برای بزرگتر نشان دادن صفوف دست به این اقدام زده است.
ه) تمامی صحنه های صحبت های حضرت در جمع مردم، در بازار گرفته شده است، در حالی که طبق مستندات مساجد، منا و عرفات محل هایی است که حضرت برای مردم سخن گفته اند نه میانه بازار!
و) در صحنه ای، قرآنی در دستان حضرت نمایش داده می شود که روی آن نوشته شده القران کریم! ترکیب اضافی اولین درس عربی است! القرآن الکریم نه القران کریم!
ز) آش ایرادات جزئی وقتی شور می شود که حتی در جمع بندی نهایی «بپاخاستن» را «بپاخواستن» می نویسند در فیلم 40 میلیاردی آقای درویش!
ح) پرچم های سپاه کوفه تماماً دارای نقش و نگار یکسان با چاپ سیلک هستند، آقای درویش به مخاطب فهماند مخترع سیلک اعراب دوره معاویه بودند!
ط) بر خلاف نظر عموم مراجع مبنی بر عدم جواز نشان دادن تصویر ذوات مقدسه در فیلم ها، در رستاخیز چهره این ذوات نشان داده شد.
ی) حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام به صورت جوانی 27-28 ساله نمایش داده شده است، در حالی که تمام مقاتل سن بسیار کمتری و در حد نوجوانی برای ایشان ثبت کرده اند.
ک) حضرت عباس سلام الله علیه، تنها، فردی زیبا رو، گردن کلفت و متکی به زور بازو نمایش داده شده است!
ل) در سخنرانی حضرت در شب عاشورا ماه شب چهاردهم نمایش داده می شود که با قبول نمادین بودن آن، در برخی نماها روی چهره افراد قرار گرفته، نه زیر آن و باز هم هنر کارگردانی آقای درویش به رخ کشیده می شود.
م) شخصیت بکیر و داستان عشقی اش، در اسناد معتبر تاریخی نیامده است و نقل قول ها برای شهادتش کاملاً با آنچه موضوع رستاخیز بر آن استوار شده متفاوت است. کارگردان به عمرش مقتل نخوانده است. بکیر فیلم درویش بیش از امام حسین، تحت تاثیر زنگوله اهدایی یزید و عشق یک زن است!
ن) حر اولین شهید سپاه سیدالشهدا علیه السلام است، جنگ ها نفر به نفر بوده است نه گروهی، ابتدا اصحاب سپس بنی هاشم، به کارزار وارد شدند. این ها گزاره های تاریخی ای است که هیچ کدام در فیلم رعایت نشده است.
س) در فیلم، کربلا منطقه ای پر از کوه نمایش داده شده است، تا جایی که همه می دانند کربلا نخلستان بوده است نه کوهستان!
ع) اثر فیلم در سالن های نمایش، غالباً تحت تاثیر آمادگی ذهنی شان از حادثه کربلا و روضه هاست، وگرنه فیلم هیچ خط اثرگذاری ندارد و اندوه یا آگاهی به مخاطب نمی دهد، حتی در حد تعزیه های محلی.
ف) جنگ کربلا بر اساس آنچه در فیلم نمایش داده شده بر سر بیعت کردن و نکردن و حکومت است، نه اصلاح دین رسول الله و امر به معروف و نهی از منکر و نماز!
ص) حرمله بن کاهل اسدی در کربلای درویش وجود خارجی ندارد، حضرت علی اصغر علیه السلام توسط عده ای از تیراندازان کشته می شود و خون مبارکشان که توسط امام به آسمان پاشیده می شود، روی سم اسب می ریزد! طبق روایات مستند این خون هیچ گاه به زمین بازنگشت.
ق) حضرت ابالفضل علیه السلام  چند متر به آب از اسب پیاده شدند و تا کمر داخل رود رفتند و بعد چند دقیقه اى نشستند! گویا درویش به مقتل جدیدی دست پیدا کرده که هیچ یک از زعمای شیعه تا کنون آن را ندیده اند.
ر) یزید در حوضچه آب گرمش، که آب در حال پمپاژ است، برهنه است و بر بازو نقش یک دایناسور را خالکوبی کرده است. خالکوبی متعلق به خود بازیگر است!
ش) کارگردان لوکیشن‌های آشنا که در اولین مواجهه تقلبی بودنش برای مخاطب ایرانی آشکار می‌شود را انتخاب کرده، لوکیشن‌هایی مانند قلعه رودخان، سی و سه پل، مسجد امام اصفهان، کویر شهداد، درخت‌های گز، کاشان.
ت) موسیقی فیلم بشدت شبیه آثاری مانند مصائب مسیح، کشتی نوح و ... است، اصلاً معلوم نیست آهنگ‌ساز فیلم «شکسپیر عاشق» بودن چه وجاهتی برای ساختن موسیقی یک فیلم عاشورایی محسوب می‌شود؟
ث) در فیلم یزید همجنس باز نشان داده شده، سگ باز و میمون باز را شنیده بودیم اما این یکی را نه!
خ) در فیلم پیکر حضرت علی اکبر علیه السلام بعد از شهادت به نمایش درمی آید که تنها یک جراحت بر صورت ایشان دیده می شود، لازم است ارباً اربا را برای آقای درویش معنی کنیم!
ذ) دلیل دگرگونی حر در فیلم معلوم نیست، حتی ادب حر به حضرت سیدالشهدا نمایش داده نشده است و این گونه القا می شود که حر بعد از ناکامی در کسب منصب امیری سپاه، به امام پناه می برد.
ض) نقش شریح قاضی به عنوان فتوادهنده قتل سیدالشهدا و یک فرد فقیه با نفوذ اصلاً شبیه به آنچه که در تاریخ آمده، نیست.
ظ) نحوه شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام و سرپیچی مردم از وی نیز نه شرح داده می شود و نه حتی گریزی به آن زده می شود، حتی در پرتاب مسلم از دارالاماره و دستگیری اش توسط ابن زیاد نیز به هیچ کدام از روایات توجهی نشده است.
غ) هر چند هنوز وارد ایرادهای سینمایی فیلم نشدیم، اما حروف ابجد تمام شدند! امید است کارگردان اگر خواست باز هم فیلم مذهبی بسازد، به غیر از آقایان مسجدجامعی و حسین پاکدل، از یک عالم دینی نیز مشورت بگیرد تا فیلم حماسی و عاشورایی را به یک مضحکه تبدیل نکند.
http://snn.ir/Images/News/Smal_Pic/16-11-1392/IMAGE635272054662608036.jpg


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت

رابطه آنجلینا جولی و هیلاری کلینتون لو رفت!؛ + تصاویر



بر اساس گزارشی که مجله بریتانیایی The Mail منتشر کرده، نسبت فامیلی ملکه الیزابت دوم و جانی دپ، تنها شروع برخی از خویشاوندی های تعجب آور شخصیت های معروف سیاسی، فرهنگی و هنری است.

به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز به نقل از العربیه؛ جانی دپ ستاره هالیوود و ملکه بریتانیا عموزاده هستند.

 ملکه الیزابت هشتاد و هفت ساله که پنج شنبه ششم فوریه شصت و دومین سالگرد رسیدن به سلطنت را جشن می گیرد و جانی دپ، هنرپیشه محبوب هالیوود، با بازگشت به بیست نسل قبل، عموزاده های یکدیگرند.

 

این روزنامه اینترنتی از قول نیک بارات، شجرنامه شناس مشهور نوشته است: نسب این هنرپیشه و ملکه به ادوارد سوم برمی گردد که در سال 1377 درگذشته است. در حالی که ملکه الیزابت، نواده هفدهم ادوارد سوم به شمار می رود، گویا یکی از اجداد جانی دپ از منطقه ای به نام یورکشایر در انگلیس و از اقوام کنت سوم «نورت‌آمبرلند» بوده که نواده چهارم ادوارد سوم است.

 

نسبت های فامیلی عجیب در خانواده سلطنتی بریتانیا به همین جا ختم نمی شود. ظاهرا کامیلا، دوشس کورنوال و دومین همسر شاهزاده چارلز، ولیعهد بریتانیا، با مدونا، خواننده و بازیگر مشهور آمریکایی هر دو از خانواده مشهور فرانسوی – کانادایی «کلوتیئر» در سال 1708 میلادی هستند. نسبتی که به نه نسل پیش باز می گردد.

 

کامیلا دوشس کورنوال و مدونا

 

ظاهرا نسبت فامیلی این خواننده پاپ 55 ساله و دوشس کورنوال که 66 سال سن دارد، نخستین بار توسط یک مرکز تحقیقات ژنتیک در شهر بوستون آمریکا مطرح شد. بر اساس تحقیقات این مرکز، سلین دیون، خواننده مشهور کانادایی نیز از این خانواده است.

 

نسب خانوادگی سلین دیون، خواننده 45 ساله کانادایی تبار که برای خواندن آهنگ های عاشقانه مشهور است، تنها به مدونا و دوشس کورنوال ختم نمی شود. ظاهرا سلین دیون، با جاستین بیبر، خواننده 19 ساله کانادایی نیز نسبت فامیلی دارد.

 


سلین دیون و جاستین بیبر

 

آنطور که مجله The Mail نوشته است، ظاهرا این دو خواننده کانادایی، نسل نهم از یک خانواده فرانسوی هستند که در سال 1687 به ایالت کبک در کانادا مهاجرت کرده است.

 

اما لیست نسبت های فامیلی عجیب تنها به خانواده سلطنتی بریتانیا ختم نمی شود. باراک اوباما، رئیس جمهور دموکرات آمریکا که ظاهرا گستره خانواده اش از کنیا تا ایرلند است، با برد پیت، هنرپیشه صاحب نام هالیوود که به عنوان یک دموکرات وفادار شناخته می شود، فامیل هستند.

 

باراک اوباما و برد پیت

 

ظاهرا جد مادری بیستم رئیس جمهور آمریکا و این هنرپیشه، فردی به نام «ادوین هیک‌من» از ایالت ویرجینیای آمریکاست که در سال 1769 فوت کرده است.

 

 

البته ظاهرا ارتباط کاخ سفید با شریک زندگی برد پیت، آنجلینا جولی نیز ادامه دارد. این هنرپیشه و کارگردان هالیوودی عموزاده نهم هیلاری کلینتون، بانوی اول و وزیر امور خارجه سابق آمریکا است.

 


دیوید کامرون و ال مورای

 

بر اساس مدارکی که هفته گذشته توسط مجله بریتانیایی منتشر شد، دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا و رهبر حزب محافظه کار این کشور، با ال مورای، کمدین مشهور بریتانیایی، نسبت فامیلی دارند.

 

جد پنجم این هنرپیشه و کمدین 45 ساله و نخست وزیر 47 ساله بریتانیا، ویلیام میکپیس، شاعر و رمان نویس مشهور قرن نونزدهم است که در سال 1863 در لندن درگذشته است.


۰ نظر
مدیریت سایت هیئت یاوران ولایت